تحولات منطقه

۲۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۹
کد خبر: ۹۰۶۰۸۸

وضع مردم و حکومت بعد از حادثه دلخراش کربلا و شهادت جانگداز حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام کاملاً عادی نبود؛ بلکه احساس وضع بحرانی و خطرناکی می‌شد. ممکن بود جلوگیری‌کردن از خطابه حضرت زینب علیهاالسلام، مشکلاتی را برای آنان بار بیاورد که قابل جبران نباشد.

زمان مطالعه: ۵ دقیقه

یکی از مطالبی که در رابطه با خطبة شورانگیز بانوی کربلا در خور اندیشه و بحث است، اینکه آیا پیش‌بینی می‌شد که زینب کبری علیهاالسلام، دست به چنین اقدام عظیم و مهیّجی بزند و در برابر سیل جمعیت، سخنرانی کند یا نه؟

آنچه به‌نظر می‌رسد این است که اصل علمیّت، استعداد، آمادگی روحی، علوّ نفس، قدرت بی‌نظیر نطق و سخنوری و بیان گرم، مهیّج و دل‌نشین خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله و فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام چیزی نبود که قابل انکار و یا حتی مورد غفلت باشد؛ چنان‍که خطبه حضرت صدّیقه طاهره، فاطمه زهراء علیهاالسلام در تخطئه و اعتراض بر حکومت وقت - یعنی ابوبکر - قبلاً صورت گرفته بود و به نسل‍ها رسیده بود.

به‌علاوه هنوز شاهدان و ناظران عینی آن جریان، به‌کلّی منقرض نشده بودند و کسانی بودند که آن صحنه را به‌خوبی به یاد می‍آوردند. نیز خطبه‌های پر شور امیرالمؤمنین علیه السلام هنوز در گوش آن مردم بود و آهنگ دل‌نواز آن حضرت، فراموش نشده بود. مدّت مدیدی از خطابه‌های جالب حضرت امام حسن علیه السلام و خطابه‌های مهیّج و شورانگیز حضرت امام حسین علیه السلام نمی‌گذشت و زینب، نوادة پیامبر اکرم، دخت مطهّر حضرت علی علیه السلام و زهرای طاهره، خواهر امام حسن و امام حسین علیهم السلام بود.

او دختر کسی است که فرمود: «وإِنّا لأُمراءُ الکَلامِ وَفِینَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَعَلَیْنا تَهَدَّلَت غُصُونُه»؛ ما فرمان‌فرمایان سخن می‌باشیم و ریشه‌های نطق و بیان، در ما فرو رفته و شاخه‌های درخت سخن، بر ما گسترده شده است.(نهج البلاغه، خطبه۲۲۴)

در اینجا امیرالمؤمنین علیه السلام، خود و خاندان خود؛ یعنی دودمان رسالت و امامت را، امراء کلام نامیده‌اند که سخن، فرمان‌بَر آنان است. بنابر این، جرأت، شهامت، بیان مهیّج و منطقی و منطق سحّار آنان، مورد اتفاق و تسالم همگان بود، ولیکن اقدام شجاعانه زینب کبری به ایراد خطابه، آن‌هم این‌چنین آتشین و کوبنده، و این‌گونه با صلابت و پر از شور و هیجان را، به حسب ظاهر، پیش‌بینی نمی‌کردند و گر نه شیطان آل زیاد که خود جلّادی سرکش و خطرناک بود، حتماً نمی‌گذاشت این جریان پیش بیاید و مأموران او، اسیران را در هیچ جایی متوقف نمی‌کردند و مواظبت کامل می‌نمودند که زمینه سخنرانی و ایراد خطابه برای آنان پیش نیاید؛ چنان‌که ابن زیاد در مجلس شوم خودش، از اینکه امام زین العابدین علیه السلام، جواب سخنان کفر آمیز و یاوه‌سرایی‌های وی را می‌دادند، به خشم آمده؛ حتّی فرمان قتل آن حضرت را صادر کرد، هر چند خداوند، حجّت بالغة خود را حفظ فرمود.

آری! در اینجا یک سؤال پیش می‌آید اکنون که جریان قابل پیش‌بینی نبود، چگونه وقتی که حضرت زینب کبری علیهاالسلام لب به خطابه گشود و آماده سخنرانی شد، آنان ممانعت و جلوگیری نکرده و سخن آن حضرت را قطع ننمودند و یا مردم را از اطراف آن حضرت، دور نساختند؟

این بحث را یکی از نویسندگان خارجی به نام کورت فریشلر مطرح کرده و می‌گوید: «هر چند ناطق، در ضمن سخنرانی خود، از کسی اسم نبرده و نام یزید یا عبیدالله بن زیاد را به زبان نیاورده است؛ ولی نطق او، بر خلاف حکومت وقت بود و بر حسب معمول، بایستی از ادامة نطقش ممانعت می‌کردند.»

