تحولات منطقه

۱۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۴:۰۹
کد خبر: ۸۴۸۲۰۵

چند سال است که در جشنواره فیلم فجر، اولویت هیئت انتخاب بر این قرار گرفته که بسته‌ای از فیلم‌ها را برای جشنواره فیلم فجر آماده کند که همه گونه‌های فیلم‌ها را در بر بگیرد.

قصه‌ای در جغرافیای سیستان‌وبلوچستان
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، چند سال است که در جشنواره فیلم فجر، اولویت هیئت انتخاب بر این قرار گرفته که بسته‌ای از فیلم‌ها را برای جشنواره فیلم فجر آماده کند که همه گونه‌های فیلم‌ها را در بر بگیرد.

در واقع ویترینی که همه جور جنسی در آن یافت می‌شود. با چنین پیش‌فرضی است که حضور آثاری بسیار فاصله‌دار با سطح مورد توقع کیفی برای حضور در جشنواره فجر را باید به جان خرید. به گزارش ایسنا فیلم سینمایی «هوک» حاضر در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر را در این دسته از فیلم‌ها می‌توان قلمداد کرد. این فیلم ساخته حسین ریگی؛ کارگردانی اهل سیستان و بلوچستان است که بازیگرانی مثل امیر جعفری، رؤیا تیموریان، امیرمهدی ژوله، علیرضا جعفری، علی اوسیوند و غیره در آن نقش‌آفرینی می‌کنند.

خیلی عجیب نیست که وقتی نام خانوادگی نویسنده و کارگردان فیلم، «ریگی» است، تعصبی به زادگاه خود داشته باشد و قصه در جغرافیا و فرهنگ سیستان و بلوچستان بگذرد. اتفاقاً این خیلی هم ارزشمند است، نه تنها به دلیل توجه به یک منطقه محروم و البته مغفول در سینمای ایران، بلکه بیشتر به ‌خاطر تنوع و امکان متفاوتی که به عرصه سینمایی کشور می‌بخشد. با این حال، سازنده فیلم در چنین تصمیم‌گیری همواره در دوراهی استفاده از بازیگران شناخته ‌شده و بومی یا نابازیگران محلی قرار می‌گیرد. ریگی در «هوک» گزینه نخست را انتخاب کرده است، با چاشنی استفاده از تعدادی نابازیگر بومی.

این تصمیم چالش انطباق و باورپذیری گفتار و دیگر شاخصه‌های ظاهری بازیگران را در مسیر باورپذیری مخاطبان پدید می‌آورد. اینکه به خصوص برخی بازیگران فیلم از جمله «امیر جعفری» با مطلوب نسبی بسیار فاصله دارد، هر قدر که طبیعی می‌نماید، اما به هر حال، یک ضعف بازیگردانی کارگردان است؛ وگرنه باقی ماجرا و وفق بیشتر بازیگر در نتیجه‌ حضور بیشتر در پروژه و درنتیجه افزایش تمرین، دیگر به کارگردان ربطی ندارد و هنر و توانایی خود بازیگر محسوب می‌شود.

قصه فیلم هم یک قصه نرمال برای یک درام تلفیقی(بین مظاهر مدرن و بومی) است؛ اما مشکلش این است که خیلی جاها برای مخاطب زیادی توضیح می‌دهد و هیچ سپیدخوانی و حتی تعلیق در دل خود ندارد.

به هر حال نمی‌توان انکار کرد که حضور بخشی از تنوع قومیتی محترم کشور در یک فیلم، خرسندکننده است؛ اما دو نکته باقی می‌ماند؛ نخست اینکه این نوع مواجهه، نوعی تلف کردن و هدر دادن ظرفیت‌های بالقوه نیست؟

نکته دوم آیا مهندسی فرهنگی در این زمینه طرف باز سرنا را باید مورد توجه قرار دهد یا هدفمندتر و در نتیجه منطقی‌تر در این حوزه گام بردارد؟

خبرنگار: علیرضا بهرامی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.