الگوگیری از سیره و سنت معصومین(ع) با توجه به اعتقاد شیعه به عصمت ائمه(ع) از موضوعات بسیار مهم تشیع است. نحوه الگوگیری و قیود آن و اینکه چه کسی توان برداشت از سیره ائمه(ع) را دارد و زندگی ایشان با توجه به بُعد زمانی و مکانی چقدر قابل قیاس با دوره کنونی است موضوعاتی هستند که آنها را با حجتالاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مطرح کرده ایم که پاسخهای او را در ادامه میخوانید:
آیا زندگی ائمه(ع) با توجه به فاصله زمانی و اقتضائات روز قابل الگوپذیری است و این الگوپذیری باید چه قیود و شرایطی داشته باشد؟
به نظرم نه فقط از یک ماجرای واقعی و مستند به منابع معتبر که برای ما حجت است، بلکه از رمان و داستان هم میتوان الگو و عبرت گرفت، زیرا هر داستان و تاریخ و ماجرایی ملاکهایی دارد و این ملاکها میتواند در زمانهای بعد موجود و قابل بهرهبرداری باشد. وقتی رمان فقط برای خواندن نیست بلکه برای اثرپذیری هم هست، پس کسانی که میگویند نمیتوان از وقایع تاریخی الگو گرفت، قطعاً دچار اشتباه شدهاند.
در قضایای واقعی این اتفاقات در زمانهایی رخ میدهد که شرایط متناسب با خود را دارد و افراد هم رفتارهای متناسب با آن معضل انجام میدهند؛ اینکه چه بازخوردی متناسب با سطح یک واقعه در تاریخ از سوی افراد کنشگر انجام شده است برای نسلهای بعدی هم درسهایی دارد. در این بین سیره و روش اهل بیت(ع) به عنوان کسانی که فعل و قول و تقریر آنان، حجت است برای نسلهای بعد قابل الگوست. بنابراین اگر کسی بگوید سیره ائمه(ع) فقط برای دوران آنان بود، معنایش از بین رفتن حجیت رفتار، قول و تقریر ائمه(ع) است و دین این را نمیپذیرد.
لذا اصل اینکه سکوت ائمه(ع)، قول و فعل آنها حجت برای دیگران است قابل تردید نیست، ولی نکته اصلی این است که با مجموعه سیرههای مختلفی از سوی ائمه(ع) مواجه هستیم، زیرا زمان زندگی آنها متفاوت بوده است و هر کدام با مسائل و موضوعات متفاوتی مواجه بودند؛ امام حسن(ع) صلح، امام حسین(ع) قیام، امام سجاد(ع) در قالب ادعیه به منظور رواج توحید اقدام و در قالب دعا با خلافت جور زمان خود مبارزه کردند.
چون رفتار و گفتار ائمه(ع) پاسخی به نیازهای دورانشان بود، آیا میتوان گفت سیره امام سجاد(ع) و امام حسین(ع) و امام صادق(ع) در یک زمان برای همه حجت است؟ جواب منفی است، زیرا نمیتوان در زمان جنگ به سیره صلح امام حسن(ع) و در زمان صلح به سیره قیامی امام حسین(ع) تمسک کرد و الگو گرفت. از این رو باید شرایط امروز خود را به خوبی درک کنیم و ببینیم وضع امروز منطبق با زمانه کدام یکی از ائمه(ع) است؛ اگر منطبق با زمان امام حسن(ع) است، یک نوع رفتار و اگر متناسب با دوران امام صادق(ع) است، رفتار متناسب با آن دوره را داشته باشیم. حتی یک امام در طول حیات خود سیرههای مختلفی را اتخاذ کرده است؛ مثلاً امیرالمؤمنین(ع) در زمان پیامبر(ص) سخنرانی ندارند و نکتهای نمیگویند و اطاعت میکنند؛ وقتی خلفا روی کار بودند ابتدا بیعت نکردند، ولی مجبور شدند و بعد سکوت اختیار کردند و اگر مشورتی از ایشان خواستند انجام میدادند و بعد با درخواست عمومی مردم خلافت را به دست گرفتند. بعد از مدتی وقتی با اهل جمل روبهرو شدند اسرای آنها را آزاد کردند، ولی وقتی با خوارج مواجه شدند چنین کاری نکردند. بنابراین باید براساس موضوع دوره خود به یک سیره تمسک بجوییم نه اینکه یک سیره را انتخاب کنیم و بخواهیم زمانه خود را با آن منطبق کنیم. در این صورت ممکن است مرتکب خطا شویم و در موقع صلح به جنگ و برعکس روآوریم.
آیا سیره امیرالمؤمنین(ع) در زمان خلافت برای امروز حجت است؟ آیا میتوان امروز و آن دوره را مقایسه کرد؟
سیره ایشان برای تمام دورهها از جمله امروز حجت است، ولی مسئله این است که در زمان امام علی(ع) مانند هر زمان و حکومت دیگری چون انسانها در مقام کارگزار حضور داشتند و انسانها دارای حب شهوت و مال و امیال هستند و مرتکب خطا میشوند، در این دوره هم این مسائل وجود داشت. حضرت به ظاهر کارگزاری اعتماد کرد و به او مسئولیت داد، ولی وقتی این فرد به قدرت رسید خیانت کرد یا مرتکب یکسری خطاهایی شد.
