تحولات لبنان و فلسطین

در زمان خلیفه دوم بیت المقدس توسط سپاه اسلام فتح شد، در آن موقع با قبور پیامبرانی از جمله حضرت ابراهیم(ع) مواجه شدند که بر روی قبور آنان قبه‌هایی ساخته بودند، اما نه کسی به تخریب آن اقدام کرد و نه کسی بر علیه آن سخنی بر زبان جاری ساخت.

صد سال از تخریب قبور مطهر ائمه(ع) در بقیع گذشت/ بررسی دلایل و جواز قرآنی، عقلی و تاریخی برای ساخت بنا روی قبور اولیای الهی
بارگاه ائمه بقیع پیش از تخریب که توسط عکاسی آلمانی ثبت شده است

هشتم شوال، سالروز غم‌انگیز تخریب حرم شریف ائمه اطهار مدفون در قبرستان بقیع (ع) به دست وهابیان آل‌سعود در سال1344 قمر ی است. این روز به «یوم الهدم» (روز ویرانی) مشهور است. به مناسبت یکصدمین سالروز این واقعه جانسوز در گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین «رضا وطن‌دوست» ، مدرس حوزه و دانشگاه و مدیر گروه مطالعات اجتماعی اعتاب مقدس بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی به بررسی این موضوع  پرداختیم.

حجت الاسلام و المسلمین وطن دوست

 آیا براساس آموزه های ناب اسلامی و دینی ، احداث بنا بر قبور اولیای الهی با مفاهیم ناب زیارت این بزرگواران ، منافاتی دارد یا خیر؟

هرچند هیچ حقیقتی به عظمت توحید ناب نمی‌رسد و هیچ چیزی مارا از آن بی‌نیاز نمی‌کند، امّا آنچه قرب به حق و وصول به توحید را امکان‌پذیر می‌کند و راه رسیدن به آن را کوتاه می‌نماید، ارتباط با پیامبران و اولیای الهی است که هم پیام آوران حق‌اند و هم راهنمایان توحید ناب هستند. زیارت این بزرگواران که رابطه‌ای عارفانه و دو سویه بین عاشق و معشوق است، راهی برای تحقق این ارتباط است. بدیهی است این ارتباط مانند پیروی از آنان، تنها به دوره زندگی این برگزیدگان الهی محدود نمی‌شود، بلکه این ارتباط پس از حیات آنان نیز می‌تواند در قالب زیارت قبور مطهر آنان و توسل به روح بلند آنان ادامه یابد. چه بسیار انسان‌هایی که از رهگذر زیارت قبور این اولیای الهی به حق رسیده‌اند و توسط آنان که مجاری فیض خداوند عالمیان می‌باشند، هدایت یافته‌اند و به سرمنزل سعادت نائل آمده‌اند.

در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که هم بر جواز ساختن بنا بر قبور اولیای الهی دلالت دارند و هم بر جواز نیایش، خواندن دعا و نماز در کنار قبور مردان بزرگ خدا دلالت دارند. بنابراین احداث بنا بر قبور اولیای الهی با مفاهیم ناب زیارت این بزرگواران ، هیچ منافاتی ندارد بلکه برخی از آیات  قرآن و روایات منقول از حضرات معصومین(ع) براین امر حکایت دارد.

 به مواردی از این ادلّه اشاره کنید؟

آیه هجدهم(18) از سوره مبارکه کهف بر جواز ساختن بنا بر روی جنازه‌های اصحاب کهف اشاره دارد، واین آیه از جمله آیاتی است که می‌توان در زمینه ساختن بنا بر روی قبور اولیای الهی به آن استدلال کرد:«... إذ یَتَنَازَعُونَ بَینهُم أَمرَهُم فَقَالُوا ابنُوا علیهِم بُنیانًا رَّبُّهُم أَعلَمُ بِهم قال الَّذِین غَلَبُوا علی أَمرِهِم لَنتَّخِذَنَّ علیهم مسجِدًا  »  یعنی «...  یاد آورید آنگاه که میان خود در کارشان نزاع کردند، برخی گفتند: بر روی آن‌ها ساختمانی بنا کنید، خدایشان به حال آنان داناتر است. کسانی که بر کارشان غلبه یافتند گفتند: حتما بر ایشان معبدی بنا خواهیم کرد.....».

