به گزارش قدس آنلاین، امروز همه به نیکی میدانند انقلاب اسلامی در ابتدا یک محال به نظر میرسید، به عبارت دیگر شاید در اوایل سال ۵۷ هیچ کس گمان نمیکرد که قرار است این سال نقطه عطف تاریخ ایران از باستان تا امروز باشد. جزیره ثبات را همه امن و امان میدانستند و کمتر کسی گمان میکرد قرار است ایران سرزمینی شود که در آن اندیشهای تازه ظهور و بروز یابد.
به عبارت دیگر کسی فکرش را هم نمیکرد، نهضتی که از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز شده بود و حکومت پهلوی در این اندیشه سیر میکرد که آن را در نطفه خفه کرده است، چناچه اسدالله علم، نخست وزیر وقت و شخص نزدیک به شاه، همواره افتخار آن را مخصوص به خود میدانست؛ به ثمر بنشیند و تمام معادلات جهان را بر هم زند.
۱۵ خردادماه جلوه جلوداری روحانیون در جامعه ایرانی است و آزمونی که مردم ایران از آن با سربلندی بیرون آمدند و با اعتقاد راسخ به وعده الهی در نهایت به پیروزی رسیدند.
اگرچه مردم ایران میدانستند در پیروی از بزرگمرد تاریخ ایران در حال تحقق چه اتفاقی هستند و همانطور که رهبر آنها به خوبی تبیین کرده بود، باید در مقابل ظالم بایستند و به ظلم پایان دهند و انسان را آزاد کنند، اما اندیشمندان و تحلیلگران دیگر نقاط جهان نمیدانستند در ایران چه اتفاقی در حال روی دادن است؟ بنابراین در تکاپوی فهم چگونگی آن برآمدند و به دنبال این سئوال رفتند که نهضت اسلامی چرا در کشور ایران رخ داده است؟ برای پاسخ به این سئوال طبیعتا باید به دنبال شناخت رهبر آن میرفتند، به عبارت دیگر این اندیشمندان برای رهیافت به چگونگی وقوع انقلاب اسلامی چارهای جز شناخت امام خمینی(ره)، رهبر این انقلاب بزرگ نداشتند چراکه خمینی(ره) کبیر دست به اقدامی زد که ۱۴۰۰ سال دشمنان اسلام تلاش کردند آن را مسکوت نگاه دارند.
در تمام این سالها، غاصبان حکومت و دشمنان دین کوشش کردند راه حکومت را از اسلام جدا کنند، چنان که وقتی انقلاب مشروطیت نیز به پیروزی رسید روحانیت پس از ایفای نقش خود در پیروزی، تلاشی برای برقراری حکومت نکرد و همچنان عرصه را برای دیگران خالی گذاشت، به همین منظور بود که هیچ کس فکرش را هم نمیبرد بزرگترین رویداد قرن بیستم را روحانیون رقم زنند و طرحی نو از حکومت اسلامی در اندازند.
امروزی کردن اسلام
بنابراین اندیشههای امام خمینی(ره) به عنوان مبتکر این راه و احیای حکومت واقعی اسلامی مورد توجه قرار گرفت، به عنوان نمونه مطانیوس یوسف حبیب اندیشمند سوری در این باره میگوید: «سخن گفتن در مورد تمام وجوه و ابعاد نوآوری موجود در اندیشه و فقه امـام خمینی(س) تقریباً محال است ولی آنچه در چهارچوب این بحث بـه ما مربوط میشود اشاره به ابعاد سیاسی و اجتماعی این نواندیشی میباشد که به نوبه خود، یک بعد اساسی در زمینه امروزی کردن اسلام و فهم آن و همچنین آسان کردن فهم آن برای دیگران به شمار میرود.»