بنابراین این موضوع در هر مسلک و مذهب و سرزمینی رخ میدهد، ولی آیا حضرت علی(ع) سازوکاری برای مقابله با خطاها و خیانتها داشتند و امروز آن سازوکارها برای اداره کشور قابل استفاده است؟ همانطور کلیات سیره امام(ع) قابل استفاده است؛ مثلاً ایشان بازرسانی برای استانداران خود میگماشتند و نظارتهایی داشتند تا فساد کمتر شود.
امام شرایطی را فراهم کردند که مردم به راحتی میتوانستند با ایشان صحبت کنند و گزارش وضعیت کشور را ارائه بدهند. همچنین امام به محض اینکه کسی مرتکب خلافی میشد او را عزل میکردند. بنابراین امیرالمؤمنین(ع) برای برخورد با فساد سازوکار معیّنی دارند و باید سیستمی را برای مبارزه با فساد تعریف کنیم که متناسب با شرایط روز و ابزار و امکانات امروزی باشد. بنابراین امکان هماهنگی با سیره امام علی(ع) وجود دارد، ولی اینکه در جزئیات و روش بتوان تغییراتی دارد متناسب با شرایط زمانی و مکانی و پیشرفتهای امروزی است. این سخن هم که گفته میشود فسادهای امروز کمتر یا بیشتر از دوره امام علی(ع) است ربطی به سیره ندارد و ناشی از فضای موجود و زیستمحیط حاکم بر جامعه است که موضوع و مسئله سیره است نه خود سیره.
آیا برداشت و فهم از سیره ائمه(ع) شرایط خاصی دارد، زیرا ممکن است هر سخنران یا واعظ و مداحی برداشتی از سیره و زمانه امام علی(ع) داشته باشد و آن را درست تلقی کند.
برداشت و فهم سیره با یک روایت و چند روایت ممکن نیست تا بخواهیم برای امروز الگویی ارائه بدهیم؛ مثلاً عدهای میگفتند چنانچه امام خمینی(ره) جام زهر را با پذیرش قطعنامه پذیرفتند رهبری هم در یکی دو دهه بعد باید این کار میکردند، ولی مقام معظم رهبری فرمودند امروز در شرایط امام حسین(ع) قرار داریم نه امام حسن(ع). بنابراین فهم شرایط خیلی مهم است. باید سیره همه ائمه(ع) را آن هم با همه ابعاد آن بفهمیم تا بتوانیم تحلیل و برداشت درستی داشته باشیم.
برخی میگویند امام حسن(ع) صلح کردند و امروز باید با آمریکا صلح کنیم یا در زمان امام حسین(ع) برخی میگفتند معقول نیست که تعداد کمی مثلاً بیش از 70 نفر در برابر چندهزار نفر بجنگند، ولی امام حسین(ع) فرمودند: «مثلی لا یبابع مثل یزید.» حتی دوستان و بستگان امام حسین(ع) به ایشان گفتند که به نفع شماست با یزید بیعت کنید. بنابراین شناخت موضوع مسئله دقیق و مهمی است که یک مجتهد و فقیه میتواند آن را درک کند و تشخیص موضوع بر حکم هم اهمیت دارد. بنابراین استناد به یک روایت و حدیث درست است، ولی کافی نیست. اگر کسی قرصی را بیموقع مصرف کند نه تنها درمان نخواهد شد، بلکه ممکن است فوت کند و تشخیص دارو با متخصص است و تشخیص سیره هم با فقیه است تا بتواند شرایط جامعه را بر سیره منطبق کند. لذا کار هر کسی نیست و کار فرد متخصصی است که زمانه را میشناسد و به سیره مسلط است.
گاه برخی به تحلیل عقلانی وقایع دوران ائمه(ع) میپردازند، ولی وقتی به برخی رفتارها میرسند و نمیتوانند آن را تحلیل کنند، به علم غیب و عصمت ائمه(ع) استناد میکنند. اگر ملاک علم غیب و عصمت باشد، بخشی از سیره غیرقابل الگو نخواهد بود؟
امام مقولهای فرازمانی است و علم و حکمت او هم اختصاص به خودش دارد، ولی این نافی الگوبرداری از سیره او نیست، زیرا اگر نباشد مانند قرآنی است که فقط آن را روی طاقچه بگذاریم و خاک بخورد، امامی که نتوان از سیره او استفاده کرد ثمری ندارد، زیرا امامت راهبری جامعه است. اما الگوبرداری ناظر به علم غیب امام نیست، بلکه ناظر به نگاه راهبردی و بلند امام(ع) است؛ امروز میفهمیم که غرض از 25 سال خانهنشینی امام علی(ع) چه بود؟ وگرنه ایشان باید حق خود را میگرفتند، ولی برای اینکه نهال نوپای اسلام از بین نرود تن به این مسئله دادند و از سخنان آن حضرت هم برمیآید و یا قیام و قعود امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، مبتنی بر نگاه درازمدت و آیندهنگرانه است نه فقط برای همان مقطع زمانی و همین جنبه قابل الگوبرداری است.
در دوره امام صادق(ع) برخی گفتند که بنیامیه ضعیف شده است و شما قیام کنید، ولی ایشان فرمودند الان موقعیت مناسبی نیست و به نشر معارف دینی پرداختند و الان بیشترین روایات را از ایشان داریم. این نوع نگاه در تمامی حرکات اهل بیت(ع) وجود دارد. البته این عقلانیت مبتنی بر وحی و این رفتار به نفع جامعه است و باید خود را جای امام بگذاریم و اگر دشمن خارجی پشت مرز است، ما حق داریم که با هم اختلاف داشته باشیم؟
علی فرجزاده
نظر شما