لازم به یادآوری است این موحدان و افراد خداپرست بودند که می‌خواستند در محل غار، بر روی جنازه‌های اصحاب کهف مسجد و جایگاهی برای عبادت بسازند تا ضمن حرمت نهادن به آن مردان خدا، در کنار قبور آنان به عبادت خدا بپردازند. علامه طباطبایی ذیل آیه‌ یادشده بعد از ذکر حدیثی ،می‌گوید:از این آیه و نیز روایت استفاده می‌شود که محل دفن افراد مؤمن و مجاهدان در راه اعتلای توحید را می‌توان زیارت کرد و حتی بر مزارشان مسجدی بنا نمود که در آن ذکر پروردگار عالمیان گفته شود، به ویژه که سازندگان مسجد نیز خداپرست و عابد بوده‌اند.

موضوع دیگر، «ساخت مسجد و برگزاری نماز نزد قبور اولیای الهی است».هرچند برخی از فرقه‌های افراطی، اقامه نماز و خواندن دعا را نزد قبور اولیای الهی جایز نمی‌دانند، ولی با مراجعه به متون اسلامی و سیره بزرگان دین، ثابت خواهد شد که دعا خواندن در نزد قبور آنان نه‌تنها جایز است، بلکه امری راجح می‌باشد. ذیل آیه 21 سوره کهف که فرمود: «لَنتَّخِذَنَّ علیهم مسجِدًا» بر این مطلب صراحت دارد. این فراز از آیه یادشده که بر ساخت مسجد بر روی جنازه‌های اصحاب کهف صراحت دارد، بر جواز نیایش، دعا و نماز نیز دلالت دارد، چراکه این امور از اقتضائات مسجد می‌باشند. «زمخشری» مفسر اهل سنت می‌گوید:«...منظور از مسجد که در این آیه یاد شده پیشنهاد شده است، مکانی است که مسلمانان و انسان‌های خداجو در آن نماز می‌خوانند و آن مکان را متبرک می‌دانند و به آن تبرک می‌جویند: یُصلّی فیه المُسلِمُون و یَتَبَرّکون بمکانِهم یعنی مسلمانان در آن مکان نماز می‌گزارند و به مکان آنان تبرک می‌جویند.( منبع: بیهقی، احمد بن حسین، سنن الکبری، ج4، ص78).

دستور خداوند به زائران خانه خود  یعنی «کعبه معظمه» مبنی بر اینکه نزد مقام ابراهیم(ع) مکانی را به عنوان مُصلاّ(محل نمازخواندن) برگزینند تا در آنجا نماز به‌جای آورند نیز دلیلی دیگر بر جواز خواندن نماز در این گونه اماکن است که فرمود: ]و إذ جَعَلنا البَیتَ مَثَابَةً للنَّاسِ و أَمناً و اتَّخِذوا مِن مقامِ إبراهیمَ مُصلًّی[(سوره بقره، آیه 125 )یعنی «...به یاد آور زمانی را که کعبه را مقام امن و مرجع امر دین گردانیدیم و امر شد که مقام ابراهیم را جایگاهی برای نماز گذاردن و پرستش خدا قرار دهید....).

از این آیه فهمیده می‌شود که دستور خداوند برای نماز خواندن در این مکان، به دلیل فضیلت و شرافتی است که این نقطه دارد و نماز خواندن در این مکان برای تبرک به مقام جناب ابراهیم(ع) است.

وقتی نماز خواندن در کنار قبور اصحاب کهف و در مقام حضرت ابراهیم(ع) جایز و مشروع است، در کنار قبور دیگر اولیای الهی، امامان معصوم(ع) و شهدای گران قدر نیز جایز است.

اگر نماز خواندن در کنار قبور پیشوایان دین اشکال دارد، چرا دخت گرامی پیامبر اکرم(ص)، هر جمعه به زیارت قبر عمویش حضرت حمزه(ع) می‌رفت و در آنجا به نماز می‌ایستاد: کانت فاطمة تَزُورُ قبرَ عمِّها حمزة کُلُّ جمعةٍ فتُصلّی وتبکی عنده؛ حضرت فاطمه(س) هر روز جمعه به زیارت عمویش حمزه می‌رفت و نزد او نماز می‌خواند و گریه می‌کرد.(منبع: بیهقی، احمد بن حسین، سنن الکبری، ج4، ص78). 

