در این میان، رقابت میان داوطلبان علوم تجربی از حساسیت بیشتری برخوردار است. داوطلبانی که بسیاری از آنها صبح امروز با امید به قبولی در آزمون و کسب مجوز ورود به رشتههای علوم پزشکی از خواب بیدار شدهاند.
این در حالی است که به گفته محمدمهدی کاظمی، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش، از هر ۱۰۶داوطلب کنکور در این رشته، تنها یک نفر در رشته پزشکی پذیرفته میشود.
نکته تأمل برانگیز و روی دیگر سکه به ظاهر پر زرق و برق پزشکی، مرارتها و دشواریهای خاص آن است؛ موضوعی که باز هم از دید بسیاری از داوطلبان و خانوادههای آنها پنهان میماند.
مدیرکل برنامهریزی اقتصاد سلامت سازمان نظام پزشکی کشور در گفتوگو با ما تصویری عینیتر از رشته پزشکی برایمان ترسیم میکند.
۷ میلیارد تومان هزینه برای هفت سال آموزش
آرش انیسیان میگوید: با وجود مافیای کنکور، آزمونهای مختلف و استرسهای متعددی که به خانوادهها و بچهها وارد میشود، میتوان گفت در کشور ما آماده شدن برای رقابت کنکور و قبولی در رشته پزشکی از سالهای پیش از ورود به دبستان آغاز میشود و در طول دوره دبستان و دبیرستان با بچهها و خانوادهها همراه است تا اینکه سرانجام گروهی در یک رقابت سخت و طاقتفرسا موفق به قبولی در این رشته میشوند و پس از آن، این فرایند با شرکت در یک آزمون بسیار سخت برای رشتههای تخصصی و سپس آموزشهای رزیدنتی، تا آخر ادامه دارد تا آنکه آموزشهای پزشکی به پایان میرسد.
انیسیان در خصوص هزینه آموزش پزشک در کشور میگوید: نمیتوان آمار دقیقی در این خصوص ارائه داد؛ چرا که ممکن است این هزینههای مستقیم آن قابل محاسبه باشد، اما هزینههای غیرمستقیمی مثل زمان و عمر از دست رفته و امثال آن قابل برآورد نیست. با اینحال بهطور متوسط، هزینه مستقیم تربیت هر پزشک سالانه حدود ۵۰۰میلیون تومان و در مجموع برای دوره هفت ساله با هزینههای امروز ۳میلیارد و ۵۰۰میلیون تومان میشود که با احتساب هزینههای غیرمستقیم و سربار، ممکن است به حدود ۷میلیارد تومان هم برسد.
پزشکان ایرانی چقدر درآمد دارند؟
انیسیان در پاسخ به این پرسش که میانگین درآمد پزشکان در ایران چقدر است، میگوید: در همه کشورها برای مدیریت هزینههای سلامت، قوانینی وجود دارد که تعرفهگذاری خدمات سلامت براساس این قوانین انجام میشود. اما در ایران تعرفهگذاری خدمات سلامت که در واقع درآمد پزشکان را تشکیل میدهد بر مبنای مصارف و منابع دولت تعیین میشود، در حالی که باید براساس نیازهای سلامت جامعه و بهای تمام شده خدمات انجام شود. در کشور ما افزایش تعرفهها بر مبنای نرخ تورم، افزایش حقوق و دستمزد و قیمت تمام شده خدمات تعیین نمیشود؛ بنابراین فاصله بین تعرفه خدمات -که درآمد پزشکان است- و نرخ واقعی خدمت بسیار زیاد است. برای مثال در ۱۰سال گذشته، تعرفه خدمات پزشکی کمتر از سه برابر افزایش یافته، در حالی که حقوق و دستمزد کارگران ۹برابر و حقوق کارمندان هفت برابر و نرخ تورم ۱۳برابر افزایش یافته است. بنابراین وقتی با این شاخصها و مؤلفهها محاسبه میکنیم، متوجه میشویم تعرفههای خدمات پزشکی در بهترین حالت ممکن حدود ۴۰درصد قیمت واقعی باشد که موجب میشود درآمد پزشکان نسبت به میزان مسئولیتی که در قبال جان بیماران دارند بسیار کمتر باشد؛ چنانکه اگر پزشکی مرتکب قصوری شود ممکن است صدها میلیون تومان جریمه شود، در حالی که تعرفه آن خدمت شاید یک صدم این عدد هم نباشد.
