حدود ۲۰سال پیش در تعمیرات بخشی از مجموعه آستان قدس رضوی و در محدوده حرم مطهر، تعداد زیادی سند کشف شد. تعداد اسناد کشف شده در دارالشفای آستان قدس رضوی ۳۵هزار سند است. موضوع بیشتر اسناد، حسابداری بخشهای مختلف آستان قدس رضوی از دوره صفویه تا دوره اول پهلوی بوده و در این میان، حدود ۶هزار سند مربوط به دارالشفای آستان است. موضوع این سندها فعالیتهای درمانی، هزینه دارالشفا، دستمزد پزشکان و پرستاران و فهرست داروهاست.
در این گزارش قصد داریم دو سند از اسناد دارالشفای آستان قدس رضوی به تاریخ اول و سوم جمادیالثانی سال ۱۳۰۳ هجری قمری را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. موضوع این اسناد مربوط به هزینهها، نام بیماران و لیست داروهاست. آنچه در ادامه میخوانید اقدامات و رخدادهای دو روز در دارالشفای آستان قدس رضوی است. تاریخ اول مربوط به روز دوشنبه اول جمادیالثانی ۱۳۰۳ برابر با ۱۶ اسفند ۱۲۶۴ شمسی و سند دوم مربوط به دو روز بعد یعنی سوم جمادیالثانی است.
حساب و کتابهای خاص
پیش از بررسی اسناد بد نیست بدانید اسناد در قطع رقعی است. رنگ کاغذ زرد کاهی و به احتمال زیاد از جنس کاغذ خانبالیغ است. برخی اسناد تا شدهاند و به نظر میرسد به دلیل دو ستون بودن موضوع، قابلیت تا شدن داشته است. خط سند، شکسته نستعلیق دوره قاجار است و همان ویژگیهای این خط را دارد.
همچنین از نقطه کمتر استفاده شده، از «آ» مدی و تره گاف استفاده نشده و در تمامی کلمات «گ و ک» به صورت «ک» استفاده شده است. رسمالخط دارای هیچگونه علامت ویرایشی مانند کاما نیست. اما مهمترین ویژگی این سند استفاده از حساب سیاقی است و از آنجا که موضوع سند بیشتر حسابرسی است، از این نوع حساب استفاده زیادی شده و همین مسئله بر دشواری خوانش سند افزوده است.
کاتب اخبار روزانه
در بالای سند اول نوشته شده: «روزنامچـه- صرف ادویه و اغذیه مرضاء دارالشفاء مبارکه سرکار فیض آثار باطالع مقرب الخاقان محمد حسنخان حافظ الصحه و رئیس و اطالع نواب شیخ شهابالدین میرزا ناظر اول و اقل الحاج عبدالمجید الرضوی المشرف بتاریخ یوم دوشنبه غره شهر جمادیالثانی ۱۳۰۳ سنه تخاقوی ئیل نقد» و در ابتدای سند دوم نیز آمده: «روزنامچـه صرف ادویه و اغذیه مرضاء دارالشفاء مبارکه سرکار فیض آثار باطالع مقرب الخاقان محمد حسنخان حافظ الصحه و رئیس و اطالع نواب شیخ شهاب الدین میرزا ناظر اول و اقل الحاج عبدالمجید الرضوی المشرف بتاریخ یوم چهارشنبه ۳ شهر جمادیالثانی ۱۳۰۳ سنه تخاقوی ئیل نقد».
شاید برای شما هم سؤال باشد چرا در بالای صفحه سند از اصطلاح روزنامچه استفاده شده است؟ این اصطلاح بیانگر آن است کاتب یا منشی هر روز وظیفه نوشتن اخبار اداری و پزشکی دارالشفا را بر عهده داشته است. همچنین در دوره قاجار و در زمان نگارش سند بهجای اصطلاح آستان قدس رضوی از اصطلاح سرکار فیض آثار استفاده میشده است. در دوره قاجار تقویم و گاهشماری بر اساس تقویم ترکی بوده و به همین دلیل در این سند سال به تقویم ترکی یا تقویم حیوانی بیان شده است. سنه تخاقوی ئیل به معنای سال مرغ است. تخاقوی در تقویم ترکی سال دهم از دوره دوازدهگانه است.
از برنج عنبربو تا روغن زرد
در ادامه، لیست اغذیه مورد نیاز آمده است؛ «اغذیه: نان، برنج رسمی، برنج عنبربو، روغن زرد، گوشت، نخود خام، ماش، الوبخارا، نمک، نفط، روغن چراغ، هیمه و ذغال».
