تحولات لبنان و فلسطین

۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۷:۳۸
کد خبر: 876739

یادداشت شفاهی

امام رضا علیه‌السلام و تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها

حجت‌الاسلام محمد باقر ساعی‌ور، پژوهشگر دینی

در بحث دوران امامت امام رضا(ع) چند مطلب به شکل برجسته دیده می‌شود. یکی مناظرات امام رضا(ع) است.

خدای متعال از ابتدای خلقت انسان تا انتهای زندگی بشر در این دنیا، انسان را رها نکرده است. مکتب توحیدی بر این باور است که خدای متعال همیشه انسان‌ها را هدایت می‌کند ولو این هدایت با اشکال مختلف همچون ارسال رسل و نسب ائمه(ع) باشد و زمین هیچ وقت خالی از حجت نیست.

هدایت در شرایط و زمان‌ها با توجه به نیازهای جامعه شکل‌های مختلف می‌گیرد لکن کلیت هدایت، یک سنت مستمر و دائمی خدای متعال است.

در بحث دوران امامت امام رضا(ع) چند مطلب به شکل برجسته دیده می‌شود. یکی مناظرات امام رضا (ع) است. شرایط جامعه به گونه‌ای بود که فضایی باز برای افکار و عقاید غیر اسلامی هم وجود داشت. ترجمه کتب یونانی و غیر یونانی به جامعه اسلامی، تحولات دوران حکومت مأمون که فضای بازی را برای نشر تفکرات ایجاد کرده بود و فعالیت گروه‌های مختلف در این زمان سبب شده بود زمینه مناظره سالم پیش بیاید. البته در این مسئله، حاکمیت و خلافت هم بی‌تأثیر نبود. در واقع حاکم آن دوران می‌خواست که امام رضا(ع) در مناظرات لااقل در یک مناظره محکوم شود و مطلبی در جامعه بر علیه امام هشتم شیعیان تولید شود.

در عین حال فضای دوران امام رضا(ع) فضای مناظره بود. امام(ع) از این فضا بهترین استفاده را برای نشر معارف اهل بیت(ع) و اسلام ناب محمدی برد.

مناظراتی که در کتاب‌هایی چون عیون اخبارالرضا(ع) و بحارالانوار و سایر مجموعه‌های احادیث ماست، نکاتی را منتقل می‌کند. امام رضا (ع) در این مناظرات با روحیه عالی و حوصله با دیگران برخورد می‌کرد و اینطور نبود که کنترل خودش را در مناظرات از دست بدهد.

در احادیث اینگونه آمده است که امام جواد(ع) زمانی که امام رضا(ع) سن زیادی داشت، متولد شد و تعدادی از افراد پیش از تولد امام جواد(ع) با تمرکز بر فرزند نداشتن امام هشتم شیعیان، طعن بر امامت امام رضا(ع) داشتند و امام هشتم شیعیان با حوصله در مقابل آنها ‌ایستاد و متوجه بود که اگر حوصله به خرج دهد، خداوند به او رزق، روزی و فرزند خلف خواهد داد. انی‌اشهد الله انی ینزل و لیالی حتی یرزقون الله ولد.

نکته دیگر میدان دادن به طرف‌های مقابل در مناظرات است. اینکه انسان در اول مناظره حالت تهاجمی نگیرد و در شرایط ذکر شده، حالت حقیقت‌یابی و حقیقت‌گرایی بگیرد، یک هنر سالم در مناظره است.

اولین هدایت اساسی قرآن، عاقل کردن انسان‌ها است. تعقل و ایجاد روحیه عاقلانه زندگی کردن، قبل از هدایت توحید در قرآن آمده است چون منطق عقیده انسان، مهم‌تر از عقیده‌اش است.

قرآن در بررسی دوران بت‌پرستی می‌فرماید این بت‌پرست‌ها از تقلید کورکورانه به بت‌پرستی، از حدس و گمان به انکار قیامت و از تعصب، قومیت‌گرایی و قبیله‌گرایی به نفی نبوت رسیدند. اینکه انسان‌ها منطق عقیده را رها کنند و با عقل عقیده‌شان را بپذیرند باعث می‌شود که خیلی از عقاید آن‌ها سالم شود.

امام رضا(ع) در مناظرات تلاش بر این داشت که عقل حاکم شود نه احساسات، نه ظن و حدس، نه تعصب و قومیت، نه تقلید کورکورانه و عواملی که سبب می‌شوند پرده در مقابل چشم انسان بیفتد و افراد نتوانند حقیقت را ببینند. به همین خاطر با استدلال، شرح صدر، انصاف و عدالت مباحث را شروع کرده و ادامه می‌داد.

انسان می‌تواند با توجه به مناظرات امام رضا(ع) متوجه شود که امام هشتم شیعیان تلاش داشت دفاع عقلانی از دین داشته باشد و این همان هدایت اساسی قرآن و منطق رسیدن به عقیده است.

