در این نمایش مذهبی هر یک از هنروران نقش یکی از شخصیتهای اصلی واقعه کربلا، چه مثبت و چه منفی را بر عهده دارند. این هنر از سویی به بالندگی هنر تئاتر و نمایش کمک کرده و از سویی دیگر، روایتگر و یادبوی از این واقعه عظیم و فراموش نشدنی است.
در گفتوگویی که با اسماعیل مجللی داشتیم از این هنر بیشتر شنیدیم. او محقق و پژوهشگری است که سالها در حوزه تعزیه کار کرده و کتابهایی مانند مجلسنامه غم و شبیهنامه، بخشی از تحقیقات او است.
تعزیهخوانی، نمایشی برای سوگواری
اسماعیل مجللی در ابتدا در مورد زمان شکلگیری تعزیهخوانی میگوید: هر چند بسیاری از پژوهشگران، تاریخچه پیدایش تعزیه را نامعلوم میدانند اما تاریخ و هنر و ادبیات ما کاملاً معلوم است. همه به این موضوع اتفاق نظر داریم که دوران طلایی و اوج هنر شبیهخوانی را باید در دوره قاجار سراغ گرفت، اما این جمله را اینگونه تکمیل میکنم که دوره قاجار نه تنها دوره اوج و شکوفایی این هنر بود بلکه دوران شکلگیری این هنر به حساب میآید و صفر تا صد تعزیه در این دوره شکل گرفت و در همین دوران به اوج و رونق و شکوفایی و در نهایت در همین دوران نیز به افول و مرگ رسید. چیزی که امروز شاهد آن هستیم و به عنوان تعزیه میشناسیم کپیبرداری از همان دوران است.
او یادآور میشود: با نگاهی سطحی به جامعه قرن نوزدهم و تاریخ ادبیات و هنر میتوان این موضوع را واکاوی کرد. جامعه ما در قرن نوزدهم که همان دوره قاجاریان بود در چه وضعی به سر میبرد؟ خرافه و خرافهپرستی که اسناد بسیاری از آن در تاریخ وجود دارد، فقر و نداری که در برخی موارد منجر به فروش کودکان میشد، بیسوادی که بیش از ۹۰درصد مردم حتی خواندن و نوشتن هم نمیدانستند، سیستم ارباب رعیتی حاکم بر جامعه که تبعات شوم آن صفحات بسیاری از تاریخ را به خود اختصاص داده است و هزاران نکته و ضعف دیگر که جامعه قاجاری ایران را تهدید میکرد؛ هنرهایی همچون موسیقی، نمایش و... نیز با تحریم مذهبی مواجه بودند. با این شرایط چگونه هنری به نام تعزیه میان عموم مردم جاری شد؟ افرادی که بعضاً رد بسیاری از آنها را باید در روستاها سراغ بگیریم به چه طریق بر اساس تاریخ توانستند نمایشنامههایی منظوم و آهنگین برای سوگواری تنظیم کنند و عجیبتر آنکه نقش زنان، آن هم زنان تأثیرگذار و قهرمان مذهبی را نیز مردان اجرا کنند. آیا چنین وضعیتی در عموم مردم آن دوران با شرایطی که ذکر شد پذیرفتنی است؟ بیشک پاسخ منفی است.
تعزیهخوانی، موسیقی را از حصار تحریم مذهبی بیرون آورد
مجللی در ادامه با اشاره به متونی گرانقدر از این هنر در کشور، اینگونه توضیح میدهد: پس از اینکه قاجاریان روی کار آمدند بهخصوص در عهد فتحعلیشاه قاجار، اتفاقات بسیاری در ایران رخ داد که یکی از آنها جنگهایی بود که بین ایران و روس شکل گرفت. در این جنگها ایران خسارات بسیاری متحمل شد. این اتفاق در دورهای رخ داد که جامعه ایران کاملاً فقیر و به طور کامل و صد درصد سنتی اداره میشد در حالی که غرب به سرعت در جنبشهای نرمافزاری و سختافزاری در حال پیشروی بود. پس از فروکش این جنگها زمینهای در ایران به وجود آمد به نام جنبش روشنفکری، به نحوی که از آن جامعه کاملاً سنتی فاصله گرفته و کمی بهروز شد. با نگاهی کلی به شاکله تعزیه میتوان بروز این روشنفکری را دید. برخی از عامه مردم به صورت نمایشی در هیئت معصومین ظاهر شدند، موسیقی که تا پیش از آن تحریم مذهبی بود نه تنها از حصار تحریم خارج شد بلکه به خدمت مذهب در آمد، بنابراین دوره قاجاریان دوره شکلگیری این هنر است.