در تعریف اغذیه، ابزار و ملزومات آشپزخانه نیز جزو لیست اغذیه آمده است. به عنوان نمونه، نفت در سند، نفط آمده است (روغن چراغ، هیمه و زغال) همچنین ذغال جزو اغذیه آورده شده است. نوع خوراکیها و محصولات غذایی به کار رفته در هر دو سند به فاصله دو روز نشان میدهد دارالشفای آستان قدس رضوی برای آن زمان از محصولات غذایی و خوراکیهای بسیار خوب در حد و اندازه اعیانی استفاده میکرده است. در مردمشناسی تاریخی خوراکیهای ایران تا دوره معاصر و دوره پهلوی دوم، قوت اصلی مردم نان و گوشت بوده است و استفاده از برنج در سبد غذایی رایج ایرانیان نبوده و در اعیاد و جشنها از برنج استفاده میکردند. معمولاً انواع چلو و پلو در لیست خوراکیهای ایرانیان در دوره قاجار مخصوص طبقه اعیان و اشراف و بهویژه دربار بوده است. در شهرهای بزرگ، خانوادههای اعیانی در هفته دو بار در دوشنبه و پنجشنبه شبها برنج میخوردند. با این مقایسه باید گفت در لیست خوراکیهای دارالشفا در هر دو روز از برنج رسمی و برنج عنبربو که برنجی مرغوب به شمار میرفته، استفاده میشده است. بررسی سند نشان میدهد در دارالشفا از زغال هم برای گرم کردن محیط، هم پختوپز و هم دارو استفاده میشده است. در توضیح بیشتر باید گفت در گذشتههای نهچندان دور، زغال در خانهها استفاده زیادی داشته و در مطبخ یا آشپزخانه، محلی برای نگهداری زغال اختصاص داشته است. زغال دو مصرف اصلی داشته؛ یکی برای گرم کردن محیط اتاق و دیگری کشیدن قلیان و یا دیگر دخانیات. بررسی این سند نشان میدهد زغال برای دارالشفا هر دو مصرف را داشته و از آنجا که از تنباکوی بیماران یاد شده، باید گفت قلیان برای بیماران و پزشکان و خدمه تهیه میشده و میدانیم مصرف قلیان در دوره قاجار بسیار رایج بوده است.
چنانکه گفته شد از متن سند چنین برمیآید که زغال به عنوان دارو نیز بهکار برده میشده و البته منظور خاکستر زغال است. برای نظافت نیز از صابون و چوبه استفاده میشده است. در توضیح بیشتر باید گفت در دوره قاجار و پهلوی دوم در شهرهای بزرگ ایران کارگاههای متعدد صابونسازی وجود داشت و صابون برخی شهرها مانند قم دارای کیفیت بهتری بود. آن زمان در کنار صابون برای شستوشوی رخت و لباس از پودرهای مخصوصی استفاده میشد که معروفترین آنها پودر چوبه بود. چوبه یا چوبک در اصل گیاهی درختچهای است که پوست آن را ساییده و از آن برای شستوشوی لباس استفاده میکردند. به همین دلیل به آن گیاه صابونیه و گلیمشوی نیز گفته میشد.
۱۶ مرد و ۱۱ زن
سپس نام و تعداد بیماران آمده است؛ نامهای متفاوت که هر کدام رمز و رازی در خود دارند. «اسامی مرضاء و غیره ۲۷ نفر. مرضاء ذکور ۱۶ نفر. سید حسن بحرینی، میرزا احمد قائنی، حسین جوالیی، محمدتقی قوچانی، اسد اله خان، عبدالحسین ترک، قاسم کرمانی، حسن کرمانی، حضرتقلی ترک، علی مشهدی، غلامحسین جدیدالاسلام، سید اکبرعلی هندی، کربلایی محمد خلخالی، رضاقلی مجنون و سید حسین مکسور. اناث ۱۱ نفر. معصومه یزدیه، خانمجان عجوزه، صاحبجان، فاطمه فرزینه، خیرالنساء سیستانیه، بیبی خانم قوچانی، بیبی جان رشتی، بیگمجان ترک، شهربانو قوچانی، بیبی خانم قوچانی، فتطمه نساء و سلطان شیرازیه».
در روز اول تعداد بیماران مرد ۱۶ نفر و تعداد زنان ۱۱ نفر و روز دوم تعداد مردان ۱۵ نفر و تعداد زنان ۹ نفر است. اگرچه تعداد این دو سند برای رسیدن به یک نتیجه کلی کافی نیست اما بهنظر میرسد تعداد بیماران مرد ۴۰درصد بیشتر از زنان بوده و مردان بیشتر از زنان در معرض بیماری قرار داشتند. مقایسه اسناد در این دو روز نشان میدهد نام سه نفر از بیماران مرد در روز اول، در روز دوم مشاهده نمیشود. میرزا احمد قائنی، غلامحسین جدید الاسلام و سلمان جدیدالاسلام. از این میان بنا به نوشته سند دوم، میرزا احمد قائنی فوت میکند و بهنظر میرسد دو نفر دیگر مرخص شدهاند. در روز دوم نام نوروز اصفهانی و غلامرضا اصفهانی به جمع بیماران اضافه شدهاند. در مورد بیماران زن هم باید گفت در فهرست بیماران زن، نام بیگمجان ترک و بیبی جان رشتی مشاهده نمیشود و از سند دوم برمیآید بیگمجان ترک فوت کرده و بهنظر میرسد بیبی جان رشتی از بیمارستان مرخص شده است.