همچنین سیره و سنت مسلمانان نیز در طول تاریخ حاکی از این است که همواره جنازه مردان بزرگ دینی و سیاسی خود را یا در فضای مسقف دفن می‌کردند یا بعد از دفن بر روی قبور آنان، بنایی هرچند کوچک احداث می‌کردند. دفن پیکر مطهر پیامبر خدا حضرت رسول اکرم(ص) در حجره آن حضرت و بعد از آن، دفن جنازه خلیفه اول و دوم در کنار قبر پیامبراسلام (ص)، دفن پیکرمقدس ائمه اطهار(ع) مدفون در قبرستان بقیع در داخل قبه‌ای که جنازه جناب عباس بن عبد المطلب(ع) در آنجا دفن بود، دفن جنازه هارون عباسی در قبه‌ای داخل باغ حُمید بن قحطبه و بعد از آن، دفن پیکر مطهرحضرت امام رضا(ع) در داخل همان قبه و مانند آن، از جمله این موارد است که نشان از سیره و سنت مسلمانان صدر اسلام در این‌باره است. در زمان خلیفه دوم، بیت المقدس توسط سپاه اسلام فتح شد، در آن موقع با قبور پیامبرانی بزرگ و از جمله حضرت ابراهیم(ع) مواجه شدند که بر روی قبور آنان قبه‌هایی ساخته بودند، اما نه کسی به تخریب آن اقدام کرد و نه کسی بر علیه آن سخنی بر زبان جاری ساخت. و جالب‌تر از همه آنکه خود خلیفه دوم بعدها ضمن سفری که به سرزمین فتح شده داشت، بدون آنکه واکنش منفی از خود بروز دهد و برای تخریب آن‌ها دستوری صادر کند، به دید و بازدید و زیارت آن قبور پرداخت و به این وسیله بر صحت آن‌ها صحه گذاشت.( منبع: مزارات خراسان، ص158).   

از آموزه‌های اسلامی و سیره و سنت مسلمانان در طور تاریخ که بگذریم، عقل و خرد آدمی نیز نه‌تنها جواز ساخت بنا بر روی قبور مردان بزرگ الهی را تأیید می‌کند، بلکه آن را ضروری می‌داند تا مشتاقان این مردان بزرگ الهی رغبت کنند و از راه دور و نزدیک به سوی این اماکن مقدس بشتابند و با اجرای مناسک و مراسم خاص و رفت و آمدهای مستمر خود، هم از فراموش شدن یاد و نام آن بزرگ‌مردان جلوگیری به عمل آورند و هم به احیای دستورات دین کمک کنند.

همه مسلمانان بر این عقیده‌اند که جنازه مؤمن احترام دارد و به هر اندازه که این مؤمن، بزرگ و بزرگ‌تر و صاحب مقام و جلال باشد احترام او افزون‌تر است و اگر آن مؤمن رسول خدا(ص) و جانشینان پاک آن حضرت یعنی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) باشند، احترامشان ،فوق ویژه خواهد بود و لازم است از هر راهی که ممکن است احترام آن‌ها را حفظ کرد. ساخت بنا و سایه‌بان بر روی قبور این مردان بزرگ از جمله راه‌های حفظ احترام به آنان است.

از جمله شبهات وارده در این زمینه ، مطرح کردن مواردی مانند جایز نبودن خواندن نماز و دعا، ممنوع بودن تبرک جستن ، جایز نبودن طلب شفاعت و... در کنار قبور اولیاء الهی است، لطفا در پاسخ به این شبهات ، توضیح دهید؟

خداوند متعال درآیه شریفه84 از سوره مبارکه توبه می‌فرماید:«...ولا تُصَلِّ علی اَحدٍ مِنهم ماتَ اَبداً و لا تَقُم علی قَبرِه إِنَّهم کَفَرُوا باللّهِ و رُسولِه و ماتُوا و هُم فاسِقُونُ» یعنی : «...هیچ‌گاه به نماز میت بر یکی از آنان (منافقان) که مرده‌اند حاضر نشوید و بر قبر آنان (به دعا) نایستید، چراکه آنان به خدا و پیامبرش کافر شدند و در حال فسق از دار دنیا رفته‌اند....».

شیخ طبرسی(ره)  به نقل از حسن بصری در شأن نزول این آیه، می‌گوید: همین‌که پیامبر اکرم(ص) خواست بر جنازة عبد ‌الله اُبَیّ، رئیس منافقان مدینه، نماز بگزارد، جبرئیل جامه و لباس آن حضرت را گرفت و آیة یادشده را بر آن حضرت تلاوت کرد و نگذاشت بر جنازة او نماز بخواند. ( منبع: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، مجلد5 و 6، ص57).

همان‌طور که روشن است خداوند در این آیه تنها از توقف در کنار جنازه و قبر شخص منافق نهی کرده است و موضوع این است که آیا در کنار قبور دیگر بندگان مؤمن می‌توان توقف کرد یا نه ؟ این آیه نشان می‌دهد که نماز بر جنازه شخص غیرمنافق و توقف در کنار قبور اهل ایمان، به ویژه مردان بزرگ الهی برای دعا، جایز است.

