«میرولی نورایی» اهل روستای «رباط نمکی» است؛ روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان خرمآباد، در ارتفاعات کوه «چکریز» در مرز شمالی شهرستان خرمآباد با شهرستان «سلسله»؛ جایی که درختان «بنه»اش در استان لرستان معروف است. بنه درختی است مقاوم که دیرزیست هم هست و در شرایط مناسب تا ۳۰۰ سال و یا حتی بیشتر عمر میکند. این درخت منبع تولید شیرهای است که «سقز» نام دارد؛ شیرهای زلال و سبزآبی که از آن به عنوان آدامس کوهی هم یاد میکنند. سقز اما فقط به کار جویدن نمیآید. این شیره، هزار و یک کاربرد دارویی صنعتی هم دارد.
مردم روستاهای اطراف ارتفاعات چکریز چندین و چند هزاره است که از درختان بنه بهرهبرداری میکنند؛ آن هم به روشی که بهنظر میرسد از همان هزارههای پیشین تا همین حالا دستنخورده و سنتی باقی مانده است. سقزگیری البته مخالفان فراوانی هم دارد؛ کسانی که معتقدند استحصال بیضابطه میتواند عمر درختها را کوتاه کند یا به آنها آسیب بزند. با وجود این، هر جا درخت بنه هست سقزگیری هم هست. روستاییها هم تا آنجا که میتوانند مراقباند تا منابع درآمدشان آسیب نبینند.
مردم روستای رباط سالهاست به سقزگیری از درختان بنه کوه چکریز مشغولند؛ به گویش آنها که گویش لکی است، سقز، «جاجِک» گفته میشود.
گنجی که در دل درختان زاگرس مخفی است
درختان بنه به دلیل برداشت شیره سقز و اهمیت آن در تأمین معیشت جنگلنشینان ناحیه زاگرس از اهمیت اقتصادی و اجتماعی ویژهای برخوردارند.
اهالی رباط نمکی، درختان بنه را بین خودشان تقسیم کردهاند تا همگی بتوانند از این درختان درآمد کسب کنند. سالهاست به این تقسیمبندیها احترام گذاشته میشود و اختلافی بین اهالی روستا ایجاد نشده است.
آقای نورایی و دیگر اهالی روستا با پایان بارشهای بهاره و رسیدن دما به حداکثر میزان خود، روانه ارتفاعات چکریز میشوند و کار بهرهبرداری شیره سقز از درختان بنه را آغاز میکنند.
زنان روستا با استفاده از خاک رس کاسههای گلی کوچکی درست میکنند که مردان، آن کاسهها را برای برداشت این محصول با خود میبرند. خاک رس به علت خاصیت چسبندگی فراوان، مناسبترین خاک برای درست کردن کاسههای گلی است. ورز دادن گل برای تهیه کاسه هم بسیار مهم است؛ اگر گل تهیه شده خوب ورز داده نشده باشد، کاسه درست شده پس از خشک شدن در مقابل آفتاب ترک خورده و از درخت جدا میشود.
اشکهای درخت در کاسههای گلی
مردها، با تیشه به تن درختها زخم میزنند؛ زخمهایی به اندازه 5 سانتیمتر و عمق یک سانتیمتر به حالت ضربدری و با فاصله 20 سانتیمتر از یکدیگر. آقای نورایی در این کار استاد است. زخمهای ایجاد شده روی یک درخت نباید بیشتر از 25 عدد باشد. سقزگیرها به تجربه دریافتهاند درختها تاب تحمل بیشتر از 25 زخم را ندارند. زخمها که بیشتر شود، به مرور زمان به درخت آسیبهای زیادی را وارد میکند و باعسببث خشک شدن تدریجی آن میشود. همچنین زخمها باید بر تنه اصلی درخت زده شود و از زخمه زدن بر شاخههای فرعی درخت اجتناب کرد. نباید روی زخمی که سال پیش ایجاد شده تا چند سال بعد که زخم کاملاً ترمیم شود، زخم جدیدی ایجاد کرد.
