تحولات لبنان و فلسطین

۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۰۷:۴۹
کد خبر: 871339

کتاب کافی یکی از چهار کتاب اصلی شیعه در زمینه حدیث است که مرحوم شیخ کلینی بیش از ۱۵ هزار روایت را در این کتاب گردآوری کرده تا اهل فضل و علم بتوانند احادیث صحیح را از روایات جعلی تشخیص دهند؛ همان کاری که «شیخ طوسی» و «شیخ صدوق» کردند.

۱۵ هزار روایت برای شیعه «کافی» نیست؟

​کتاب‌های چهارگانه شیعه که معروف به کتب اربعه یا اصول اربعه هستند، به چهار مجموعه کتاب حدیثی مهم شیعه گفته می‌شود که بعد از قرآن، منبع اصلی عقاید و احکام شیعیان است. به دلیل درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی، سه تن از بزرگان شیعه، اقدام به گردآوری و نوشتن چهار مجموعه کتاب روایی کردند؛ کتاب‌های کافی تالیف کلینی، تهذیب الاحکام و استبصار از شیخ طوسی و من لا یحضره الفقیه تالیف شیخ صدوق است.

روز گذشته در تقویم رسمی به عنوان روز بزرگداشت شیخ کلینی نام گرفته و به همین مناسبت مروری بر مهمترین کتاب مرحوم کلینی داریم. برخی معتقدند شیخ کلینی نخستین محدث شیعی است که به گردآوری و ترتیب احادیث پرداخته است.

بعضی از علما معتقدند کتاب کافی بر امام زمان (عج) عرضه شده و آن حضرت فرموده همین کتاب کافی برای شیعیان ما کافی است ولی برخی دیگر می گویند خود کلینی گفته که این کتاب، برای همه فنون علم دین کافی است. کُلِین، روستایی در ۳۸ کیلومتری جنوب غربی شهر ری است که پنج کیلومتر از جاده دور است و از این روستا فقها و محدثینی بزرگ برخاسته‌اند که از جمله آنها محمّد بن یعقوب کلینی و دائی او مرحوم علّان است. مرحوم کلینی در آنجا شیخ و پیشوای شیعه بود و سپس به بغداد مسافرت کرد و در آنجا هم به تدریس و فتوی اشتغال داشت. سال ولادت کلینی معلوم نیست ولی وفاتش در ۳۲۸ یا ۳۲۹ بوده است و او توانسته سفیران حضرت مهدی (عج) یعنی نواب خاصّ آن حضرت را درک کرده و احادیث و اخبار را از دست اوّلش اخذ کند.

بعضی از علما معتقدند که کتاب کافی بر امام زمان (عج) عرضه شده و آن حضرت فرموده است «الکافی کاف لشیعتنا» یعنی همین کتاب کافی شیعیان ما را بس است ولی برخی دیگر می گویند خود کلینی گفته است این کتاب، برای همه فنون علم دین کافی است. معلوم نیست که مرحوم کلینی کتاب کافی را در کجا و از کجا و از چه سالی شروع کرده ولی معلوم است که تألیف آن ۲۰ سال طول کشیده و در بغداد خاتمه یافته است.

احادیث کتاب کافی از لحاظ متن و سند به اندازه ای اعتبار دارد که بسیاری معتقدند بر ۶ کتاب مهم اهل سنت یعنی صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابی‌داود، سنن ابن‌ماجه، سنن ترمذی و سنن نسائی فزونی دارد. زیرا تعداد احادیث کافی ۱۶ هزار و ۱۹۹ روایت است در صورتی که ابن تیمیه گفته است مجموع احادیث صحیح بخاری و صحیح مسلم از هفت هزار حدیث کمتر است. علی اکبر غفاری دانشمند و مصحح ضمن شمارش احادیث اصول و فروع و روضه کافی گفته است که مرحوم کلینی بدون درنظر گرفتن روایات تکراری ۱۵ هزار و ۱۷۶ روایت را در کافی نقل کرده است.

تفاوت اصول و فروع کافی

شاید بسیاری از کسانی که پای منبرها و سخنرانی های مذهبی نشسته باشند، نام اصول کافی، زیاد به گوششان خورده باشد ولی در کنار این کتاب دو تالیف دیگر از کلینی وجود دارد که به نام فروع کافی و روضه کافی است. کتاب چهار جلدی اصول کافی شامل هشت عنوان، ۴۹۹ باب و سه هزار و ۸۸۱ روایات است که با اصول اعتقادی مانند توحید، نبوت و امامت ارتباط دارد. از موضوع های مطرح شده در اصول کافی می توان به کتاب عقل و جهل، کتاب فضیلت دانش، کتاب توحید و کتاب حجت اشاره کرد که این بخش پس از کتاب ایمان و کفر، گسترده ترین بخش اصول کافی است. کتاب های دعا، فضیلت قرآن و نحوه معاشرت از دیگر بخش های این کتاب است.