از دیگر موارد مورد نظر دراین زمینه موضوع «زیارت و جواز طلب استغفاراست».از جمله آیاتی که بر موضوع زیارت و جواز طلب رحمت و استغفار در نزد شخص زیارت‌شونده دلالت می‌کند، این آیه است که می‌فرماید:«و لَو أنهُم إِذ ظلَمُوا أنفُسَهُم جائوکَ فاستغفروا اللّهَ و استغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ توّاباً رحیمًا( سوره نساء، آیه 64)؛ ...اگر منافقان آن‌گاه که به خود ستم کرده بودند، به نزد تو(ای پیامبر) می‌آمدند و از کردار خود به خدا توبه می‌کردند و رسول خدا(ص) هم برای آنان طلب آمرزش می‌کرد، البته که خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند.»

با استفاده از این آیه شریفه می‌توان گفت: همان‌طور که شفیع قراردادن پیامبر اکرم(ص) و طلب رحمت و مغفرت توسط آن حضرت در زمان حیاتشان جایز است، پس از رحلت آن حضرت نیز جایز است، چنانکه نور الدین سمهودی می‌گوید:‌ این آیه علاوه بر اینکه به طلب استغفار نزد پیامبر تأکید دارد، مُبیّن آن است که چنین حالتی با رحلت آن حضرت قطع نمی‌شود. وی در ادامه می‌گوید:‌ با این وصف می‌توان بر کنار مرقد آن حضرت از پیشگاه حق تعالی طلب استغفار کرد.(منبع: سمهودی، نورالدین علی بن احمد، وفاء الوفا بأخبار المصطفی، ج 4)

موضوع مرتبط دیگر در این زمینه، موضوع« زیارت و طلب شفاعت است».در قرآن آیات بسیاری داریم که به موضوع شفاعت اشاره دارد آنجا که می‌فرماید: ]قُل لِلّه الشفاعۀُ جمیعاً[ ( سوره زمر، آیه44) یا می‌گوید هیچ کس جز به اذن خدا حق شفاعت ندارد: ]مَن ذا الّذی یَشفَعُ عِندَه الّا بإذنه[.(سوره بقره، آیه255) یا می‌گوید آن‌ها هم که به اذن الهی حق شفاعت دارند، تنها حق دارند از کسانی که خدا از آن‌ها رضایت دارد، شفاعت کنند: ]و لایَشفَعُون الّا لِمَن ارتضی [ (سوره انبیاء، آیه28).

گذشته از آیات قرآن که صراحت در جواز شفاعت دارد، به هنگام بررسی تاریخ، موارد زیادی از درخواست شفاعت صحابة رسول خدا(ص) مشاهده می شود که به نزد آن حضرت می‌آمدند و از وی درخواست شفاعت می‌کردند. این درخواست هم در زمان حیات آن حضرت صورت می‌گرفت و هم بعد از رحلتش. که مواردی در کتابهای دینی و متون تاریخ اسلام در این زمینه نقل شده است.

از دیگر موارد مهم می توان به موضوع «زیارت و توسل جستن به درگاه الهی» اشاره کرد. خدایی که همۀ خواسته‌های بندگانش را می‌شنود و می‌تواند آن‌ها را بی‌هیچ واسطه‌ای برآورده سازد، دستور داده تا اهل ایمان نزد او «وسیله» بیاورند و دست توسل به دامن واسطه بزنند: ]یا أیُها الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ و ابتَغُوا إلَیه الوسِیلَةَ[؛(سوره مائده، آیه35) یعنی ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خداوند پروا کنید و برای تقرب به او وسیله بیاورید.

در قرآن آیاتی داریم که نشان می‌دهد توسل به پیامبران الهی و واسطه قرار دادن آنان بین خود و خدا امری جایز و مشروع است. آیه ]قَالُواْ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ[ (سوره یوسف،آیه97) از جمله این آیات است که فرزندان حضرت یعقوب(ع) پس از آنکه متوجه خطای خود شدند، به پدرشان که دارای مقام نبوت بود متوسل شدند و از او خواستند تا برای آنان طلب رحمت ومغفرت کند. حضرت یعقوب(ع)  هم به آن‌ها وعده داد که برای شما از خدا آمرزش می‌خواهم: ]قال سَوفَ أستَغْفِرُ لَکُم رَبِّی[ و هم بخشایشگری خداوند را به آنان نوید داد: ]إنّه هُوَ الغَفُورُ الرّحیمُ[.(سوره یوسف،آیه98)

از همه روشن‌تر، این آیه است که خود خداوند به رسولش دستور داده تا اگر خطاکاری به وی متوسل شود و از او بخواهد تا در درگاه الهی برای او طلب مغفرت کند، خواستة‌ او را بپذیرد: ]و لَو أنّهُم إذ ظَلَمُوا أنفُسَهُم جاؤوکَ فاستَغفَرُوا اللّهَ و استَغفَرَ لَهُمُ الرّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحِیماً[،(سوره نساء، آیه64) یعنی «... اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، نزد تو آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر هم برای آنان طلب آمرزش می‌کرد، قطعاً خدا را توبه‌پذیر مهربان می‌یافتند.....».  

