یکی از اساسیترین نیازهای زندگی بشر، تربیت در ابعاد مختلف مانند تربیت دینی، اخلاقی، عقلانی، سیاسی و اجتماعی است. تربیتی که جزو ملزومات حرکت انسان در مسیر فطرت و رسیدن به هدف الهی است و ائمه(ع) برای دستیابی به آن، دستورالعملهای عملی فراوانی بیان کردهاند. بهطور نمونه ابالائمه و سرسلسله جانشینان بحق نبوی در این خصوص و در کلامی فرموده است: «هیچ پدری به فرزندش، موهبتی مانند تربیت نیکو نبخشیده است» آن حضرت در سخنی دیگر به فرزندش امام حسن(ع) میفرماید: «پیش از آنکه قلب تو دچار قساوت و اندیشهات سرگرم امور بیهوده شود، به تربیت تو پرداختم».
از آنجایی که بیشتر خصلتهای اخلاقی ما عموماً در دورههای کودکی و نوجوانی شکل میگیرد، پس تربیت اخلاقی اهمیت بسیاری دارد. در این میان یکی از مهمترین خصلتها، صداقت، روراستی و راستگویی است.
گفتوگوی ما با حجتالاسلام دکتر مسلم داودینژاد، کارشناس خانواده و پژوهشگر حوزه دین در مورد تربیت دینی و دلایل و آثاری است که سبب رشد فضائل اخلاقی مانند صداقت، شجاعت و... یا رذائل اخلاقی مانند دروغگویی و ترس و... میشوند.
نمره صداقت ما چند است؟
دکتر داودی نژاد با تأکید بر اینکه فرزندان از عملکرد ما تأثیر میگیرند، میگوید: کودکان در سنین یادگیری هر چیزی را که میبینند، یاد میگیرند و پدر و مادر مهمترین الگوی یادگیری فرزندان هستند. بهطور نمونه زمانی که تلفن زنگ میخورد و پدر به فرزندش میگوید «بگو خونه نیستم» کودک از همینجا دروغگویی را یاد گرفته و با خودش میگوید اگر پدرم دروغ میگوید، پس من هم مجاز هستم دروغ بگویم. پدران و مادران وظیفه دارند از همان زمان کودکی به فکر راستگویی فرزندان خویش باشند و از عوامل دروغگویی جلوگیری کرده و راستگویی را که در سرشت آنان نهاده شده، پرورش دهند.
خداوند در آیه70 سوره احزاب خطاب به مؤمنان میفرماید: «کونو مع الصادقین» یا میفرماید: «قولو قولاً سدیداً». بر این اساس، صداقت و راستی در رفتار و گفتار نخستین قدم برای داشتن زندگی شرافتمندانه و دستیابی به سبک زندگی اسلامی است. اما متأسفانه امروزه صداقت، حلقه گمشده برخی افراد است. صداقت، تناسب و هماهنگی داشتن میان صحبتها و رفتار است اما در جامعه موارد متعددی را شاهد هستیم که اعمال و رفتار افراد با هم در تضاد است. باید با خود فکر کنیم نمره صداقت ما چند است؟ این را باید به طور مکرر از خود پرسیده و تلاش کنیم این نمره را بالاتر ببریم.
صداقت و راستی از خصوصیات عالی اخلاق انسانی است
این استاد اخلاق بیان میکند: صداقت و راستی از خصوصیات عالی اخلاق انسانی است که در آموزههای اسلامی از زمینههای اساسی ارجمندی و نیکبختی انسان شناخته شده است. امیرالمؤمنین(ع) در روایتی فرموده: «اَلصِّدْقُ صَلاحُ کُلِّ شَیْءٍ» یعنی راستگویی مایه اصلاح هر چیز است و در مقابل، کذب و دروغگویی را ریشه همه فسادها و سرچشمه همه تباهیها دانسته و فرموده «اَلْکِذْبُ فَسادُ کُلِّ شَیْءٍ» دروغگویی موجب تباهی هر چیز است.
او به برکات درستکاری و صداقت اشاره کرده و میگوید: اگر همه افراد جامعه درستکار و صادق بودند، فساد در جامعه از بین میرفت و دیگر شاهد کلاهبرداری، دورویی، خیانت و فساد نبودیم، هر کسی میتوانست بهخوبی وظیفهاش را انجام دهد، کمکاری وجود نداشت و امانتداری و اعتماد افزایش پیدا میکرد. اگر همه درستکار بودند، لقمههای حرام از زندگیها حذف میشد؛ لقمههایی که بنا به فرمایش سیدالشهدا(ع) مقدمه تکرار عاشورا هستند، اضطراب اجتماعی کاهش پیدا میکرد. ارزش صداقت زیاد است و باید برای خوب بودن تلاش کنیم.