مرحوم کلینی در کتاب فروع کافی که بزرگترین بخش کتاب کافی را در بردارد و ترجمه آن در ۱۰ جلد منتشر شده، روایاتی را نقل کرده که به فروع دین مرتبط است. مانند نماز، روزه، خمس، امر به معروف و نهی از منکر که در مجموع، روایات فقهی را تشکیل می دهد. مثلا طهارت، زکات، صدقه، حج، جهاد، ازدواج، عقیقه، طلاق، صید، وصیت، حدود، دیات، شهادات، قضاوت و کفارات از موضوعاتی است که روایات آن در این کتاب آمده است.

سومین بخش از کتاب کافی به روضه مشهور است و در آن بیش از ۶۰۰ روایت گوناگون بدون هیچ ترتیب و نظم خاصی گردآوری شده است. مانند تاویل و تفسیر برخی آیات، توصیه های ائمه (ع)، دردها و درمان ها، کیفیت آفرینش جهان و برخی از پدیده های آن، تاریخ بعضی از پیامبران بزرگ، فضیلت شیعه و ویژگی های حضرت مهدی (عج) و یاران آن حضرت.

سیدجواد مصطفوی یکی از کسانی است که اصول کافی را به زبان فارسی ترجمه کرده است. او در مقدمه با اشاره به ویژگی های کتاب کلینی نوشت: در حدیث ۲۱۱ می خوانید که امام صادق (ع) به زندیقی (کسی که به هیچ شریعتی معتقد نیست) که خدا را انکار می کرد، فرمود «تو که از آسمان بالا نرفته ای و فضای لا یتناهی را بررسی نکرده‌ای و در زمین هم فرو نرفته و طبقات مختلف و متعدد آن را بررسی نکرده ای، چگونه خدا را انکار می کنی؟» یعنی اگر خدا (العیاذ باللَّه) جسم بود و مانند پادشاهی مقتدر بر اریکه عرش خود تکیه می زد، تو حقّ نداشتی او را انکار کنی تا چه رسد به اینکه او جسم نیست و با چشم دیده نمی‌شود و در مغز کوچک تو نمی گنجد.

مصطفوی افزود: آن مرد، عاقل و فهمیده بود. استدلال روشن امام را درک کرد و در همان محضر به خدای یگانه اقرار کرد. سپس مسلمانی با ایمان شد و به یاران امام صادق (ع) پیوست. ای برادری که خدای تعالی به تو چشم بینا و قلب دانا و عقل سالم عنایت کرده، بدان که اخبار و احادیث کتاب کافی چنانچه از مقدمه مؤلفش پیداست، برای روشن ساختن جاهلان و تنبّه بی‌روشان مقلّد برگزیده و تألیف شده و همگی بر اساس عقل و فطرت سالم پایه‌گذاری شده است، فقط ممکن است گاهی خواننده محترم با مطلبی روبرو شود که هضم و درک آن برای او سنگین باشد، در صورتی که همان مطلب برای دیگران ساده و عادی تلقی شود.

۱۵ هزار روایت برای شیعه «کافی» نیست؟

روایاتی همانند آیات متشابه

وی ادامه داد: خود من از مومن ساده و بی غرضی که اندک فضلی هم داشت، شنیدم که به لسان انتقاد از مرحوم کلینی می گفت در کتاب اصول کافی از امام چهارم (ع) نقل شده که آن حضرت می فرماید «پرهای کوچک فرشتگان در خانه ما می ریزد و ما آنها را از زمین جمع می کنیم» به او گفتم ای برادر شما که طبق مبانی دینی، وجود فرشتگان و فرود آمدن آنان را از آسمان به زمین و آوردن وحی قبول داری، از پذیرفتن پر کوچک او چه استبعادی می کنی (بعید می دانی)؟! مگر پر داشتن فرشتگان با چه آیه قرآن و دلیل عقلی مخالف است؟ در اینجا می گوییم نفی و انکار پر فرشتگان، وقتی صحیح و معقول است که انسان کیفیّت تجسّم و فرود آمدن ملائکه و نیز کیفیّت ارتباط و برخورد امام را با فرشتگان درک کرده و فهمیده باشد و در آنجا دلیلی روشن و مقبول، مخالف با ریختن پر آنها در منزل امام در دست داشته باشد که با اتّکاء به آن دلیل بتواند این روایت را انکار کند و گر نه با مجرد استبعاد، ردّ و انکارش نزد عقلا پسندیده نیست.

آنگاه مصطفوی نوشت: اکنون که مشخص شد این گونه اخبار و احادیث را نباید انکار کرد و هم نمی توان پذیرفت، تکلیف چیست؟ و چگونه راه حلّی باید پیدا کرد؟ خوب است جواب این پرسش را از خود قرآن و اخبار بشنویم و سپس بر عقل دقیق و نکته سنج خود عرضه کنیم. باید دانست که امثال این روایات در آیات قرآن هم هست و بنام «آیات متشابه» خوانده می‌شود، از آیه سوّم سوره آل عمران و خطبه ۸۹ نهج البلاغه و روایات مختلف کتب حدیث استفاده می‌شود که نسبت به این گونه مطالب باید تصدیق اجمالی داشت و واقع و حقیقت را به خدا و پیغمبرش ارجاع داد و سکوت کرد و نسبت به نفی و اثباتش چیزی نگفت. در اینجا چون به داوری عقل و خردمندان بشر هم مراجعه می کنیم، راه حلّی جز این نشان نمی دهند.

