حضرت زینب کبری سلام الله علیها با حمد الهی شروع به خطبه کردند: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَالصَّلَاةُ عَلَی أَبِی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّیِّبِینَ الْأَخْیَارِ» حمد و ستایش، مخصوص ذات لایزال الهی است و درود بر پدرم محمد صلی الله علیه و آله و آل پاک و نیکوکار او باد.
آری! زینب – تربیتشده دامان فاطمه و آغوش پاک پیامبر و امیرالمؤمنین- سخن را با حمد و ثنای الهی آغاز کرده و پیرو آن، درود و صلوات بر روح پاک حضرت خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله فرستاد که البته هرچه خیر و سعادت و برکت است به اذن الله، از وجود پاک پیامبر اسلام میباشد.
یکی از ظریفترین نکات بلاغتی که حضرت زینب در این مقام بهکار بردهاند، این است که بر حسب این نقل و به هنگام ذکر اسم مبارک پیامبر اکرم، از کلمه «أبی» استفاده کرده و آن حضرت را پدر خود، و خویشتن را فرزند آن بزرگوار معرّفی نموده و فرموده است: درود بر پدرم محمّد صلی الله علیه و آله؛ تا با همین کلمه، تبلیغات دامنهدار و وسیع بنیامیّه را در مورد اهل بیت، یکسره ابطال کند و فضاحت و ننگ آن خاندانِ پلید را آشکار سازد و از این رهگذر، به مردم بفهماند که ما فرزندان پیغمبر خاتمیم؛ یزید با ما چنین رفتار کرده؛ مردان ما را کشت و زنان ما را اسیر کرد.
و سپس درود و سلام، تقدیم به ارواح خاندان پیامبر کرد و آنان را با اوصاف «طیّبین» و نیز «اخیار» یعنی «پاکان» و «نیکوکاران» معرّفی نموده و ستود و شاید خواسته است که از این مسیر، دشمنان آنان را به خیانت و ناپاکی و زشتی کردار معرّفی کند و طبیعی است که اگر آل محمّد - یعنی امام حسین علیهالسلام و بستگانش- پاکانند؛ قهراً قاتلان آنان ناپاکند و اگر خاندان پیامبر، اخیار و نیکوکارند، دشمنان آنان، بد عمل و زشتکارند.
*«أَمَّا بَعْدُ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ یَا أَهْلَ الْخَتْلِ وَالْغَدْرِ (والخَذل)! أَ تَبْکُونَ؟ فَلَا رَقَأَتِ الدَّمْعَةُ وَلَا هَدَأَتِ الرَّنَّةُ»
ای اهل کوفه! ای اهل فریب و خیانت و عقبنشینی از یاری! هرگز اشک چشمان شما نخشکد و آه و ناله شما قطع نگردد.
در این قسمت، اوّلاً مردم کوفه را مخاطب قرار داده و بسیار صریح، آنان را به مکر، فریب حیله و خیانت نسبت میدهد و آنان را مردمی مکّار و فریبکار میخواند؛ مردمی که انسان بزرگی را دعوت میکنند؛ ولی در روز گرفتاری، از نصرت و یاری او عقبنشینی کرده؛ او را تنها گذاشته و به دست دشمن میسپارند.
سپس از روی تعجّب و استنکار میفرماید: آیا گریه میکنید؟! و گویا میخواهند بگویند که آن جنایتهایتان چه بود و این گریههایتان چیست؟! و راستی مسخره است که شما خائنان دغلباز و قاتلان اولاد رسول الله، گریه بکنید!
و بعد یک نفرین جانکاه و شکننده میکنند که هرگز اشک چشمشان باز نایستد و آه و نالهشان ساکن نگردد و در حقیقت از خدا میخواهند که همواره قرین درد، غم، رنج و عذاب باشند و در نتیجه، چشمشان گریان، و آه و نالهشان دایمی باشد و خلاصه، آنی از آتش غم درد و اندوه، آسوده نباشند.
آری! گریه و زاری و دلسوزی پس از آن همه جنایتها و کشت و کشتارها چه سود؟!
ابن سعد هم از این پیش گریه کرد و اتفاقاً در رابطه با سخن همین بانوی بزرگ کربلا هم بود؛ آن هنگام که زینب کبری روی به او آورده و چون میدید که گرگهای کوفه و شام و سپاهیان از خدا بیخبرِ یزید، حجّت خدا امام حسین علیهالسلام را در میان گرفته و او را پاره پاره میکنند، از روی اضطرار به طرف ابن سعد توجه کرده و فرمود: «أَیُقتَلُ أبُو عَبدِاللهِ وَأنتَ تَنظُرُ إلَیهِ.»