همین جا به موضوع صندوق یا تابوت در قوم بنی اسرائیل منقول در قرآن اشاره می کنیم. در جریان درگیری سپاه طالوت با دشمن بود که آن صندوق معهود به قوم بنی‌اسرائیل بازگشت. قرآن کریم که از آن صندوق به «تابوت» تعبیر کرده است، آن را مایة‌ آرامش از سوی خداوند عالمیان معرفی کرده، می‌فرماید:‌]و قالَ لَهُمْ نبیُّهُمْ إنّ آیَةَ مُلْکِهِ أن یأتِیَکُمُ التّابُوتُ فِیه سَکِینَةٌ مِن رَبِّکُم[ ( سوره بقره، آیه248) یعنی :«...پیامبر آن‌ها به آنان گفت: نشانة حکومت او (طالوت) این است که صندوق عهد که در آن آرامشی از سوی پروردگار شماست، به سوی شما برخواهد گشت....».

نکته‌ای که از این داستان و آیة شریفه قابل استفاده است و می‌توان آن را در ادامة‌ مباحث گذشته یادآور شد، این است، آن صندوق چوبی که یادآور کودکی حضرت موسی(ع) است، نه‌تنها نزد قوم بنی‌اسرائیل مبارک و مقدس است، قرآن کریم نیز آن را مایة‌ آرامش از سوی پروردگار عالمیان معرفی کرده است: ]فِیه سَکِینَةٌ مِن ربِّکُم[.اگر صندوق یادشده به این دلیل که حضرت موسی(ع) را در زمان کودکی دقایقی در میان خود نگه داشته، مقدس و مبارک و مایه آرامش است، چرا قبری که قرن‌هاست پیکر مطهر و مقدس و نازنین رسول خدا حضرت محمد بن عبد الله(ص) را در خود جای داده یا قبری که یادگاری از یادگاران آن حضرت و ائمه اطهار(ع) را در خود جای داده است مبارک و مقدس نباشد؟!

همان‌گونه که قرآن کریم در جریان نقل داستان یادشده، نه تقدیس بنی‌اسرائیل نسبت به آن صندوق را زیر سؤال برده و از آن نکوهش کرده است و نه آن صندوق را که از چوب ساده و معمول ساخته شده بود چیزی بی‌ارزش معرفی نموده است.

«موضوع زیارت در روایات اسلامی» هم از جمله موارد قابل توجه در این زمینه است.به تبع آیات قرآن کریم که برخی از آن بر استحباب زیارت قبور اولیای الهی، جواز بنا بر روی آن، جواز دعا، نیایش و خواندن نماز و طلب رحمت از خدا، دلالت دارند، احادیث رسیده از پیامبر خدا(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نیز بر این واقعیت دلالت دارند . موضوعاتی مانند:« همسانی هجرت با زیارت» در ارتباط با روایات منقول از پیامبر اسلام (ص) در مورد دیدار و زیارت ایشان در حیات و ممات آن بزرگواراز جمله این موارد است.

«توصیه به زیارت قبور اولیای الهی» را هم از دیگر موارد مرتبط در این زمینه است. به اختصار باید بیان کرد که هر دو طائفه از علمای شیعه و سنّی درباره احترام مرقد مطهر رسول خدا(ص) توافق نظر دارند و آن را شریف‌ترین عبادت و بهترین طاعت و با فضیلت‌ترین ثواب می‌دانند و تأکید دارند که هر زائر خانه خدا، پیش از طواف بیت الله الحرام یا پس از آن، به زیارت حرم نبوی برود و بارگاه ملکوتی آن حضرت را زیارت کند. در کتاب القطوف الدانیة، بابی باعنوان «فضل زیارة النبیّ(ص)» باز شده است که روایات زیادی در خود جای داده است.

«جواز دعا و شفایابی»،« جواز ساخت بنا بر روی قبور اولیای الهی»،« زیارت، وفا به پیمان الهی»،« جواز تبرک به قبور اولیای الهی» و....از دیگر موارد متعددی است که در کتب فقهی و روایی و متنون تاریخی و اسلامی و دینی به آنها اشاره شده است.

خبرنگار: محمدحسین مروج کاشانی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.