تحولات منطقه

ششم ذی‌القعده مصادف با پنجم خرداد روز بزرگداشت احمدبن‌موسی شاهچراغ (ع) است.

برای حضرت شاهچراغ (ع) که روز بزرگداشت اوست؛ قرین کتابت و امین ولایت
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

ششم ذی‌القعده مصادف با پنجم خرداد روز بزرگداشت احمدبن‌موسی شاهچراغ (ع) است. حضرت سیدامیر احمد (ع) که با نام شاهچراغ (ع) شناخته می‌شوند، پسر ارشد امام موسی کاظم (ع) و برادر امام علی‌بن‌موسی الرضا (ع) است. ایشان در راه پیوستن به برادر خود به سوی خراسان سفر کرد، ولی در راه توسط افراد مأمون، خلیفه عباسی، در شهر شیراز به شهادت رسید.

احمدبن‌موسی (ع) نزد امام‌رضا در خراسان می‌رفت که در مسیر و در شیراز شهید شد و داستانش این بود: «مأمون عباسی از محبوبیت احمدبن‌موسی میان ایرانیان و اعراب آگاهی داشت، دستور داد تا احمدبن موسی را در راه بکشند تا پایش به خراسان نرسد... زمانی که کاروان احمدبن‌موسی به شیراز رسید. حاکم وقت شیراز با ۴۰ هزار سرباز در هشت فرسخی شیراز... استقرار یافت و از قافله بنی‌هاشم خواست تا به مدینه برگردند... نهایتاً جنگ سختی صورت گرفت و احمدبن‌موسی به شهادت رسید.»
درباره نام شاهچراغ نیز روایت مشهوری وجود دارد که در کتاب «قیام سادات علوی» به این شرح است: «تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مدفن حضرت احمدبن‌موسی (ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل خاکی بیش به نظر نمی‌رسید که در اطراف آن خانه‌های متعدد ساخته و مسکن اهالی بود. پیرزنی در پایین آن تل، خانه‌ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می‌دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می‌درخشد و تا طلوع صبح روشن است. چند شب جمعه مراقب می‌بود روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت. با خود اندیشید شاید در این مکان مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاء‌الله باشد، بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم. هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید. امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند. درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند، اما امیر که مردی روشن‌ضمیر بود و باطنی پاک و خالی از غرض داشت، فرمود: اولین شب جمعه شخصاً به خانه پیرزن می‌روم تا از موضوع آگاه شوم. چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن. چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی‌تر از دیگر شب‌های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی‌اختیار سه مرتبه فریاد زد: «شاه! چراغ» و از آن به بعد به شاهچراغ معروف گردید.»
روایتی دیگر هست که در ادامه چنین شد: «عضدالدوله آشکارا نور را دید و در شگفتی عجیب بماند. حیران و متفکر به سرای خویش بازگشت و با خود گفت: این آثار و علائم چگونه و از کجا می‌تواند باشد و آیا آنچه را دیده‌ام خواب بوده است یا بیداری؟ در همین تحیر و تفکر به خواب رفت. در عالم رؤیا سیدی بزرگوار و جلیل‌القدر را زیارت کرد که به او فرمود:‌ای امیر از چه در خیالی؟ در این محل، مدفن من است و من احمدبن‌موسی الکاظم هستم... و، چون عضدالدوله چنین بدید و بشنید، شادمان از خواب بیدار گردید.»
نقل شده است که شب‌ها تا صبح به عبادت مشغول بوده و با قلم و دست خود قرآن‌های بسیاری را کتابت کرده‌اند. همچنین آنچه از خصوصیات ایشان زبانزد عام و خاص است، امانتداری حضرت احمدبن‌موسی (ع) است که به «امین ولایت» مشهور شده‌اند. با عبور از تاریخ گفته می‌شود، حامی ولایت و امام معصوم بودن از فضائل و ویژگی‌های خاص حضرت شاهچراغ (ع) است. مقامی که امروز این امامزاده عظیم‌الشأن دارد به دلیل دعایی است که امام رضا (ع) در حق ایشان داشت و پس از امانتداری برادر بزرگوارشان از مقام ولایت فرمودند: خداوند حق تو را ضایع نفرماید، همچنان که حق مرا ضایع نکردی. در آن زمان شیعیان با حضرت احمدبن‌موسی (ع) به عنوان امام بیعت کردند و برخی هم فرقه احمدیه را به‌وجود آوردند تا از آن طریق بهره‌برداری‌های سیاسی خود را داشته باشند، اما حضرت شاهچراغ پس از بیعت شیعیان بر فراز منبر رفته و فرمودند: «مردم، همچنان که شما با من بر امامت بیعت کردید، من با برادرم علی‌بن‌موسی الرضا (ع) بیعت کرده‌ام» و همه را به منظور بیعت به سمت منزل حضرت امام هشتم (ع) روانه کرد و خود نیز مجدداً با امام زمان خویش بیعت کرد. برهمین اساس شاید یکی از دلایل عظمت امروز حضرت شاهچراغ (ع) در سراسر کشور و جهان همان دعای حضرت امام رضا (ع) است.

منبع: روزنامه جوان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.