دوران گذار از نظم کنونی بین الملل که رهبر معظم انقلاب از آن به پیچ تاریخی یاد می کنند یکی از مهم ترین دورانی است که بارها توسط اندیشمندان رئالیست غربی مورد تاکید قرار گرفته است. این دوران که مهم ترین شاخصه آن افول هژمونی امریکاست نمایانگر آغاز تغییرات تدریجی در جهان است. چالش های جدید پیش روی ایالات متحده و تغییر ائتلافها و اتحادهای کنونی بالاخص در منطقه غرب آسیا نشان از آن دارد که مدتهاست بازیگران منطقه بدنبال خلق نقش جدید برای خود در نظام بین المللی می باشند.
در این میان نقش عربستان سعودی بسیار متفاوت بوده است . سیاست خارجی محمد بن سلمان دچار تغییرات فراوانی شده است. عربستانی که سالها روابط خود را نیروهای مقاومت قطع کرده بود در تغییر رویکردی آشَکار به سمت احیاء روابط با جمهوری اسلامی ایران پیش رفت و پس از آن روابط خود را با سایر گروههای مقاومت بالاخص حماس تقویت کرد. حتی برخی تحلیل گران از کاهش مناسبات رژیم صهیونیستی و عربستان سخن گفته اند.
اگر سیاست خارجی بن سلمان را تاکتیک بدانیم باید اذعان کرد که حتی خوش بین ترین تحلیل گران نیز در این برهه از زمان تصوری از بهبود روابط عربستان و دمشق نداشتند. دعوت از بشار اسد برای حضور در اجلاس سران عرب بسیار عجیب بود و عجیب تر از آن اینکه بن سلمان زلنسکی را هم به نشست سران کشورهای عرب دعوت کرد. او اتفاقا در سخنان خود خطاب به شرق و غرب تاکید کرد: ما هرگز اجازه نمیدهیم منطقه ما به میدانی برای نزاع و جنگ تبدیل شود. بن سلمان درباره یمن هم اعلام کرد ریاض تلاش خود را برای کمک به طرفهای یمنی و حل بحران در این کشور افزایش میدهد و حتی از آمادگی سعودی برای میانجیگری میان روسیه و اوکراین سخن گفت. ولیعهد عربستان سعودی در نشست جده، سودان را از قلم نینداخت و گفت ما همچنین امیدواریم که بیانیه جده در کمک به طرفهای درگیر در سودان نقش داشته باشد.
شاید بتوان گفت مهم ترین تحول در سیاست خارجی عربستان نزدیکی به چین و فاصله گرفتن از امریکاست. نوع استقبال متفاوت بن سلمان از بایدن و شی جی پینگ که بارها در رسانه های جهانی حاشیه ساز شد گواه این مدعا است. البته نباید فراموش کرد که عربستان همچنان به دنبال رهبری جهان عرب است و برخی از مواضع کنونی این کشور در چارچوب فعلی در همین راستا قلمداد می شود.
نظر شما