تحولات لبنان و فلسطین

حجت‌الاسلام مصطفی صادقی گفت: کتاب مقتل لهوف سیدبن طاووس ویژگی‌های بسیار مثبتی دارد که توصیه می‌کنم واعظان و مداحان از این کتاب عبور نکنند و به سراغ مقاتل متأخر به خصوص دوره صفویه و قاجاریه نروند، زیرا مطالب جعلی آنها بسیار است.

مداحان و واعظان از مقتل‌ لهوف عبور نکنند

حجت‌الاسلام والمسلمین مصطفی صادقی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، اول مرداد در نشست «جایگاه لهوف در مقاتل عاشورایی» گفت: همان‌گونه که مقام معظم رهبری بر عزاداری براساس لهوف ابن طاووس تأکید فرمودند، خوب است که مبلغان، ذاکران و واعظان از این کتاب عبور نکنند و به سراغ منابع متأخر به خصوص دوره قاجاریه، که سرشار از تحریف است، نروند.

متن سخنان این پژوهشگر تاریخ اسلام به شرح زیر است:

با توجه به نیازی که مبلغان و مداحان و ذاکران اهل بیت(ع) به کتب مقتل دارند، در بین مقاتل، کتاب الملهوف سید بن طاووس از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا شناخت این کتاب هم مهم است. ابن طاووس در قرن هفتم از دنیا رفت و شهرت ایشان به زهد و ساده‌زیستی است؛ او حدود 50 اثر از جمله کتب دعایی را تالیف کرده که ده کتاب دعایی وی چاپ شده است.

تخصص وی در بحث دعا بود، ولی آثار متعدد با موضوعات مختلف دارد که از جمله لهوف است. عنوان اصلی لهوف «الملهوف علی قتل الطفوف» است، از نام کتاب مشخص است که انگیزه مؤلف چیست. طبق گفته خود سید، انگیزه وی این بوده است که زائران کربلا این کتاب را همراه خود به زیارت ببرند و در مجالس عزاداری هم از آن استفاده شود؛ طبق تخمین، این کتاب در سال 620 نوشته شده و فقط هم به قیام عاشورا پرداخته است و مقاطع دیگر زندگی امام حسین(ع) را در بر ندارد.

3 گونه مقتل‌نویسی

دسته‌بندی مقاتل و منابع به 3 گونه قابل انجام است؛ اول منابع کهن و دسته اول مانند ابومخنف که مهمترین مقتل و منبع است، حجم زیادی ندارد، ولی اعتبار بالایی دارد. البته نه به معنای اینکه مطلب قابل نقد ندارد؛ مطالب این کتاب با درصد بالا و قریب به اتفاق مورد پذیرش علما از جمله شیخ مفید قرار گرفته است. اصل این کتاب از بین رفته، ولی در تاریخ طبری و ارشاد شیخ مفید موجود است و مفید آن را استنساخ کرده است. این مربوط به قرن دوم و خیلی نزدیک به حادثه است و منبع دسته اول محسوب می‌شود.

کتاب دیگر «تسمیة من قتل مع الحسین» از فضیل رسانی است که عمدتا نام شهدای کربلا را آورده است و توضیحات اندکی دارد؛ همچنین مقاتل الطالبیین از ابوالفرج اصفهانی است که در سال 2350 از دنیا رفته و مقتل بیشتر ائمه از جمله امام حسین(ع) را آورده است؛ شیخ مفید هم که در سال 413 وفات کرد در الارشاد، مطالب ابومخنف را به عنوان مقتل آورده است.

دسته دوم منابع میانی هستند که از جمله مقتل الحسین خوارزمی است که در سال 568 درگذشته است؛ یعنی صد سال قبل از سیدبن طاووس؛ وی از اهل سنت است، ولی مقتل وی نزد شیعه مقبول است و غیر از مطالب خطابی که دارد بسیاری از مطالب دیگر وی از منابع قدیمی است. صد سال بعد هم لهوف نوشته شد. البته خیلی از مطالب این کتاب از مقتل خوارزمی گرفته شده است؛ گرچه سیدبن طاووس آن را نام نبرده و خوارزمی هم مطالب زیادی از فتوح ابن اعثم گرفته و گاهی مطالب اینها قابل نقد است و در حد ابومخنف نیستند، ولی جزء منابع مهم میانی محسوب می‌شوند. مثیرالاحزان هم در این دوره‌، قدری قبل یا بعد از لهوف (چون محل تردید است که این کتاب برای ابن نمای پدر است است یا پسر) نوشته شده است.

مقاتل غیرقابل اعتماد صفویه و قاجاریه

در دوره متأخر یعنی دوره صفویه و قاجار مقاتل زیادی نوشته شد و مطالب نادرستی هم در آنها وجود داشته است مانند روضة الشهدا و... البته مرحوم مجلسی هم مقتلی دارد و مطالب وی از این کتاب هم استفاده شده با اینکه او گفته است انحرافاتی در این اثر وجود دارد و در دوره معاصر هم شیخ عباس قمی، نفس المهموم را نوشت.

لهوف گرچه برای دوره میانی است، ولی به خاطر برخی ویژگی‌ها توصیه شده است ذاکران و اهل منبر به آن مراجعه کنند، زیرا به راحتی در دسترس است و ترجمه‌های زیادی هم دارد و خوب است یک دور این کتاب مطالعه شود؛ حجم زیادی هم ندارد و مطالبی که قرار است در عزاداری نقل شود بهتر است از این کتاب نقل کنیم.