در سند اول نام یکی از بیماران زن بهصورت فتطمه نساء نوشته شده و در سند دوم همین نام بهصورت فاطمه نساء پرستاره نوشته شده است. بهنظر میرسد کاتب در نوشتن نام بیمار اشتباه کرده و به جای «ا»، «ت» نوشته است. این فرد یکی از پرستاران بیمارستان بوده است.
بد نیست بدانید در برخی نامگذاریها از نوع دین افراد استفاده شده است. غلامحسین جدید الاسلام و سلمان جدید الاسلام از این نمونه هستند. برای توضیح بیشتر باید گفت در گذشتههای نه چندان دور به افرادی که مسلمان میشدند برای مدتی جدید الاسلام میگفتند و سپس در برخی شهرها مانند شیراز این نام به جدیدی تبدیل شد. این عنوان را بیشتر به یهودیانی که مسلمان میشدند اطلاق میکردند.
در برخی نامگذاریها از نوع بیماری و یا دیگر ویژگیهای افراد، به عنوان شهرت یاد شده است و بهنظر میرسد از محل زندگی فرد اطلاعی موجود نبوده است. مثلاً سید حسین مکسور در مورد فردی است که دچار شکستگی شده و به همین دلیل به او مکسور میگفتند. رضا قلی مجنون بیماری است که از محل سکونت این فرد اطلاع کافی در دست نبوده یا برخی همراهی نداشتهاند یا اینکه سختی بیماری آنها بهگونهای بوده که نمیتوانستند محل خود را بازگو کنند. در یک مورد برای نامگذاری فرد از یکی از ویژگیهای او یعنی سن استفاده شده است. خانمجان عجوزه نام یکی از بیماران است و به نظر میرسد به دلیل سن بالایش از او با عنوان عجوزه یاد شده است.
همچنین نام بیماران بیانگر آن است بیشتر این افراد از زائران حرم مطهر رضوی بودهاند. شهرتهایی چون بحرینی، قوچانی، کرمانی، هندی، خلخالی، یزدی، رشتی، سیستانی، شیرازی و اصفهانی بیانگر این موضوع است.
۸ پرستار مرد و دو پرستار زن
بخش جذاب بعدی این سند، داروهایی است که در مریضخانه استفاده میشده است. «ادویه: اسطوخودوس، تخم کاسنی، تخم گشنیز، انیسون، بارهنگ، بادرنجوبه، اکلیل الملک، بذرک، برگ مورد، ترنجبین، روغن کنجد، روغن بادام، خارخسک، کاسنی، دارچین، روغن بادام، روغن ماهی، روغن گل سرخ، روغن بادام تلخ، شکر سفید، شاهتره، شیرخشت، فلفل، قند روسی، عناب، گل بنفشه، گل گاوزبان، گل نیلوفر، گل سرخ، گل زوفا، گل خطمی، مربا بالنگ، مربا زرشک، نبات و...».
آن زمان به داروهای گیاهی ادویه گفته میشد که برای درمان استفاده میشده است. در مورد تعداد خدمه باید گفت تعداد آنها ۲۲ نفر بوده که ۱۸ نفر مرد و چهار نفر زن بودند. در میان خدمه مرد هشت نفر پرستار و ۶ نفر دربان و غیره و در میان خدمه زن دو نفر پرستار و دو نفر رختشوی بودهاند. در مورد روشنایی محیط دارالشفا نیز در شب از دو مایه نفت و روغن چراغ استفاده میشده که در آن زمان رایج بوده است.
***
در پایان بد نیست بدانید در دوره تیموری، گوهرشادخاتون در زمان تأسیس مسجد گوهرشاد، در جوار حرم مطهر، دارالشفایی نیز ساخته بود. در دوران صفویه نیز دارالشفاهایی وجود داشتند که موقوفات متعددی دریافت میکردند که یکی از واضحترین آنها، موقوفات عتیقی بود. در دوره افشار، عادلشاه دارالشفای امامرضا(ع) را تعمیر و تکمیل و مقداری از املاک خود را وقف آن مکان شریف کرد. در دوره قاجاریه، میرزا جعفرخان مشیرالدوله، نوع جدیدی از دارالشفا را تأسیس کرد. پس از جنگ جهانی اول، دکتر امیراعلم در سفر خود به مشهد با ارائه گزارش به احمدشاه، برای اصلاحات بنیادی در سازمان و درآمد دارالشفا اقدام کرد. او همچنین درصدد بود بخش مردانه و زنانه دارالشفا را کاملاً از هم مجزا کند. برای اجابت این خواسته، بیمارستان امامرضا(ع) در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی توسط محمدعلی اسدی تأسیس شد که تاریخی مفصل، شنیدنی و مجزا برای خودش دارد.
نظر شما