مهدی زارع، عنوان کرد: یکی از بالاترین سرعتهای فرونشست زمین در کشور مربوط به منطقه ملارد و شهریار می شود. براساس آمار سازمان نقشهبرداری حدود ۵۰ میلیارد متر مکعب از منابع آب زیر زمینی این منطقه برداشت و سطح سفرههای آب زیرزمینی بسیار افت پیدا کرده است.
به گفته استاد پژوهشگاه زلزله شناسی و مهندسی زلزله، برداشت وسیع آب از منابع زیرزمینی با تحریک گسلهای منطقه همراه است و زلزلههای کوچک را میتوان به فرونشست زمین نسبت داد؛ به عبارت دیگر میتوان گفت این رویکرد زلزلههای کوچک را تشدید کرده است.
وی ادامه داد: به استناد زلزلههای تاریخی که در این منطقه اتفاق افتاده است، مثلاً زلزله سال ۱۱۷۷ جنوب اشتهارد_ این منطقه غربی تهران و کرج_ ظرفیت زلزلهای با بزرگای ۷ را دارد.
زارع تاکید کرد: مداخلات انسانی مانند برداشت از منابع آب زیرزمینی، احتمال وقوع زلزلههای بزرگ را نیز افزایش میدهد. متاسفانه زلزلههای کوچک اطراف تهران طی چند سال اخیر بیشتر شده است؛ این مسئله تأثیر دخالت انسان در طبیعت را روی لرزه خیزی نشان میدهد.
رابطه میزان بارندگی با فعالیتهای لرزهای
عضو فرهنگستان علوم گفت: ششمین گزارش ارزیابی هیئت بیندولتی تغییرات آب و هوا در سال ۲۰۲۱ نشان داد که میانگین بارندگی در بسیاری از مناطق جهان از سال ۱۹۵۰ افزایش یافته است. جو گرمتر میتواند بخار آب بیشتری را حفظ کند و متعاقباً منجر به سطوح بالاتر بارش شود.
وی گفت: زمین شناسان مدتهاست رابطهای بین میزان بارندگی و فعالیت لرزهای شناسایی کردهاند. در هیمالیا، فراوانی زمین لرزهها تحت اثر چرخه بارندگی سالانه فصل بارانهای موسمی تابستان است. ۴۸ درصد از زمینلرزههای هیمالیا در ماههای خشکتر پیش از موسمی مارس، آوریل و میرخ میدهد، در حالی که تنها ۱۶ درصد در فصل بارانهای موسمی رخ میدهد.
وی افزود: در طول فصل بارانهای موسمی تابستان، وزن تا ۴ متر بارندگی، پوسته را به صورت عمودی و افقی فشرده میکند و آن را تثبیت میکند. هنگامی که این آب در زمستان ناپدید میشود، بازگشت مؤثر منطقه را بی ثبات و تعداد زلزلهها را افزایش میدهد.
وی با بیان اینکه تغییرات آب و هوایی میتواند این پدیده را تشدید کند، گفت: مدلهای آب و هوایی پیشبینی میکنند که شدت بارش بارانهای موسمی در جنوب آسیا در آینده در نتیجه تغییرات آب و هوایی افزایش خواهد یافت. این امر میتواند به طور عملی بازگشت زمستانی را افزایش دهد و باعث رخدادهای لرزهای بیشتری شود.
زارع یادآورشد: عبارات القاشده induced و «تحریکشده یا چکانده triggered» گاهی اوقات بهجای یکدیگر استفاده میشوند. «زلزله القایی» زلزلهای است که در اثر فعالیت انسانی که تنشهای موجود در پوسته را تغییر میدهد، ایجاد میشود. «زلزله چکانده» نیز زلزلهای است که در اثر تغییرات تنش طبیعی، اعم از ایستا یا دینامیکی ایجاد میشود.
زارع گفت: در عمل، ایجاد تمایز بین این دو میتواند دشوار باشد؛ زیرا سازوکارهایی که از طریق آن آب بر لرزهخیزی اثر میگذارد، بهطور مستقیم درنتیجه خودنمایی نمیکند.
وی ادامه داد: به عنوان مثال استخراج گسترده آبهای زیرزمینی در دشت هند-گنگ در پنجدهه گذشته بهطور قابلتوجهی در زلزله مهلک نپال با بزرگای ۷.۸ در ۲۵ آوریل ۲۰۱۵ با حدود ۱۰ هزار نفر کشته و زمینلرزههای دهه اخیر در نوار مرز برخورد ساختاری هیمالیا نقش داشته است.
به گفته وی، مطالعات نشان داده کاهش آبهای زیرزمینی در چنین منطقهای در تحریک گسل و چکانش نهایی آن مؤثر بوده است.
وی با بیان اینکه اثر وزن آب بر پوسته زمین فراتر از بارش است، گفت: استخراج گسترده آب زیرزمینی در حوضه هند و گنگ فعالیت لرزهای در امتداد مرز ورقه هیمالایا را هدایت کرده است.
وی گفت: استخراج آبهای زیرزمینی در حوضه گنگ، فرآیند انباشت تنش را در راستای راندگی اصلی هیمالیا (MHT)، در زیر کمان ساختاری هیمالیا تنظیم میکند که منشأ زمین لرزههای مهم از جمله زلزله ۲۰۱۵ نپال بوده است.
نظر شما