جعفر بن معتصم ملقب به المتوکل علی الله در سال 206 ﻫ . ق در شهرکی بنام «فَمُ الصلح» در نزدیکی واسط، از کنیزی به نام شجاع به دنیا آمد. متوکل که بعد از واثق به حکومت رسید در سیاست داخلی به جلب افکار عمومی پرداخت و از این رو به تقویت تسنن، شیعه را همه جا مورد تعقیب قرار داد و احکام عمربن خطاب را مقرر کرد.
بدین ترتیب از دوره ی خلافت متوکل، مذهب سنیان، مذهب رسمی دولت عباسی گردید و پیروان مذاهب دیگر همچون شیعیان مورد تعقیب و آزار قرار گرفتند.
متوکل در میان عباسیان به کینه توزی با خاندان پیغمبر مشهور بود، مخصوصاً امیر مؤمنان علی (ع) و خاندان ایشان را سخت دشمن می پنداشت و هر کس را که دوست آن امام بود بی رحمانه می کشت و مال او را می گرفت.
بنا بر متون تاریخی نقل شده است که متوکل، مامون، معتصم و واثق را که دوست دار علی (ع) (هر چند به شکل ظاهری) بودند را دشمن خود می نامیده و از این رو ندیمان و همنشینان خود را از کسانی که به بغص اهل البیت شناخته شده بودند برمی گزید و آنان نیز متوکل را از علویان می ترساندند و از او می خواستند از آنان رو برگرداند و تبعیدشان کند و با آن ها بدرفتاری نماید.
از این رو اقداماتی که وی در حق فرزندان حضرت علی (ع)، از جمله سیدالشهدا (ع) نمود، بسیار بی شرمانه بود به نحوی که عده ای این اقدامات را با اقدامات یزید و معاویه شباهت می دهند.
از اقدامات جنایتکارانه وی ویران کردن قبر امام حسین (ع) و سایر شهدای کربلا در سال 236 ﻫ بود به نحوی که به دستور وی قبر سیدالشهدا را با زمین یکسان کردند و آب بر آن بستند و زمین آنجا را شخم زدند.
او که قبر امام حسین (ع) را پایگاهی بر علیه حکومت خود می دید، متوجه گردید که گروه گروه از مردم شبانه به زیارت محل قبر امام (ع) می روند (حتی پس از تخریب) و آنجا را زیارت می کنند. از این جهت مامورانی را در نزدیکی قبر امام (ع) قرار داد تا هر کس را که به آنجا می رسد به قتل برسانند ولی باز هم این روش (کشتن زائران قبر اباعبدالله الحسین توسط عمال متوکل) مفید فایده قرار نگرفت و باز هم مردم با وجود این به زیارت قبر امام (ع) می رفتند.
ثبت نامی عجیب!
به رغم وحشیگری های متوکل نسبت به زوار قبر امام حسین (ع)، هرگز این مسیر تعطیل نشد و از رونق نیفتاد و مردم به صورت های مختلف خود را به کربلا می رساندند و امام حسین (ع) را زیارت می کردند. سرانجام متوکل مجبور شد طی بخشنامه ای زیارت قبر امام حسین (ع) را بشرط اینکه دست راست زائر را قطع کنند، آزاد نماید! و در اندک زمانی صف مشتاقان زیارت با وجود این شرط نیز طولانی گردید!
مسعودی، مورخ بزرگ، در کتاب مروج الذهب می نویسد: خانمی به قصد زیارت قبر امام حسین (ع) به مامور ثبت نام مراجعه کرد. به وی تذکر دادند آیا می دانی که شرط رفتن به زیارت قطع دست است؟ آن زن پاسخ داد: از شرایط آگاهم! متصدی ثبت نام، اسم این خانم را می نویسد. آن گاه به وی می گوید دستش را برای قطع کردن بیرون بیاورد. آن زن دست چپ خود را بیرون می آورد! مامور می گوید: خانم! بخشنامه می گوید باید دست راست داوطلب زیارت قطع شود.
آن زن دست راست خود را از زیر حجاب بیرون آورده و می گوید: این دست را که سال گذشته قطع کرده اید!
و اینگونه بود که راه امام حسین (ع) تداوم یافت و قبر ایشان بسان پرچم رهایی بخش برای همیشه به اهتزاز درآمد.
منابع:
1- شهیدی، سیدجعفر. تاریخ تحلیلی اسلام، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی؛ نشر دانشگاهی، 1387.
2- فیاض، علی اکبر. تاریخ اسلام، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1372.
3- بشارتی، علی محمد. از ظهور اسلام تا سقوط بغداد (تاریخ تحلیلی اسلام و ایران)، تهران: سازمان تبلیغات اسلام؛ حوزه هنر، 1379.
4- خضری، سید احمدرضا. تاریخ خلافت عباسی (از آغاز تا پایان آل بویه)، تهران: سمت، 1388.
نظر شما