هر گاه از امور جهان مطلبی عجیب و شگفت‌آمیز به گوش شما رسید، تا زمانی که دلیل روشنی بر نفی و انکارش نیافته‌ای آن را در ردیف امور ممکن گذاروی افزود: عقل می گوید چون گوینده این سخن، صادق و عالم و واقع‌بین است و حتما معنی صحیح و درستی از آن اراده کرده، نباید سخن او را رد کنیم، و چون معنی کلامش بر ما پوشیده‌ و مبهم است، نمی توانیم بپذیریم و تصدیق کنیم. پس چاره‌ای جز ایمان اجمالی و ارجاع به خود آنها نداریم. بزرگ دانشمند مشرق زمین شیخ الرئیس ابو علی سینا در باره این موضوع جمله‌ای دارد که دانشمندان پس از وی هم آن را پذیرفته و در کتب خود به آن استدلال می کنند که «هر گاه از امور جهان مطلبی عجیب و شگفت‌آمیز به گوش شما رسید، تا زمانی که دلیل روشنی بر نفی و انکارش نیافته‌ای آن را در ردیف امور ممکن گذار» یعنی نسبت به نفی و انکارش سکوت کن و معتقد باش که شاید درست باشد.

مصطفوی تاکید کرد: سخن بوعلی سینا، متین و درست است ولی در برابر جمله‌ای که از امیر مؤمنان علی (ع) رسیده، فروغ و پرتوی ندارد. آن حضرت در نامه‌ای به فرزندش پس از آن که راجع به مبدا و معاد بیاناتی می فرماید، می‌نویسد «اگر چیزی از این مطالب بر تو مشکل آمد، آن را بر نادانی خود حمل کن، زیرا تو در ابتدای آفرینشت نادان بودی و سپس دانش آموختی، چه بسیار از اموری را که تو نمی دانی و نسبت به آن سرگردان و گمراهی و سپس بینا و آگاه می شوی». امام (ع) در این جمله شریف، بزرگترین رمز حلّ این مشکل را بیان کرده و آن، موضوع جهالت و نادانی انسان است.

دانش شما تا کجا رسید؟

بشر از مادر متولد می‌شود، در حالی که از علم و سواد هیچ بهره‌ ای ندارد و چون بزرگ می‌شود، هر مطلبی را که‌ می شنود برایش تازگی دارد و عجیب و غریب است. زیرا به واسطه سابقه جهلش آن را ناآشنا و غیرمأنوس می یابد و بسا ممکن است مطلبی را بشنود که آن را محال و غیر ممکن بداند و سپس دیر یا زود با وقوع و انجام آن مواجه شود، پس چگونه می تواند، هر چه را نفهمید انکار کند؟ انسان هر چه عاقلتر و پخته‌تر و آزموده‌تر شود، به عظمت جهان هستی و نادانی خویش بیشتر پی می‌برد و نسبت به امور سنگین و غیر قابل هضم، احتمال امکان و وقوعش بیشتر می‌شود. این است که بو علی سینا در اواخر عمر و کمال دانشش می گوید تا بدان جا رسید دانش من‌ که بدانم همی که نادانم‌ در صورتی که جاهل ناپخته و بی‌تجربه، در همان نظر اوّل یا می پذیرد و یا به نفی و انکار می پردازد.

مترجم کتاب کافی افزود: انسان اگر بتواند بفهمد که معلومات او و همه دانشمندان، در برابر واقعیّات جهان هستی، نسبت قطره به دریاست و بلکه گاهی ممکن است که معلومات اندوخته ۷۰ ساله او، همه جهالت ها و اشتباهات باشد. می تواند مانند بوعلی سینا بگوید «من نادانم» و می تواند بگوید ریختن پر فرشتگان و امثال آن ممکن است درست باشد و آنگاه به عظمت کلام امیر مومنان پی می برد. اگر در این موضوع اندکی بیشتر دقت نمائید، اعتراف می کنید که نخستین قدم در راه موفقیّت کاشفین و مخترعین بزرگ بشر، همین احتمال وقوع موضوعاتی است که مردم عادی آن را محال و غیر ممکن می شمارند و شاید آن مردم، کاشفین و مخترعین را در زمان مطالعه و تحقیق و آزمایش، تحمیق (مسخره) کنند.

شرح کتاب شریف کافی از قرن یازدهم به بعد از سوی دانشمندان و بزرگان به زبان عربی و فارسی نوشته شده است؛ از صدر المتألهین شیرازی معروف به شرح ملا صدرا بگیرید تا کتاب هدی العقول فی شرح احادیث الاصول از محمّد بن عبد علی قطیفی از علمای اوائل قرن سیزدهم. اخیرا نیز برخی هنرمندان دست به کار شده و درصدد تهیه یک مستند به نام الکافی هستند که فیلمبرداری آن آغاز شده است و این مستند با حمایت مرکر گسترش سینمای مستند و تجربی در ایران و عراق در دست ساخت است.

منبع: خبرگزاری ایرنا

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.