او تشریح میکند: این هنر توسط حکومت و دربار قاجار شکل گرفت و پلههای اولیه آن در دربار و تهران قدیم بود. حاکمان دیگر قاجار که در سایر شهرها حکومت میکردند این پدیده را در تهران دیدند و کپی آن را در مناطق خود اجرا کردند و حتی نسخههای تعزیه را از تهران به سایر شهرها بردند. این نکته نیز حائز اهمیت است که نسخههای تعزیه سروده شده در دربار قاجار از نظر شعری و حتی مذهبی و تحریفات تاریخی نیز بسیار قوی هستند زیرا علمای آن دوران بر این اشعار نظارت میکردند و چنانچه مجلسی مغایر با شئونات اسلامی تنظیم و یا اجرا میشد علمای آن وقت فوراً موضعگیری میکردند. رسمی شدن مذهب شیعه در عهد صفویان صورت گرفت و تا اواسط دوره قاجار ادامه داشت و این هنر ابزار مناسبی برای تبلیغ مذهب زیبای تشیع بود. دیگر اینکه در همین دوران، مذهب تشیع با تهدیداتی روبهرو شده بود که برای مقابله با این تهدیدات باید از ابزار هنر استفاده میشد.
کارکرد رسانهای تعزیه
این نویسنده و پژوهشگر تعزیه در مورد این تهدیدات هم توضیح میدهد: نخستین تهدید، تخریب حرم امام حسین(ع) توسط وهابیها بود. دومین آن ظهور فرقههای ضاله و گمراهکنندهای در مذهب شیعه بود که چون موریانهای به جان این مذهب افتادند، ازجمله فرقه باب و بهائیت که باید با اینها مقابله میشد. دلیل دیگر آن هم به گفته عبدالله مستوفی بحث تفنن و سرگرمی بود چون هیچگونه امکاناتی در آن مقطع در خدمت ایرانیان نبود و تعزیه تنها ابزاری بود که مردم میتوانستند با آن اخت بگیرند. اما دلیل مهمتری که این هنر توسط قاجاریان در آن برهه شکل گرفت و برای اجرای آن، فضایی همچون تکیه دولت را ساختند، کارکرد رسانهای این هنر بود.
او در خصوص این کارکرد میگوید: ابزار رسانههای گروهی در آن دوره در حد صفر بود. اگر روزنامهای هم وجود داشت این ابزار در اختیار حاکمان و قشر باسواد بود و اقبال عمومی نداشت. سایر رسانهها هم هنوز ظهور نکرده بودند. بنابراین تعزیه بهترین ابزار رسانهای برای عموم مردم محسوب میشد به نحوی که تمامی اتفاقات، زیباییها، زشتیها و... را با کمک این ابزار برای مردم تبیین میکردند و مؤثر هم بود.
تعزیهخوانی، هنری اصیل و مردمی
نویسنده کتابهای مجلسنامه غم و شبیهنامه، درباره استقبال بیشتر از تعزیهخوانی در برخی روستاها و شهرهای کوچک میگوید: در برخی استانها شاهد هستیم شهرها با تعزیهخوانی آشنایی ندارند. دلیل تاریخی این امر رشد و ترقی این هنر در عهد قاجاریان و نیز افول و سقوط آن درست در همان دوران بود. تعزیه توسط درباریان قاجاری تنظیم و با اقبال عموم مواجه شد و به سرعت بهطرز حیرتانگیزی و با حمایت حکام قجری در سراسر کشور نشر پیدا کرد. بهنحوی که در پایان دوران ناصری، معین البکای تعزیه تکیه دولت در سطح کشور افراد خوش صدا و بعضاً تعزیهخوانان محلی را شناسایی و به تعزیههای درباری دعوت میکرد. این روند تا پایان عهد مظفری و یا مشروطه ادامه داشت و پس از مرگ مظفرالدین شاه که به نوعی با شروع مشروطه همراه بود، این هنر به طرز ناگهانی رو به افول رفت که حتی بسیاری از تعزیهخوانها را دستگیر و روانه زندان کردند. این روند حدود ۵۰سال و تا اواخر دهه ۴۰ادامه داشت. اینجا بود که شهرهای کوچک و روستاها که دست حکومت بهراحتی به آنها نمیرسید، قهرمان نجات این هنر شدند.
مجللی درباره تعزیهخوانی و مردمی بودن آن هم میگوید: مردمی بودن هنر تعزیه دقیقاً پس از انقلاب بیشتر به چشم آمد و عامه مردم بانی و برگزارکننده اصلی این هنر شدند. در این دوران ۵۰ساله که شهرها با این هنر بیگانه شدند، تعزیه روستاها بهطرز چشمگیری رونق گرفت و به همین دلیل است که در روستاها و شهرهای کوچک تکایای تعزیه و ابزار و المانهای تعزیهخوانی که معمولاً مربوط به یک سده اخیر هستند به چشم میخورد.
نظر شما