به گزارش قدس انلاین به نقل از فارس، دوشنبه گذشته «ناصر کنعانی»، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران سفر «حسین امیرعبداللهیان»، وزیر امور خارجه به عربستان سعودی را تایید کرد، سفری که خبرش بهصورت غیررسمی از اوایل هفته مطرح شده بود و انتظار میرود که بهزودی انجام شود.
این سفر ادامه روندی است که با بیانیه پکن آغاز و با سفر وزیر امور خارجه سعودی به تهران و بازگشایی سفارتها در تهران و ریاض پیش رفت. بهبود روابط ایران با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و منطقه غرب آسیا روندی است که در چارچوب سیاست بهبود روابط با همسایگان از ابتدای دولت سیزدهم آغاز شده و تا امروز اگرچه با فراز و نشیب همراه بوده اما پیشرفت داشته است.
بیانیه پکن در تاریخ روابط منطقهای در خلیج فارس، یک نمونه کمنظیر بود که بدون دخالت و حتی اطلاع طرفهای غربی حاصل شد؛ نمونهای که میتواند به ایجاد یک مدل مستقل منطقهای با همکاری قدرتهای بینالمللی غیرمداخلهگر بینجامد. کشورهایی نظیر چین، دو تفاوت اساسی با طرفهای غربی دارند: اولا بهعکس غربیها، از امنیت منطقه خلیج فارس سود میبرند و ثانیا عزم مداخله در امور داخلی کشورهای منطقه را تحت بهانههای جعلی ندارند.
* ریاض و فرصتی که باید مغتنم شمارد
تهران در راستای بهبود روابط دوجانبه با ریاض، دستور کار مشخص و عزم جدی دارد و این موضوعی نیست که مقامات سعودی از آن بیاطلاع باشند. دستور کار تهران در حوزه روابط دو جانبه در تمام حوزههای سیاسی، اقتصادی، منطقهای و بینالمللی روشن است و بدیهی است که مقامات سعودی باید این فرصت تاریخی را مغتنم بشمارند، فرصتی که مشخص نیست آیا در فضایی دیگر بار دیگر رخ خواهد نمود یا نه.
ایران بر تنشزدایی در منطقه مصر است و امیدوار است بهدنبال گسترش روابط همهجانبه و جدی با عربستان سعودی این مهم حاصل شود؛ دستور کار جدی امیرعبداللهیان در سفر به ریاض نیز گواهی بر جدیت ایران در قبال جدیت ریاض در راستای بهبود روابط دوجانبه و تامین امنیت منطقهای است.
تهران همواره تاکید داشته که با حضور بیگانگان در منطقه مخالف است؛ با دستیابی به ساختار امنیت منطقهای با مشارکت کشورهای منطقه، بهانه حضور نیروهای بیگانه بالاخص آمریکاییها در منطقه از میان خواهد رفت. روشن است در چنین شرایطی کشورهای منطقه نیازی به حضور نیروهای بیگانه در منطقه احساس نخواهند کرد. از سوی دیگر، گسترش روابط اقتصادی با تمام کشورهای همسایه ازجمله عربستان سعودی نیز موضوعی است که ایران به آن توجه دارد.
بدیهی است که بهبود روابط دو جانبه بین بزرگترین و اثرگذارترین کشورهای منطقه، صرفا منافع دوجانبه نخواهد داشت. خواهناخواه در طول تاریخ معاصر، نوع روابط ایران و عربستان سعودی از نوع رقابت – همکاری بوده است. گهگاه وزنه رقابت سنگینتر بوده و گاهی نیز وزنه همکاری توانسته تعادلآفرینی کند و یا حتی سبقت بگیرد. چربیدن وزنه همکاری بر وزنه رقابت، بیشک میتواند ساختار امنیت منطقهای را از برخی پیچیدگیهایی که در سالهای اخیر با آنها مواجه بوده، تا حدی نجات دهد.
* پیچیدگیهای امنیتی و امنیت دستهجمعی
پیچیدگیهای امنیتی منطقه خلیج فارس همواره با یک عامل مشخص در ارتباط مستقیم بودهاند: دخالت کشورهای غربی در منطقه. هدف واشنگتن و متحدانش همواره آن بوده که کشورهای عربی منطقه همواره از منظر امنیتی وابسته به غرب باقی بمانند، نهتنها مشتری سلاح آنها باشند، بلکه پایگاهی برای استقرار نیروهای غربی و بالاخص آمریکایی هم باشند.