اندیشمندان عرب، حرکت امام خمینی(ره) را اقدامی در راستای رساندن اسلام به جایگاه واقعی خود خواندند. برای مثال محمدتوفیق المقداد، اندیشمند لبنانی میگوید: «بدون تردید میتوان گفت امام خمینی با رشد و شکوفایی چشمگیری که به دین اسلام بخشیدند، توانایی این دین را نسبت به درنوردیدن دورانها و رسیدن به جایگاه شایسته خود که همان رهبری و جهتدهی زندگی سیاسی مرتبط با مسائل کلی امت اسلامی میباشد، به اثبات رساندند؛ به نحوی که دین اسلام نقش تأثیرگذار خود را در سیاست بینالملل و در برابر ایدئولوژیهای دیگری که رژیمهای حاکم در جهان بر اساس آن بنا شده، ایفا نماید.
ظهور مقتدرانه اسلام توسط امام خمینی از طریق پیروزی بر رژیم شاه و برپاسازی حکومت جمهوری اسلامی در ایران بر پایه فقه سیاسی اسلام از لحاظ نظری و شیوه پیادهسازی هوشیارانه و زیرکانه آن با توجه به شرایط روز، از لحاظ عملی متکی بوده است؛ با این هدف که این دین آسمانی پس از قرنهای طولانی که در حاشیه نگه داشته شده و از صحنه زندگی اجتماعی کنار نهاده شده بود به قبلهای برای امت مسلمان تبدیل شود و این امر نقطه آغازی برای احیای جنبش رهایی از سلطه قدرتهای استکباری باشد».
پیشوایی مستقل از غرب و شرق
این اندیشمند لبنانی، رژیم امام خمینی(ره) را برگرفته از مطالعات عمیق در متون شرعی یعنی قرآن کریم و سیره پیامبر(ص) میداند. اتفاقی که این رژیم سیاسی را متفاوتتر از سایر حکومتها میکند. در همین رابطه شیخ حسن بغدادی، دیگر اندیشمند لبنانی که به مطالعه شخصیت امام پرداخته این تفاوت را چنین بیان میکند: «با مطالعه شخصیت امام خمینی پیشوایی که مستقل از شرق و غرب بوده و مانند دیگر زمامدارانی که با نیرنگ و تزویر بر مقدرات مردم جوامعشان مسلط گردیدهاند، بر مردم ایران تحمیل نگردیده است درمییابیم که ارتباط تنگاتنگ بین مردم ایران و آن حضرت به طور تصادفی و بدون علت به وجود نیامده، بلکه اسباب و علل مخصوص خود را داراست که از جمله آن رفتاری است که ایشان را بر اساس قول حضرت علی(ع) هر کس میان خود و خداوند را اصلاح نماید، خداوند رابطه میان او و مردم را اصلاح و نیکو میگرداند برجسته ساخته است. بنابراین، بیاعتنایی به خود و پاکسازی نفس از ناخالصیها بهرهمند شدن از صفات کمال و شناخت و مبارزه طولانی با نفس و رام کردن آن به واسطه دوری از لذتها، هوسها و خوشیها، پایگاه و پایه اساسی شخصیت یک رهبر را تشکیل میدهد؛ همان چیزی که در عالم اخلاق به آن تجسم صفات پسندیده که جنبه انسانی را بر غریزه حیوانی برتری می بخشد، گفته میشود.»
در بررسی آثار اندیشمندان سایر نقاط جهان درباره امام خمینی(ره) به نکته دیگری نیز برمیخوریم، بسیاری از این افراد یکی از وجوه برجسته حرکت امام خمینی(ره) را احیای اسلام میدانند، به عنوان نمونه ماناس کیاتیثاری از کشور تایلند بیان میکند: «جهان در سال ۱۹۷۹ شاهد مرد بزرگی بود که آمد و مسئولیت سنگین هدایت مردم به راه راست را به عهده گرفت، ایشان امام خمینی، بودند که با رهبری انقلاب اسلامی، اصول اسلام را برای امت مسلمان احیا نمودند. تلاش ایشان نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان تاثیرگذار بود ایشان پایهگذار مبارزات متعددی علیه شاه مستکبر که تحت نفوذ قدرتهای برتر سعی در از میان بردن اسلام داشت، بودند. امام خمینی(س) امت اسلام را در شناخت اسلام واقعی بیدار نمودند. انقلاب اسلامی به رهبری ایشان موجب تحول جهان اسلام و ایجاد و توسعه رهیافتهای اسلامی در زندگی و افکار گردیده که میتوانیم آن را بیداری اسلامی که جایگزین بیداری غربی و سکولاری گشته، بنامیم.»
