تحولات لبنان و فلسطین

۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۷
کد خبر: 920137

سالمند سر راهی و سندروم آشیانه خالی

دکتر صالح قاسمی، پژوهشگر جمعیت

سالمندی یک مگاترند (اَبَر روند) بین‌المللی در بین تمامی جوامع بشری است که در برخی از کشورها اتفاق افتاده و در برخی از کشورها در حال وقوع است.

سالمندی در همه کشورها ویژگی هایی مشترک دارد اما در برخی از کشورها تمایزهایی در آن مشاهده می‌شود. با اینحال در تمامی جوامع گروه های سنی بین ۶۰ تا ۷۵ سال را سالمند جوان، ۷۵ تا ۹۰ را سالمند و افراد بالای ۹۰ سال را کهنسال تعریف کرده‌اند.

درحال حاضر بیش از ۱۲درصد جمعیت ایران سالمند است و استان های گیلان، مازندران، همدان و مرکزی جزو سالمندترین استان های کشور محسوب می شوند.

آنچه در خصوص سالمندی باید به آن توجه داشت این است که افزایش این پدیده جمعیتی، پیامدها و عوارض بسیار جدی برای جوامع به همراه دارد که مهمترین آن‌ها معطوف حوزه اقتصادی است.

کاهش نیروی کار و در پی آن کاهش تولید ناخالص ملی (GNP) کاهش درآمد ناخالص ملی(GNI) ادامه رکود اقتصادی بیشتر، منفی شدن تراز تجاری یعنی نابرابری میزان صادرات و واردات و سرانجام ورشکستگی صندوق های بیمه و بازنشستگی بخشی از پیامدهای این پدیده است.

وقتی نسبت جمعیت سالمندان با دیگر گروه‌های سنی افزایش محسوسی پیدا می کند، صندوق های بیمه که باید مستمری بازنشستگی سالمندان را پرداخت کنند، توانایی پرداخت این مستمری ها را نخواهند داشت و دچار آسیب‌های بسیار جدی می‌شوند. به همین دلیل چنین جوامعی ناگزیرند با افزایش سن بازنشستگی، مالیات و حق بیمه‌ای را که از مردم دریافت می کنند جبران نمایند که هرکدام از این اتفاق‌ها می‌تواند آسیب‌های اجتماعی بسیار جدی به همراه داشته باشد.

سرعت بالای سالمندی در کشور علاوه بر پیامدهایی که در حوزه اقتصاد، بهداشت و درمان، جامعه، خانواده وهمچنین نظام سیاسی و دفاعی خواهد داشت، به بروز پدیده‌هایی همچون سالمند سر راهی و سندروم آشیانه خالی یعنی سالمندانی که به دلیل تنها ماندن زیاد دچار آسیب های مختلف روحی و روانی و افسردگی می‌شوند، منجر خواهد شد.

اگر در چند دهه گذشته صحبت از "کودک سرراهی" به میان می آمد متاسفانه تا دو، سه دهه آینده با نسلی از سالمندان روبه‌رو خواهیم بود که نه از حمایت اجتماعی برخوردارند، نه بیمه بازنشستگی دارند که آن‌ها را پوشش دهد و نه خانواده گسترده‌ای خواهند داشت که از آن‌ها حمایت کند به همین دلیل این سالمندان رها شده به "سالمندان سرراهی" تبدیل می شوند.

کاهش قدرت دفاعی و ضریب امنیت ملی کشورها نیز از دیگر عوارض و پیامدهای سالخوردگی جمعیت است. چنین کشورهایی در پی سالمندی جمعیت با ورود گسترده نیروی کار خارجی مواجه خواهند شد و ناگفته پیداست که با ورود این عده، گسست فرهنگی- امنیتی در کشور میزبان رقم می‌خورد.

از آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که سالخوردگی جمعیت یک عارضه جمعیتی برای تمامی کشورها محسوب می‌شود که باید آن را مدیریت کرد. همه کشورها این پدیده را با استفاده از دو روش مدیریت می کنند؛ روش نخست مدیریت زندگی سالمندان است تا سالمندانی فعال و سالم به لحاظ جسمی، روحی و روانشناختی داشته باشند و بتوانند سال‌های بیشتری فعال باشند. در روش دیگراین کشورها می کوشند با اجرای سیاست‌های کلی جمعیتی و افزایش میزان موالید  طی دهه‌های آینده نیروی کار جوان برای جایگزین کردن سالمندان داشته باشند به همین دلیل طی دهه‌های اخیر اجرای سیاست‌های جمعیتی برای اینگونه کشورها بسیار حایز اهمیت بوده است.

خلاصه آنکه می توان گفت سالمندی جمعیت در ایران دو ویژگی دارد که آن را از سالمندی جمعیت در دیگر کشورها متمایز می سازد؛ نخست اینکه این پدیده در سایر کشورها پس از توسعه یافتگی و رشد اقتصادی اتفاق افتاده، در حالی که در کشور ما سالخوردگی جمعیت قبل از توسعه یافتگی درحال اتفاق است به همین دلیل پیامدهای سالخوردگی هرم‌های جمعیتی افزایش می‌یابد. نکته دیگر آنکه سرعت سالخوردگی جمعیت در ایران بسیار بالاست. به طوری که در سایر کشورها این مقوله در بازه زمانی  ۱۳۰ تا ۱۵۰ سال اتفاق می‌افتد، درحالی که در ایران این فرایند در یک بازه زمانی ۳۰ ساله در حال اتفاق است و نسبت جمعیت سالمندمان در کمتر از سه دهه به بیش از ۳۰ درصد خواهد رسید و با رشد جمعیت فعلی پیش بینی می‌شود سال ۲۰۵۰ میلادی یا ۱۴۳۰ شمسی ۱۲ درصد جمعیت سالخورده کشور به بیش از ۳۰ درصد برسد.

منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.