آیا حسین را بکشند و تو ناظر باشی و هیچ دفاعی نکنی؟! در این هنگام، چشم ابن سعد پر از اشک شد و با این حال، رو را از زینب کبری برگردانید و جوابی نداد.
این قبیل گریهها، چه دردی را دوا میکند و چه مشکلی را حل خواهد نمود؟ از اینرو حضرت زینب، آن نفرین کوبنده را درباره آنان نمود که هرگز چشمتان از اشک نخشکد و صدای ناله و آهتان فرو و خاموش نگردد، و لابد مقصود آن است که همواره زیر حکومت حکمرانان سفاک و بیرحم باشید که روزگارتان را سیاه کنند.
شما که فرزند پیامبر را برای امامت و زعامت خود نخواستید و یا او را کمک و یاری ننمودید تا از دم شمشیرها گذشت، امید است که همان ستمگران بر سر شما مسلّط باشند و پیوسته چشم شما از ظلم و ستم آنان، گریان باشد، یا بر اثر تداوم سایة شوم ظلم و ستم، گریه ندامت بکنید و فریادتان از روی حسرت و پشیمانی, بلند باشد.
* «إِنَّما مَثَلُکُم کَمَثَلِ الَّتی نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ أنکَاثاً»
همانا مَثَل شما، مَثَل آن زن - نادانی - است که رشتههای خود را محکم و نیکو میبافت و سپس آن را میگشود و از هم باز میکرد.
در اینجا یادآور میشویم که در این خطبه شریفه، اشاره به آیات بسیاری از قرآن کریم شده است و کلمات گُهربار بانوی کربلا در موارد زیادی از این خطابه، اقتباس از قرآن است و این خود، یکی از امتیازات و برازندگیهای این خطبه و حاکی از علوّ مقام و رفعت شأن ایرادکننده این خطابه بسیار جالب است و انسان، متحیّر میماند که این بانوی داغدار، چقدر تسلّط بر آیات کریمة قرآنی داشته است که بدون سابقه، شروع به سخنرانی کرده و در عین حال، آیات متعدّدی از قرآن را در خطبه خود بهکار برده و از آنها استفاده و اقتباس فرموده است و ما مواردی را که در این خطبه گرانسنگ، مشتمل بر آیه قرآنی است و یا اشاره به آیهای دارد و اقتباس از قرآن مجید شده است یادآوری خواهیم کرد.
یکی از آن موارد، همین جمله محلّ بحث میباشد که اشاره به آیه کریمه 92 از سوره نحل دارد:
«وَلَا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکَاثًا»
همچون آن زنی نباشید که رشته خود را بعد از محکمکردن و تابیدن، باز کرده و میگشود.
در اینباره گفتهاند: در دورانهای گذشته، زنی بود نادان که با کنیزانش تا نیمه روز، غزل کرده و میتابیدند. آنگاه به آنان دستور میداد که هر چه را تابیده بودند باز کنند و آنان همه رشتههای خود را وا میتابیدند و همواره کار او همین بود.
زینب کبری با الهام از این آیه مبارکه، مردم کوفه را به آن زن بیخرد و نادان تشبیه میفرماید.
خداوند در آیه کریمه قرآن، مردم را نهی میکند که بسان آن زن نباشند؛ ولی زینب کبری به طور تحقیق و جزماً، مردم کوفه را به آن زن تشبیه کرده و صریح میفرماید: شما مردم، آنچنان میباشید.
نکته مهم بلاغتی که در اینجا بهکار رفته، این است که اگر همانند آیه کریمه، مطلب را به صورت نهی میآورد، ممکن بود از باب علاج واقعه قبل از وقوع، تلقّی شود و گویا فرموده بود نکند آنگونه شوید؛ ولی اکنون که به صورت عبارت فوق آورده، میرساند که دیگر جای نهی نیست؛ زیرا کار از کار گذشته و شما مردم، آنگونه میباشید و چه جای نهی و تحذیر است بعد از آنکه غرق در منجلاب فساد و جهالت شدید؟
وجه تشبیه مردم کوفه به آن زنِ نادان، این است که آنان نیز سرمایه خود را به باد داده و بافتههای خود را وا تابیدند و همه را نابود کرده و از بین بردند. گویا زینب کبری میفرماید: شما مردم ایمان آوردید و لیکن ایمان خود را نقض نموده و بافته خود را باز کردید و چگونه میتواند ایمان شما باقی بماند در حالیکه امام حسین علیه السلام را کشتید؟
نظر شما