سیدغیور حسین اندیشمند پاکستانی نیز در همین راستا معتقد است: «امام خمینی(ره) ثابت کردند اسلام دینی با تکالیف محدود نبوده، بلکه با تلاش و عمل همراه میباشد. پس از انقلاب اسلامی، اسلام دوباره به عنوان یک نیروی پرقدرت جهانی در امور سیاسی مسلمانان پدیدار گشت... انقلاب ایران درسهایی را برای بیداری مسلمانان ارائه نمود، اسلام را به عنوان یک روش جامعه زندگی در نظم بخشیدن به اعمال عبادی و اجتماعی معرفی کرد و همچنین از آن به عنوان دین و حکومت، حکومت و سیاست، اقتصاد و سازمانهای اجتماعی، آموزش و اخلاقیات و عبادت و دفاع مقدس یاد کرد... انقلاب اسلامی و پیامهای امام خمینی(ره) مسلمانان را در سطح منطقهای و بینالمللی بسیج نمود؛ پارامترهای جدیدی را برای جهان اسلام فراهم آورد و اصول اخلاقی و معنویت را به امور سیاسی القا کرد».
انقلاب اسلامی، شگفتی بزرگ قرن
در بررسی آثار اندیشمندان غیر ایرانی نکته دیگری هم به چشم میآید که همان شگفتی همگانی از این اتفاق بزرگ است چراکه به ظن آنها انقلاب امام خمینی(ره) برای همیشه چهره جهان را تغییر داد.
مبارک هنیا از کشور کنیا درباره شگفتی انقلاب اسلامی معتقد است: «اقتدار انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ به رهبری امام خمینی(ره) مسلمانان و جماعت غیر مسلمان را شگفت زده و متحیر ساخت. انقلاب به رهبری امام خمینی(ره) برای همیشه چهره و روند جغرافیای سیاسی جهان را تغییر داد.»
همچنین سید راشد احد اندیشمند دیگری از پاکستان معتقد است امام خمینی(ره) روند تاریخ را تغییر داده است. به گفته او با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران امام ترس و دلهره را در قلب استکبار جهانی و نور امید را در قلب امت اسلام، امتی که مدتها از شکست و تحقیر توسط قدرتهای کافر رنج میبرد، پدید آورد؛ انقلابی که به رهبری امام با پشتیبانی مردم ایران پدید آمد انقلاب و ارزشهای معنوی بر ارزشهای مادی بود و منجر به تشکیل دولت اسلامی در برخی از کشورهایی گردید که مدتها آرزوی آن را در سر داشتند.
راشد احد شیوه امام در به کارگیری اسلام سیاسی را منحصر به فرد دانسته و آن را آمیزهای از سیاست و عرفان میداند.
رهبری بی باک در برابر استعمار
قمرالحسن از کشور بنگلادش نیز که امام خمینی(ره) را رهبری بیباک در برابر استعمار میداند در خصوص استعمارستیزی میگوید: «به خاطر پیروزی انقلاب اسلامی توسط امام خمینی(ره) اسلام اکنون برای قدرتهای توسعهطلب جهان به خطری جدی تبدیل شده است. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران دستاوردهای خوبی داشت. به عنوان مثال همه متوجه شدند بر اساس دین اسلام میشود یک انقلاب را رهبری کرد و یک کشور را به خوبی اداره کرد. انقلاب اسلامی ایران با آزادیخواهان جهان یاد داد چگونه در برابر قدرتهای استکباری مثل آمریکا ایستادگی کنند و آنان را شکست دهند.»
محمدحسین صفرزاده از کشور افغانستان نیز معتقد است: «امام خمینی(ره) تنها شخصیتی هستند که توانستم در دوره حیات خود بعد از پیامبر اسلام و امام علی حکومت اسلامی برقرار کنند و احکام سیاسی اسلام را در زندگیبخش وسیعی از جامعه اسلامی پیاده کنند.»
نظر شما