۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۵
کد خبر: 884508

مولانا تعبیرات لطیفی از این عصا در آثار خویش آورده است از جمله اینکه توبه مانند عصای موسی است و می‌تواند همه مار و افعی‌ها (یعنی گناهان پیشین شخص) را فرو بلعد چنانکه هیچ نشانی از آنها نماند.

در سیرت عصای موسی(ع)

در سیرت عصای موسی 

روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی را برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

در این قسمت به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده ایم. بخشی از تحفه این کتاب با عنوان «در سیرت عصای موسی» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَی ﴿۱۷﴾ قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَی غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَی ﴿۱۸﴾ قَالَ أَلْقِهَا یَا مُوسَی ﴿۱۹﴾ فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعَی ﴿۲۰﴾ قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَی ﴿۲۱﴾

و(خداوند فرمود) و ای موسی آن چیست که در دست راست توست؟(17) موسی گفت: آن عصای من است که بر آن تکیه می‌کنم و با آن گوسفندانم را می‌چرانم و بر آنها برگ می‌ریزم و نیز از این عصا مرا بهره‌ها و مددهایی دیگر است(18) خداوند فرمود: ای موسی این عصا را رها کن(و تکیه‌گاهی غیر از ما مجو)(19) پس چون موسی آن عصا را بر زمین انداخت به ناگاه عصا اژدهایی مهیب شد که به هر سو حمله می‌آورد(20) باز خداوند فرمود ای موسی مترس عصا را برگیر که ما آن را به صورت و سیرت اول باز می‌گردانیم(21). 

سخن در گفت‌وگوی خداوند با حضرت موسی است که پس از تعلیم توحید و معاد که اصل رسالت همه انبیاست، از موسی می‌پرسد که در دست راست تو چیست و موسی که از گفت‌وگوی با پروردگار خویش به وجد آمده به مصداق اشارت عارفان که زیاده‌گویی یا اطناب در مقام گفت‌وگو با محبوب در شمار کمالات سخن است، وقتی خداوند می‌پرسد چه در دست داری بسنده نمی‌کند به اینکه بگوید در دستم یک عصاست بلکه ادامه می‌دهد که این عصای من است که بر آن تکیه می‌کنم و با آن برای گوسفندانم برگ می‌ریزم و زیاده بر این، این عصا را خاصیت‌های دیگر است. جمله اخیر را برای این می‌آورد که مکالمه ادامه یابد و خداوند بپرسد که آن خواص دیگر چیست. البته خداوند نیز با بنده محبوب خود، موسی، با همین اطناب محبت آمیز سخن را آغاز کرده است. پس از اطناب موسی می‌فرماید «من پروردگار تو هستم. موزه از پای به در کن که به وادی مقدس طوی قدم نهاده‌ای و من تو را به رسالت برگزیدم. پس آنچه را که می‌گویم بشنو» و ناگهان می‌فرماید ای موسی، آن عصا را از کف بینداز و چون انداخت ماری عظیم شد که به هر سو حرکت می‌کرد و موسی را ترس فراگرفت. پس خداوند فرمود ای موسی، مترس. آن را بگیر و ما بار دیگر آن را به صورت اول باز می‌گردانیم. و در اینجا خداوند معجزه دیگری که همان ید بیضا یا دست نورانی است به موسی عطا می‌کند و می‌فرماید که اکنون به جانب فرعون رو که سر بر طغیان برداشته است.

در داستان‌ها آمده است که این عصا در اصل چوبدستی بوده است متعلق به حضرت یوسف و روزی حضرت یوسف آن چوب را در زمین نرمی فرو می‌کند و همان جا باقی می‌گذارد و به یاران می‌گوید کسی هست بعد از من که می‌تواند این چوب را از زمین بیرون آورد و سال‌ها می‌گذرد و هیچ پهلوانی را قوت آن نمی‌رسد که آن چوب را بیرون آورد اما وقتی حضرت موسی به آن چوب می‌رسد و آن را می‌کشد چون مویی که از ماست برآورند از زمین بیرون می‌آید و در دست موسی قرار می‌گیرد. مشابه این واقعه را در داستان «شمشیر در سنگ» در ادبیات غرب خوانده‌ایم. در این داستان که از حکایت‌های آرتورشاه الهام گرفته کسی که بتواند شمشیر را از سنگ برآورد شایسته پادشاهی انگلستان است و اینجا نیز موسی که توانست عصا را از زمین بیرون آورد، جایگزین رسول پیشین می‌شود و این پادشاهی حقیقی است. 

مولانا تعبیرات لطیفی از این عصا در آثار خویش آورده است از جمله اینکه توبه مانند عصای موسی است و می‌تواند همه مار و افعی‌ها (یعنی گناهان پیشین شخص) را فرو بلعد چنانکه هیچ نشانی از آنها نماند. در جای دیگر قرآن را به عصای موسی تشبیه کرده که اولا کسی نمی‌تواند آن را حتی در هنگامی که موسی خفته است بدزدد، ثانیا اگر اعضای قرآن را در میان افکنند فرعون هوای نفس را با همه تزویرها و سحر و جادوهایش خواهد بلعید: 

هست قرآن مر تو را همچون عصا
کفرها را بردرد چون اژدها (مثنوی) 

شیخ محمود شبستری عصا را رمز عقل گرفته و گفته است وقتی آدمی به عالم شهود و بینش می‌رسد دیگر نیازی به عصای عقل و استدلال ندارد. 

ره دور و دراز است این رها کن
چو موسی یک زمان ترک عصا کن
در آ در وادی ایمن که ناگاه
درختی گویدت«انی انا الله» 
چون شدی بر بامهای آسمان
سرد آمد جستجوی نردبان 
چون به معلومی رسیدی ای ملیح
شد طلبکاری علم اکنون قبیح (مثنوی) 

از آنجا که رمزگرایی در ادبیات فارسی شناور و متغییر است، عصای موسی چنانکه مظهر عقل است گاه مظهر عشق نیز معرفی شده است: 

چوب جسم خشک خود را کاو به مانند عصاست
در کف موسای عشقش معجز ثعبان کنیم (دیوان شمس) 

مولانا اژدها شدن عصا را تعمیم می‌دهد به اینکه همه اجزای عالم هر چند چون چوب خشک باشند می‌توانند به جنبش آیند و چیز دیگر شوند.

عالم افسرده‌ست نام او جماد
جامد افسرده بود ای اوستاد 
باش تا خورشید حشر آید عیان
تا ببینی جنبش جسم جهان 
چون عصای موسی اینجا مار شد
عقل را از ساکنان اِخبار شد (مثنوی) 

انتهای پیام

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.