حجتالاسلام داودی نژاد یادآور میشود: کمرنگ شدن یا نبود صداقت در جامعه سبب نابودی روابط دوستانه و در نهایت نابودی جامعه و افزایش بیاعتمادی و از بین رفتن صداقت، منجر به اختلال بددلی و بدبینی میشود. افزایش خشونت و دزدی و گسترش منفعتطلبی و پرخاشگری هم بخشی از اثرات منفی نبود صداقت در جامعه است. صداقت حلقه گمشده اخلاق در جامعه است. اگر افراد جامعه، صادقانه واقعیتها را برای هم بازگو کنند جامعهای خواهیم داشت که دیگر برای جلب اعتماد مجبور به دروغ گفتن نخواهیم شد.
این که دروغگو دشمن خداست، یک اصل محوری است
اما چه بر سر جامعه ما آمده که حالا باید با چراغی روشن در روز دنبال صداقت بگردیم، آن هم در جامعهای دینی که تمامی ائمه(ع) به داشتن صداقت و پرهیز از دروغگویی توصیههای بسیاری کردهاند. در شرع مقدس اسلام، دروغ از گناهان کبیره محسوب میشود، حتی دروغگو را دشمن خدا دانستهاند. چنان که خداوند در آیه22 سوره ابراهیم اولین ضرر و زیان دروغ را متوجه خود فرد میداند، چرا که دروغ به نوعی علتالعلل سایر گناهان محسوب میشود و به نوعی نخستین گام در راستای سرپیچی و گردنکشی است. امام حسن عسکری(ع) در روایتی در باب نکوهش این پدیده اجتماعی، فرموده است: مقام پلیدیها در اتاقی قرار داده شده و کلید آن دروغ است.
این کارشناس خانواده درباره علل کمرنگ شدن صداقت میگوید: برای ریشهیابی این مسئله شاید بد نباشد بهطور مختصر به علت دروغگویی زنان بپردازیم. ترس از گفتن حقیقت و نبود فضای مناسب برای گفتن حقیقت یکی از مهمترین این دلایل است. خداوند در آیه34 سوره نساء فرموده مرد باید تکیهگاه زن باشد، وقتی که اینطور نباشد یا اقتدار مرد اذیتکننده شود، زن مجبور به دروغگویی میشود. تلاش برای حفظ زندگی زناشویی، اطمینان خاطر دادن به همسر، جلوگیری از بحث و دعوا هم از دیگر عوامل است.
او در ادامه یادآور میشود بیان این موارد مجوزی برای نداشتن صداقت نیست و فقط برای ریشهیابی و رفع مشکل بیان میشود و ادامه میدهد: دروغ گفتن و صداقت نداشتن مردان هم عوامل متعددی دارد، مانند نگران نکردن همسر، غر زدن همسر، حفظ عزت نفس، ناامن بودن فضا، ترس از دست دادن همسر، جلوگیری از شروع تنش و... که باید با تدابیری این موارد را رفع و راه را بر دروغگویی و نداشتن صداقت بست.
کمرنگ شدن صداقت، جامعه را به نابودی سوق میدهد
این استاد حوزه و دانشگاه عنوان میکند: ناآگاهی از آسیبهای دروغ و صداقت نداشتن، سبب میشود به آن حساس نباشیم. باید بدانیم به همان اندازه که صداقت و راستگویی ارزشمند است؛ دروغ، زشت و ناپسند بوده و افراد دروغگو مورد اعتماد و احترام افراد جامعه نخواهند بود. یأس و ناامیدی، تضییع ارزشها و باورها، سلب اعتماد، تخریب فرهنگ، اضطراب و تنش، تضعیف روابط اجتماعی و فاصله حکومت با مردم از دیگر عوارض نبود صداقت در جامعه است. دروغگویی که براساس آیات و روایات دینی و همچنین اخلاق و انسانیت در هر یک از جوامع نکوهش شده، در سطح فردی هم گاه به دلیل حسادت و فخرفروشی تقویت شده و ترس و وحشت از سرزنش و اهانت، استهزا، خودکمبینی و برخی از اختلالات روحی مثل فراموشی را رقم میزند. دور شدن از تنبیه و بازخواست از مهمترین دلایل دروغگویی است که فارغ از جنسیت، سن و موقعیت اجتماعی و اقتصادی، آدمی را به سمت پنهانکاری سوق میدهد.
دکتر داودینژاد میگوید: کتمان و دروغ در سطح فردی و اجتماعی آسیبزاست. عذاب وجدان و خودخوری یکی از اصلیترین پیامدهای این آسیب است. این امر در آیات و روایات دینی نیز همواره نکوهش شده و بر این اساس، اعتقادات درونی آدمی به طور حتم با دروغ و انکار سبب تنفر درونی از خود میشود. به موفقیت و پیشرفت رسیدن با استفاده از دروغ هم احساس سبب ایجاد رضایت نمیشود و فقط موجب عادت به دروغ و در نهایت بروز بیاعتمادی و نابودی جامعه میشود.
نظر شما