سعودیها و کشورهای تابع آنها در منطقه عموما پول نفت را خرج کردهاند تا امنیت بخرند اما بیانیه پکن دستکم نشانهای از این بود که ریاض تا حدی به این موضوع پی برده که خرید امنیت از طرفهای غربی چندان هم میسر نیست. شکست سیاستهای عربستان سعودی در یمن و آسیبهای جدی که به تاسیسات سعودیها توسط ارتش نهچندان مجهز یمن وارد شد از یکسو و هزینههای کمرشکن ادامه این تجاوزگری از سوی دیگر، احتمالا توانسته بود شعلههایی از عقلانیت را در ریاض مشتعل کند.
این روند شاید به گونهای از درک در ریاض و دیگر پایتختهای عربی منجر شده باشد که آمریکا با وجود بحرانهای داخلی که برخی تحلیلگران آنها را سرآغاز روند افول قدرت این کشور میدانند و درگیر بودن در بحرانهای متعدد بینالمللی ازجمله بحران اوکراین و خوی مداخلهجویی در امور داخلی دیگر کشورها، دیگر نمیتواند اهرم قابل اتکایی برای کسب امنیت باشد؛ از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران علیرغم تمام مشکلات و بحرانها، مستحکم و پابرجاست و برای آنها یک واقعیت منطقهای است که باید همکاری با آن را بپذیرند و چهبسا از گذار این همکاری بهدنبال منافع خویش از جمله کسب امنیت باشند.
یک راهکار که در حاشیه بهبود روابط بین تهران و ریاض قابل تصور است، حرکت کشورهای منطقه بهسوی نوعی ساختار امنیتی دستهجمعی است که نهتنها نگرانیهای امنیتی این کشورها را خواهد کاست، بلکه میتواند دغدغههای طرفهای بینالمللی خواهان ثبات و امنیت در خلیج فارس را نیز مرتفع کند و بستر سوءاستفاده اخلالگران امنیت را برچیند.
* مخالفان همیشگی
حسب اطلاعات موجود، تنشزدایی بین ایران و عربستان سعودی از همان ساعات اولیه اعلام، علیرغم استقبال ظاهری با مخالفت کشورهای غربی از جمله آمریکا و تروئیکای اروپا مواجه بوده است. شاید این گفته بیراه نباشد که در سفرهای اخیر مقامات آمریکایی به عربستان سعودی و سایر کشورهای منطقه، واشنگتن تمام مساعی خویش را برای اخلال در شکلگیری نوعی همکاری دوجانبه بین تهران و ریاض و همکاری کلان منطقهای بهکار گرفته است.
اخبار اخیر مبنی بر اعزام سه هزار نیرو به منطقه خلیج فارس با تجهیزات نظامی، بیش از آنکه تاثیر واقعی و میدانی داشته باشد، تلاشی است برای آنکه کشورهای منطقه به تغییر رویکرد وابستگی امنیتی احساس نیاز نکنند، رو به تنشزدایی نیاورند و پای رقبای بینالمللی آمریکا را به منطقه باز نکنند.
هر کارشناس نظامی بهرهمند از عقل سلیم لاجرم اذعان خواهد کرد که این تعداد نیرو و کل تجهیزات جدید مورد ادعای آمریکاییها، تاثیر خاصی بر معادلات نظامی در منطقه نخواهد داشت. شاید تحلیلگران عرب منطقه هم پی برده باشند که این یک ژست نابهنگام است، ژست است چون تاثیری ندارد و نابهنگام است از آن رو که در هنگامه کاهش تنشها صورت پذیرفته است.
کشورهای منطقه اگر همچون جمهوری اسلامی ایران عزم جدی داشته باشند، میتوانند به یک ساختار امنیتی قابل اعتماد با همکاری یکدیگر دست یابند، بدون آنکه اخلالگران امنیت را در آن مشارکت دهند.
پایان پیام/
نظر شما