پزشک بیکار داریم؟
مدیرکل برنامهریزی اقتصاد سلامت سازمان نظام پزشکی در خصوص بیکاری تعداد قابل توجهی از پزشکان و یا فعالیت آنها و خبرهایی که در خصوص اشتغال پزشکان در مشاغلی مثل تاکسی اینترنتی و امثال آن شنیدهایم نیز میگوید: ما پزشک بیکار نداریم؛ پس بهتر است این واژه را اینطور اصلاح کنیم؛ برخی پزشکان فعالیت غیرحرفهای دارند یعنی در حرفهای غیرپزشکی و یا در تخصصی غیر از تخصص خود فعالیت میکنند. اغلب ما تصمیم میگیریم در ازای وقتی که صرف میکنیم، مسئولیتی که میپذیریم و شغلی که داریم چقدر درآمد کسب کنیم و اگر بتوانیم برای امرار معاش، شغلی را پیدا کنیم که مرتبط با سطح تحصیلاتمان نباشد ولی درآمد بیشتری داشته باشد، آن را انتخاب میکنیم. پزشکان هم از این موضوع مستثنا نیستند و تعداد قابل توجهی از آنها کار حرفهای پزشکی نمیکنند و یا در حرفه پزشکی اما در مسیری به جز تخصص خود مشغول هستند. به عنوان نمونه امروزه تعداد قابل توجهی از پزشکان عمومی و یا حتی پزشکان متخصصی که تخصص زیبایی ندارند، در حوزه زیبایی مشغول به کارند و دلیل آن این است که حوزه زیبایی و بهویژه جراحی پلاستیک خیلی تعرفهمند نیست، به همین دلیل درآمد بالایی دارد. درحالی که ممکن است این فرد تخصص بیهوشی، طب اورژانس یا جراحی عمومی داشته باشد. حتی متخصصان رشتههایی مثل مغز و اعصاب داریم که در رشتههای زیبایی فعالیت میکنند. البته ممکن است برخی از پزشکان در دیگر مشاغل غیرپزشکی نیز فعالیت داشته باشند. با این حال، با توجه به اینکه ۷۰درصد جامعه پزشکی ایران را پزشکان عمومی تشکیل میدهند، تعداد پزشکان عمومی که فعالیت غیرحرفهای دارند از پزشکان متخصص بیشتر است.
ویزیت هزار و ۱۰۰ بیمار در ماه!
انیسیان در خصوص هزینههای تأسیس مطب و مطبداری نیز میگوید: با توجه به هزینه بالای اجارهبها بهویژه در کلانشهرها، هزینههای جاری مثل هزینههای پسماند، عوارض شهرداری، مالیات، استخدام منشی، خرید تجهیزات برای مطب و امثال آن، متوسط هزینه جاری مطب یک پزشک عمومی بهطور متوسط ماهانه حدود ۵۰میلیون تومان تمام میشود که اگر نرخ استهلاک و بهای تمامشده خدمات را به آن اضافه کنیم، بیش از ۵۰میلیون تومان خواهد شد. پزشک باید علاوه بر این ۵۰میلیون تومان، درآمدی هم برای خودش داشته باشد که اگر این عدد را با توجه به تحصیلات، تخصص و حرفه در نظر بگیریم پزشکان باید جزو دهک دهم درآمدی جامعه باشند و طبق نرخ تورم سال ۱۴۰۲، پس از کسر مالیات، حدود ۳۵میلیون تومان درآمد خالص داشته باشند و در واقع درآمد ناخالص آنها باید ماهانه بین ۹۰ تا ۱۰۰میلیون تومان باشد تا بتوانند یک مطب را به صورت استاندارد اداره کنند. این درآمد ۱۰۰میلیون تومانی برای یک پزشک عمومی (با تعرفه تعیین شده برای پزشکان عمومی در سال ۱۴۰۲) به این معناست که در طول ماه باید دستکم هزار و ۱۰۰ بیمار (روزانه ۵۰ بیمار) ویزیت کند که چنین چیزی ممکن نیست و تأسیس مطب برای بیشتر پزشکان صرفه اقتصادی ندارد. به همین دلیل درحال حاضر بیش از ۸۰درصد خدمات درمانی سرپایی در بخش خصوصی و حدود ۲۰درصد در بخش دولتی انجام میشود.
در دهه اخیر تعرفه خدمات پزشکی غیرواقعی شده و همین موضوع موجب مهاجرت تعداد زیادی از پزشکان شده است؛ اگر وضع به همین روال ادامه یابد، باید از هماکنون هشدار داد تا پنج سال آینده، بیماران برای بسیاری از درمانهای تخصصی و فوقتخصصی خود به دیگر کشورها مراجعه کنند. با مهاجرت متخصصان، دانشگاهها از حضور استادان باتجربه خالی میشود، هنگامی که استاد نداشته باشیم هرچه پذیرش دانشجو افزایش یابد، بیفایده است و نمیتوان نیروی انسانی باکیفیت تربیت کرد. حتی اگر ظرفیت دانشگاهها را تا ۱۰برابر افزایش دهیم، این تربیت نیرو برای دیگر کشورهاست و درواقع افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو بهویژه در رشتههای پزشکی راهکار مناسبی برای تأمین نیروی پزشکی کشور نخواهد بود و بهره آن را کشورهای دیگر خواهند برد.
نظر شما