پس از ایجاد زخم بر روی پوست و تنه درختان، مردها، کاسههای گلی را در زیر زخمهای ایجاد شده روی درختان بنه، نصب میکنند. اینطوری، شیره درخت که از جای زخم بیرون میزند در کاسههای گلی جمع میشود.
پس از پر شدن کاسهها از شیره که بسته به شرایط آب و هوایی منطقه ممکن است سه تا پنج هفته طول بکشد، مردها کار جمعآوری کاسهها را شروع میکنند. جمعآوری کاسهها در صبح زود و از موقع طلوع آفتاب آغاز میشود و تا هنگامی که هوا هنوز خنک است ادامه مییابد. با گرم شدن هوا، شیره سقز رقیق و چسبنده میشود و جمعآوری آن، ریخت و ریز فراوانی به همراه خواهد داشت.
مرحمی بر زخم درخت
آقای نورایی به همراه پسرش پس از جمعآوری سقز، محل زخم درختان خود را با گل میپوشانند. این کار کمک میکند درختان بنه از ابتلا به آفات در امان بمانند و زخمها با سرعت بیشتری درمان شوند.
آنها در حالی که شیره به علت خنکی هوا سفت شده و حالتی مانند خمیر نان دارد، کاسههای گلی را جمعآوری میکنند و به خانه برمیگردند.
آقای نورایی در خانه به کمک همسر و فرزندانش اقدام به جداسازی شیره از کاسههای گلی میکند. جدا کردن شیره از کاسه هم قلق دارد. قلقی که آقای نورایی آن را خوب بلد است. به این صورت که انگشت اشارهاش را با روغن محلی چرب کرده و آن را در شیره فرو برده و با یک حرکت سریع، شیره را از کاسه گلی جدا میکند.
از آنجایی که شیره خام بسیار رقیق است و حمل آن مشکلاتی را به همراه دارد، اهالی رباط نمکی پس از جمعآوری، شیرهها را در ظرفهای حلبی میریزند و پس از اضافه نمودن مقدار مشخصی آب، آن را میجوشانند. با این کار شیره غلیظ شده و ناخالصیهایی مانند سنگریزه، گرد و خاک، برگ و... که در هنگام جمعآوری شیره به آن چسبیده، از آن جدا میشود.
اهالی، پس از جوشاندن، شیرهها را در داخل کیسههایی که از پارچه مخصوص درست شده میریزند و در آب سرد میگذارند تا کاملاً سفت شود و حمل و نقل آن با راحتی بیشتری صورت پذیرد، به این ترتیب کار بهرهبرداری از درختان پایان یافته و سقز سفید صادراتی بدست میآید.
طعم تندی که کام رباط نمکیها را شیرین میکند
رباط نمکیها سالهاست میهمان درختان بنهاند؛ درختانی که سفرهشان را بیدریغ پیشکش اهالی کوهستان میکنند.
آقای نورایی به کمک خانوادهاش سقزهایی را که جمعآوری کرده در پلاستیکهای کوچکی بستهبندی میکند. پس از پایان بستهبندی سقزها، با موتورش روانه خرمآباد میشود تا حاصل دسترنج و زحمات یک ماه خود و خانوادهاش را به بازار ببرد و با فروش آنها چرخ زندگیاش را بچرخاند.
او مقداری از سقزها را به عطاریهای شهر که سالهاست او را میشناسند و خریدار سقزهایش هستند میفروشد. اما خرید عطاریها به اندازه همه سقزهای او نیست. او سپس به بازارهای روزانه شهر خرمآباد میرود و بساط دستفروشی خودش را پهن میکند و بقیه سقزها را از این طریق به فروش میرساند. بوی سقزها مشام هر رهگذری را مینوازد و رهگذری نیست که از جلو بساط او بگذرد و خریدار سقزهایش نشود. سقزها بسته به میزان مرغوبیتشان قیمتگذاری میشوند و مشتری پیدا میکنند.
آقای نورایی چند روزی در خانه یکی از اقوامش در شهر میماند تا سقزها را به فروش برساند و بعد با دستی پر به روستا بازگردد؛ سقزهایی که طعمی تند دارند اما کام اهالی رباط نمکی را شیرین میکنند.
عاطفه موسیفرد
نظر شما