ویژگی‌های مثبت مقتل لهوف ابن طاووس

حفظ برخی روایات از ویژگی‌های این کتاب است که در آثار  دیگر نیست؛ روایت محمدبن بشیر و اسارت فرزند او در کتاب طبقات ابن سعد و مقاتل ابوالفرج هست ولی در منابع دم دستی جز این کتاب وجود ندارد؛ جمله مشهور هیهات من الذله در تاریخ طبری و ارشاد مفید وجود ندارد، ولی ابن طاووس از امالی ابوطالب که در قرن 5 نوشته شد آورده و این از ویژگی‌های مهم لهوف است یا الحاق برخی از لشکریان ابن سعد به امام(ع) هم از جمله مطالبی است که وی در لهوف آورده است.

در این کتاب اهتمام زیادی به نظریه شهادت‌طلبی شده است و او روایات پیشگویی را به وفور آورده است؛ جمله ان الله شاء ان یراک قتیلا، یا «من لحق به استشهد» یعنی هر کسی همراه من بیاید به شهادت خواهد رسید و دیدار با فرشته‌ها و اجنه و وعده همراهی با امام(ع) را او ذکر کرده است که امام(ع) کمک آنها را رد می‌کند؛ این مطالب در برخی کتب دیگر مانند کامل الزیارات یا ارشاد مفید وجود دارد و ابن طاووس هم این عبارات را حفظ کرده است.

جنبه عاطفی این اثر بالاست و عبارات موزون و مسجع زیادی دارد و از دیگر ویژگی‌های آن تحلیل‌های ارائه شده است؛ از جمله اینکه چرا امام، خانواده را با خود برد و وی توضیح داده است تا امام را از طریق خانواده تحت فشار قرار ندهند و یا چرا امام از مدینه به مکه رفت که باز او گفته است چون از بیعت با یزید خودداری کند. در مورد آیه «لا تلقوا الیکم بالتهلکه» هم توضیحاتی را آورده است؛ از جمله اینکه امام حسین(ع) قبلh از شهادتش خبر داشت، ولی مصداق هلاکت نیست که از نظریه وی به شهادت عرفانی تعبیر شده است. 

عدم توجه به ترتیب تاریخی حوادث

گاهی لهوف به لحاظ تاریخی توجه به ترتیب حوادث نداشته است و ترتیب حوادث با دیگر مقاتل تفاوت دارد؛ مثلاً خطبه معروف «خط الموت علی ولد آدم» را ابن طاووس در مکه دانسته است ولی برخی منابع آن را مرتبط با صبح روز عاشورا یا شب عاشورا می‌دانند. البته این مطلب لهوف منطبق با نظریه ابن طاووس است که معتقد بود امام حسین(ع) از قبل برای شهادت به کربلا رفت. یا تعبیر «یا دهر اف لک ...» شعری است که امام در شب عاشورا خواند و حضرت زینب(س) خیلی گریست و ناراحت شد؛ ابن طاووس معتقد است که این شعر در شب دوم محرم بیان شده است، در حالی که در مقاتل دیگر برای شب عاشور می‌دانند؛ به همین دلیل برخی این کتاب را تاریخی نمی‌دانند؛ خود ابن طاووس هم درصدد تحقیق تاریخی نبوده است بلکه در کنار «مصباح الزائر» نوشته و تلاش کرده است تا زائران و واعظان از آن در مشاهد مشرفه بهره ببرند.

عبور از لهوف جایز نیست

سخن بنده این است که از این کتاب عبور نکنیم، کمااینکه مقام معظم رهبری آن را در سالیان قبل در نماز جمعه آوردند و از روی آن مصیبت خواندند. لذا این کتاب به منبری‌ها و مداحان توصیه می‌شود. در دوره‌های متأخر مطالب تحریفی مرتبط با عاشورا زیاد است. لذا به این کتاب بسنده کنیم. به تفاوت نسخه‌های این کتاب باید توجه کنیم که اخیراً تصحیحی هم در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در این باره انجام شد؛ نمونه متفاوت در نسخ، ماجرای شهادت حصرت علی اصغر(ع) است؛ ابن طاووس آورده است که امام حسین(ع) فرزندش را آورد تا او را ببوسد و ببوید و با او وداع کند که تیری بر او زدند ولی بعدها این جمله به برخی نسخ آن اضافه شده است که «حضرت زینب(س) این بچه را به امام حسین(ع) داد و امام او را روی دست آورد و فرمود که سه روز است آب نخورده است». بنابراین اگر تا این حد را بپذیریم، نباید از آن فراتر برویم، زیرا در برخی منابع مطالبی به این موضوع افزوده شده است.

مقتل ابن طاووس مقتل ارزشمند و در دسترس همگان است و توصیه می‌کنم مصائب و عزاداری‌ها را بر مبنای آن ارائه دهیم و از آن عبور نکنیم و به کتب متاخر و تحریف‌گستر که خیلی از آنها در دوره قاجار نوشته شده است رجوع نکنیم. البته نه اینکه همه مقاتل دوره قاجاریه تحریف شده و یا همه مطالب آنها غیرمفید است، ولی عمدتا غیرقابل اعتمادند، مگر اینکه آنها از شیخ مفید و ابومخنف و خوارزمی و ابن طاووس و مقاتل الطالبیین نقل کرده باشند، در غیر این صورت جایز نیست از منابع میانی و متقدم  عبور کنیم و به سراغ منابع متأخر غیرقابل اعتماد برویم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.