امام رضا(ع) در مناظراتش به اصول مشترک بین ادیان توحیدی تکیه می‌کرد. تکیه بر اصول مشترک بین ادیان اصل و اساس تربیت جامعه‌های توحیدی و رساندن انسان‌ها به توحید خالصی که در دین اسلام تجلی پیدا کرده است.

در نتیجه باید گفت امام رضا(ع) با تکیه بر عقل، احترام متقابل و تمرکز بر اصول مشترک بین ادیان توحیدی مناظرات را به سمت درست هدایت می‌کرد به گونه‌ای که در مناظراتش خیلی از مطالب مرتبط با معارف ائمه اطهار(ع) مطرح شدند.

امام رضا(ع) عالم آل محمد(ص) لقب یافت در حالی که احادیث باقی مانده از دوران امامت امام صادق(ع) و امام باقر(ع) بیشتر از احادیث باقی مانده از دوران امامت امام هشتم شیعیان است زیرا مطالب احادیث باقی مانده از دوران امامت امام صادق(ع) و امام باقر(ع) درون دینی بودند و بحث بین‌المذاهب را مطرح می‌کردند اما در احادیث باقی مانده از دوران امامت امام رضا(ع) مباحث بیرون دینی و بین‌الملل هم مطرح شدند و دین در سطح مکاتب و مذاهب تجلی یافت. معارف در آن سطح ارائه شدند و خیلی از علوم و معارف اهل بیت(ع) به جامعه آن روز و سایر ادیان و مکاتب ارائه و فهمانده شدند.

بحث دیگری که در دوران امام رضا(ع) مطرح شده، بحث قبول ولیعهدی امام هشتم شیعیان است، چرایی این مسئله بحث مهمی است.

آنطور که نوشته شده است مأمون برای رسیدن به شانزده هدف از جمله کنترل امام رضا(ع) و نظارت بر کارهای آن امام، مشروعیت بخشیدن به حکومت و خلافت عباسی، جدا کردن امام از مردم و گرفتن تدریجی وجهه مردمی‌ ایشان، شریک جرم قرار دادن امام هشتم شیعیان در اعمال حکومت عباسی و خاموش کردن قیام علویان، به امام رضا(ع) پیشنهاد کرد که آن امام بزرگوار ولیعهد شود.

امام رضا(ع) می‌توانست در پاسخ به پیشنهاد مأمون سه عکس‌العمل قبول مطلق، رد مطلق یا قبول با شرط داشته باشد.

قبول مطلق به معنی رسیدن مأمون به اهدافش بود. رد مطلق سبب می‌شد رابطه تلخ و سردی بین امام و حکومت برقرار شود و امکان داشت که این رابطه به کشتن امام رضا (ع) منتهی شود. از جملات امام رضا (ع) چنین حاصل می‌شود که امام هشتم شیعیان با اکراه پیشنهاد ولایتعهدی مأمون را پذیرفت.

امام رضا (ع) در ابتدا مقدماتی را فراهم کرد تا مردم متوجه شوند که او با اکراه پیشنهاد ولایتعهدی را قبول می‌کند. سپس زمینه‌ای را ایجاد کرد که مأمون به بحث حقانیت امامت اعتراف کند. جملاتی وجود دارند که با توجه به مطالب آمده در آن‌ها، مأمون اعتراف کرده است که حق با ائمه اطهار است و حق باید به مسیر خودش برگردد.

امام رضا(ع) با این شرط که در عزل و نصب‌ها دخالتی نکند، به ولیعهدی‌اش حالتی خنثی داد تا مأمون به اهداف مد نظرش نرسد بنابراین امام هشتم شیعیان پیشنهاد ولیعهدی مأمون را به شرط قبول کرد تا بتواند توطئه مأمون را خنثی کند.

ائمه(ع) همه تهدیدها را به فرصت تبدیل کردند و میدانستند که در بعضی از مواقع شرایط و وضعیت جامعه با خواسته انسان تطابق ندارد اما مهم آن شرایط و وضعیت نیست. مهم چگونگی بهره‌برداری از آن شرایط و استفاده از آن وضعیت است.

امام رضا(ع) از شرایط موجود در دوران زندگی خودش طوری بهره‌برداری کرد که توطئه مأمون خنثی شد و تهدید به فرصت تبدیل شد. در واقع مسئله ولایتعهدی امام هشتم شیعیان را مأمون شروع کرد و لکن امام رضا(ع) آن را پایان داد. امام رضا(ع) در داخل هدف مأمون، هدف دیگری را تعبیه کرد و علاوه بر خنثی‌سازی هدف مأمون، هدف خودش را پرورش داد.

به طور می‌توان گفت امام رضا(ع) با تریبون و امکانات خلافت، امامت را تبلیغ کرد و تبدیل تهدید به فرصت، بزرگترین پیامد قبول پیشنهاد ولایتعهدی امام هشتم شیعیان است.

بحث تبدیل تهدید به فرصت، یک اصل کلی در تمامی سیره‌های معصومین(ع) است. لباس و شکل تهدیدها در دوران امامت هر کدام از ائمه اطهار(ع) فرق می‌کرد اما قانون تبدیل تهدید به فرصت پا بر جا است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.