به گزارش قدس آنلاین؛ قرار بر این شد که در «شبستان نهاوندی» از منبرهای آیتالله شیخ علی اکبر نهاوندی بگوییم، اما حیف است اگر از شخصیت خودِ «حاج شیخ» حرف نزنیم. اینکه از این تعبیر برای ایشان استفاده میکنیم به این دلیل است که کلمه «حاج شیخ» با قرینه نماز و مسجد در همان دوران به حاج شیخ علیاکبر نهاوندی که مورد وثوق اغلب مقدسین مشهد و امام جماعت شبستان بزرگ مسجد گوهرشاد بود، اختصاص داشته است. در پرانتز بد نیست این نکته را هم متذکر شویم که در حال حاضر، لقب «حاج شیخ» برای مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم بهکار میرود.
مرحوم آیتالله حاج شیخ علی اکبر نهاوندی را شاید بتوان معروفترین کسی دانست که مسئولیت امامت مسجدگوهرشاد را برای سالیان دراز بر عهده داشته است. ماجرای شگرفی درباره دوران انجام همین مسئولیت از زبان خود ایشان نقل شده که شنیدنش خالی از لطف نیست.
آیتالله محسنی ملایری در گفتوگویی درباره آیتالله العظمی بروجردی، آن ماجرا را اینطور روایت کرده است:«در سفر دومی که آقای بروجردی به مشهد مقدس مشرف شدند مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی(ره) که امامت مسجد گوهرشاد را به عهده داشتند، از ایشان خواستند به جای وی نماز جماعت را قبول کنند، ایشان هم پس از تأملاتی پذیرفتند و ماه رمضان را به جای آقای نهاوندی نماز خواندند. بعداً مرحوم نهاوندی(ره) برای من نقل کردند: چشمم آب آورده بود، لذا برای عمل به تهران رفتم. دکترها نوبت طولانی دادند، دیدم هنوز فرصتی هست به عتبات مقدسه رفتم. در نجف اشرف مرحوم آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی از من خواستند در مکان ایشان نماز بخوانم. پس از نماز مغرب در نافله دوم صدایی را شنیدم که فرمود: «عَظَّمْتَ وَلَدی فَعَظَّمْتُکَ؛ فرزندم را بزرگ داشتی پس تو را بزرگ داشتم»؛ این قضیه را من (آیتالله محسنی ملایری) از حاج شیخ علی اکبر شنیدم و خدمت آیتالله بروجردی نقل کردم، اشک از چشمان ایشان سرازیر شد». (گنجینه دانشمندان، ج ۱، ص ۲۷۳)
حسین احمدی، نویسنده کتاب «علامه کبیر حضرت آیتالله حاج آقا شیخ علی اکبر نهاوندی(ره)» نیز خود از آقازاده آیتالله العظمی صافی گلپایگانی و ایشان نیز از پدرشان اینطور نقل میکند که خودِ مرحوم نهاوندی این ماجرا را برای شخص ایشان (آیتالله العظمی صافی) تعریف کرده است.
از این ماجرا که بگذریم، قرار بر این شد در هر نوبت از منابر حاج شیخ نیز نکتهای ذکر کنیم. ایشان در بیان تفسیر آیه «یا ایها الذین آمنوا آمنوا...»(نساء/۱۳۶) میگوید مراد از «آمنوا» و ایمان آوردن اولی، ایمان به معنی عام است یعنی اقرار به وحدانیت پروردگار و رسالت و نبوت حضرت خاتمالنبیین(ص) و منظور از ایمان دوم، اعتراف و اذعان به امامت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و امامت ۱۱نفر از اولاد طیب و طاهر آن بزرگوار. در همین خصوص روایتی در کتاب محبوب «مصابیح القلوب» آمده که مضمون آن این است که ولایت علی بن ابیطالب و اولادش(ع) مرکب اعمال حسنه و افعال عبادی است که اگر نباشد، اعمال خیر به منزل نخواهد رسید.
نظر شما