آن‌گاه می‌گوید: «ابن قتیبه و بهاء الدین محمد، قاضیِ بعلبک و نویسنده کتاب التاریخ الأکبر، عدم جلوگیری از نطق دختر علی بن ابی‌طالب را این‌طور تحلیل کرده‌اند:

۱. اعراب به شنیدن نطق و خطابه؛ خواه منظوم و خواه مأثور، علاقه داشتند و از استماع گفتار یک سخنور، لذّتی می‌بردند که اقوام دیگر، احساس نمی‌کردند و یکی از علل پیشرفت اسلام در میان عرب همین بود که سخت تحت تأثیر کلام قرار می‌گرفتند.

۲. مردم کوفه برای اوّلین بار مشاهده می‍کردند که یک زن، مبادرت به نطق کند. در جاهای دیگر؛ چه در اسلام و چه قبل از اسلام، دیده شده بود که زن نطق کند یا شعر بخواند؛ ولی در کوفه، نخستین مرتبه بود که یک زن با صدای بلند و رسا نطق می‌کرد، و از این‌رو، پدیده‌ای خارق العاده جلوه می‌کرد؛ بنابراین، مردم نمی‌توانستند از استماع گفتارش، خودداری کنند.

۳. بانویی که حرف می‌زد و ایراد نطق می‌نمود، یک اسیر بود و نطق‌کردن یک اسیرِ مرد، پدیده‌ای خارق العاده بود، تا چه رسد به اینکه یک زن اسیر، نطق نماید. اسیر نزد اعراب، موجودی خوار به‌شمار می‌آمد که هیچ حقّی برایش قایل نبودند ...

صحبت‌کردن زینب به صدای بلند، آن‌قدر در نظر مردم کوفه عجیب می‌آمد که گویی یک ماهی به زبان آمده و سخن می‌گوید یا آنکه موجودی از جهان دیگر در زمین پیدا شده و حرف می‌زند.

۴. زینب با لهجه فصیح عربی صحبت می‌نمود؛ لهجه‌ای که اعضای خانواده هاشمی با آن صحبت می‌کردند و فصیح‌ترین لهجه‌های عرب به‌شمار می‌آمد و زبان قرآن، همان زبان بود. مردم کوفه دارای آن لهجه نبودند و لهجه ولایتی داشتند. خلاصه، آن نطق به علل فوق در مردم، بسیار اثر نمود.»(امام حسین و ایران، ص473)

به نظر ما، هر چند علل یاد شده در شدّت توجّه مردم به شنیدن و گوش فرا دادن به خطابه بانوی کربلا مؤثر بوده؛ ولی بالأخره جوابگوی مشکل و سؤال اصلی نیست که چطور از طرف حکومت زورگو، ممانعت از آن خطبه به عمل نیامد و خطابه زینب کبری را قطع نکردند؟ با آنکه بافت آن خطابه در جهت مخالفت با حکومت بود.

و اگر بحث نفوذ و تأثیر و شدّت توجه مردم باشد، بهتر از همه این علل و نکات، نکته‌ای است که در خود خطبه آمده است که راوی خبر می‍گوید: زنی با شرم و حیا، فصیح‍تر و زبان‌آورتر از حضرت زینب ندیدم. او چنان بود که گویا از زبان پدر سخن می‍گفت و کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام، از زبان او فرو می‌ریخت.

بر اساس این مطلب، می‌توان احتمال داد و حدس زد که وضع مردم و حکومت بعد از حادثه دلخراش کربلا و شهادت جانگداز حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام کاملاً عادی نبود؛ بلکه احساس وضع بحرانی و خطرناکی می‌شد و قهراً فشار حکومت و سخت‍گیری‍های بی‍حساب نمی‌توانست خالی از اشکال باشد و ممکن بود جلوگیری‌کردن از خطابه حضرت زینب علیهاالسلام، مشکلاتی را برای آنان بار بیاورد که قابل جبران نباشد و آتشی برافروخته شود که نتوان آن را مهار کرد و از این‌رو، ترجیح می‌دادند که این صحنه را تحمّل کنند و محتاطانه از کنار آن بگذرند.

جریان خطبه حضرت علی بن الحسین علیه السلام در مسجد شام و نزد یزید، گواه این مطلب است؛ زیرا امام زین العابدین، اذن ایراد سخن می‌خواست و یزید، سخت امتناع می‌ورزید و مردم درخواست می‌کردند که اجازه دهد و او می‌گفت: اگر این جوان بر منبر بالا رود و سخن بگوید؛ تا مرا رسوا نسازد، پایین نخواهد آمد.

بالاخره نتوانست در برابر اصرار مردم، مقاومت کند و امام زین العابدین به ایراد خطابه پرداخت.

اینها همه مربوط به علل ظاهری این جریان است و گرنه از نظر واقع، چه بسا که خداوند، اندیشة مقابله و مقاومت را از خاطر و ذهن آنان گرفته بود، تا در نتیجه، این افشاگری، توسط دختر کبرای امیرالمؤمنین علیه السلام انجام شود.

پس از بیان این مقدمات، در نوشتار بعدی، شروع به شرح این خطبه شریفه و غرّا خواهیم کرد و در حد امکان، جان تشنه خویش را از کلمات گهربار عقیله بنی هاشم علیهاالسلام سیراب خواهیم نمود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.