جهتگیری اصلی تحریمها در کشور ما متوجه نظام مبادلات ارزی و روابط بینالمللی بوده است. تمام تلاش رژیم تحریمها این است که از کانال اخلال در نظام ارتباطی و مبادلات بانکی و تجاری، ایجاد کمبود مصنوعی در تأمین کالاهای ضروری نموده تا از این طریق منجربه بروز بحرانهای اقتصادی در کشور و نارضایتیهای اجتماعی و چالشهای امنیتی شود. حال، هرچقدر که گسترش تعاملات بینالمللی، چه بهصورت رسمی و قانونمند و چه بهصورت غیر رسمی، گسترش پیدا کند اثرگذاری اولیه تحریمها ازبین میرود و فشار اقتصادی اجتماعی که روی جامعه میآید را کمتر میکند.
آثاری که تحریمها ایجاد کرده بود و فشاری که بهخصوص روی مراودات بازرگانی بهوجود آورده است، موجب افزایش هزینههای مبادله در اقتصاد کشور شده است، این هزینهها سهم بسیار قابل توجهی از قیمت تمامشده کالاهای وارداتی و صادراتی را به خودش اختصاص داده و قدرت رقابتپذیری را برای کالاهای صادراتی کاهش میدهد. از سوی دیگر، این هزینهها، میتواند قیمت تمامشده کالاهای وارداتی را نیز افزایش داده و منجر به بروز تورم در هزینههای مصرفکننده شود.
البته این مسأله ریشه همه مشکلات اقتصادی و افزایش قیمتها نیست، تورم در کشور ما ریشههای بسیار عمیقتر و عوامل ساختاری و نهادی بیشتری دارد و فقط یکی از این عوامل، بحث تحریمها و کاهش سطح مبادلات تجاری و افزایش هزینههای مبادله است که سهمی مؤثری در تورم دارد و قطعا هر چقدر که تعاملات بینالمللی دولت، به هر طریقی، افزایش پیدا کند و امکان آزادی تجارت و بازرگانی برای همه افزایش پیدا کند، این امر به کاهش هزینههای مبادله در میانمدت و ثبات نرخ ارز و قیمتها و احتمالا کنترل نرخ تورم در بلندمدت کمک میکند.
در مباحث اقتصاد کلان، تئوری وجود دارد به اسم انتظارات عقلایی و انتظارات تطبیقی که به این میپردازد که مردم بر اساس تجاربشان، بهتدریج، انتظاراتشان را از سیاستهای دولت تعدیل میکنند و بر اساس اتفاقاتی که در گذشته افتاده و درسهایی که گرفتهاند، واکنشهای متفاوتی نسبت به اتفاقاتی که خواهد افتاد یا اخباری که میشنوند نشان میدهند. بهنظر میرسد دامنه و زمانبندی اثرگذاری اخبار مثبت در کشور ما در حال محدودشدن است. به طوری که تا مردم اتفاق عملی در بازار نبینند، به اندازه قبل، نسبت به اخبار مثبت واکنش اقتصادی مثبت نشان نمیدهند و سعی میکنند که به سرعت خوشبین نشوند و محتاطانه با این قضایا برخورد میکنند.
در شرایط اخیر که شاهد حجم بسیار بالایی از اخبار مثبت از مذاکرات ایران در کشورهای همسایه بودیم، انتظار میرفت که این مهم، تاثیر بسیار بیشتری در بازار داشته باشد. ولی همه این اخبار مثبت فقط و فقط با یک اتفاق 24 ساعته در روسیه و چند خبر نه چندان مهم دیگر داخلی جایگزین شد. بنابراین بهنظر میرسد که انتظارات مردم برای شرایط تورمی و افزایش قیمتها و کمبود ارز در بازار شکلگرفته و اخبار مثبت شرایط را تعدیل نمیکند و برعکس اخبار منفی اثرگذاری بیشتری در بازار دارد.
یک فرصت تاریخی برای استفاده از انتظارات مردم وجود داشته که بهنظر میرسد که همه اینها در گذشته، توسط دولتهای مختلف، پیشاپیش، مصرفشده و از بین رفته است و الان دیگر جامعه ظرفیت زیادی برای ایجاد ارزش افزوده در زمینه خبر درمانی مثبت ندارد. هر چند که بهشدت مترصد و مساعد این هست که با اخبار منفی واکنش نشان دهد.
نگاهی به واکنش مردم در بازار ارز هم نشان میدهد که مردم بر اساس انتظاراتشان و آموزههایی که از گذشته به خاطر دارند، رفتار میکنند. مردم تورم و تورم سخت را با گوشت پوستشان احساس کردند و اثرش را در سفره و مخارج زندگیشان دیدهاند. وقتی شما این شرایط را تجربه میکنید مختارید که با هر ابزاری که در اختیارتان هست از اتفاقات مشابه در آینده جلوگیری کنید. مردم از تجارب گذشته درس گرفته و سعی میکنند، خودشان را در مقابل شرایط تورمی احتمالی در آینده مجهز و از قدرت خریدشان مراقبت کنند.
اگر مردم ریال را می دهند و دلار میخرند، این عیب مردم نیست، این ایراد در سیاستگذاریهای پولی دولت است که نمیتواند قدرت خرید ریال را حفظ کند. مردم حق دارند در مقابل خطرات، خودشان را بیمه و ایمن کنند و متأسفانه دلار، طلا و کالاهای سرمایهای نقش بیمه پساندازهای مردم، بیمه اقتصادی مردم در مقابل تورم را ایفا میکند. این ایراد مردم نیست، این ایراد سیاستگذاریهای پولی و سیاستگذاری اقتصادی کشور است که مردم ما را به سمت پول بیگانه و جایگزینی کالاهای دیگر به جای پول ملی سوق می دهد. بنابراین اگر این اتفاق میافتد نشان میدهد که مردم نسبت به خطرات احتمالی آتی که پیشبینی میکنند، به اخبار واکنش نشان داده و خود را ایمنی سازی می کنند.
برای ریشهیابی این مساله باید برگردیم و ببینیم که کجا بانک مرکزی و دولت در اعمال سیاستهایشان اشتباه کردهاند که مردم را ناچار به این نوع رفتار اقتصادی کردهاند. ما نمیتوانیم وقتی سیاستهای بانک مرکزی در کنترل ارزش پول ملی موفق نیست مردم را مقصر بدانیم و آنها را توبیخ کرده یا مؤاخذه کنیم که چرا سعی دارند ارزش پول خودشان را حفظ کنند.
اقتصاد یک مکانیسم است. مکانیسمی که پدیدههای بسیار مختلفی در آن تاثیر گذار است و برای اینکه به محصول برسد همه باید با هم در یک زمان و یک جهت اثر بگذارند تا ما بتوانیم به هدف مورد نظر برسیم. بنابراین، من تصور میکنم که اقدامات بسیاری باید انجام بدهیم که بتوانیم به محصول نهایی برسیم که زندگی لذتبخش و همراه با رفاه و آسایش برای مردم به ارمغان بیاورد. ما با یک اقدام و سیاست مشخص نمیتوانیم همه مشکلات را برطرف کنیم، ناچاریم که اقدامات بسیار زیادی را همزمان طراحی کنیم و همه آنها را همجهت با هم پیش ببریم بهگونهای که انرژیشان صرف دفع همدیگر نشود.
همه اقداماتی که تاکنون بانک مرکزی و دولت انجام داده میتواند در کنار هم مثمر ثمر باشد اما از آنجا که تمام نقطه اثر تحریمها مراودات تجاری و تعاملات بینالمللی ما بوده است، هر چقدر که ما بتوانیم تعاملات بینالمللی را افزایش بدیم احتمالا در داخل هم اثرگذاری بیشتری را در اقتصاد کشور شاهد خواهیم بود.
نظر شما