تحولات لبنان و فلسطین

حرم مطهر، خانه امید، بارگاه شمس‌الشموس؛ هر کسی صحن و سرای علی بن موسی‌الرضا(ع) را به نامی می‌خواند. خانه‌ای که برای دردمندان بیش از هر چیز، دارالشفاست. که با توسل به آن، دردهای روحی و عقده‌های دل را مداوا می‌کنند. پس غریب نیست که در جوار این صحن و سرا مکانی برای درمان دردهای جسمی هم برقرارباشد.

درمان جسم در جوار درمانگاه دل‌ها

مرکزی درمانی که به سبب انتساب به حضرت(ع)، «دارالشــــفا» نام گرفته است. جایی که بسیاری از زائران و مجاوران به امید گرفتن شفا از دستان پربرکت حضرت،  برای درمان دردهایشان انتخاب می‌کنند.

شفاخانه‌ای 500 ساله در جوار حرم مطهر رضوی

هنوز کسی نمی‌داند نخستین بار چه شخصی، کی و کجا دارالشفا را بنا نهاده است. بعضی‌ها ساختش را به گوهرشاد خاتون، همسر شاهرخ میرزای تیموری نسبت داده‌اند و دلیل استنادشان، محل بنای قدیمی آن در کنار مدرسه پریزاد و مدرسه دودر مقابل مسجد گوهرشاد است؛ اما مستندات تاریخی نشان می‌دهد از پنج قرن پیش، شفاخانه‌ای با نام «دارالشفا» در جوار حرم مطهر رضوی وجود داشته که بیماران در آن بدون پرداخت هزینه، درمان می‌شدند. قدیمی‌ترین سند مربوط به دارالشفا وقف‌نامه‌ای مربوط به سال 931 قمری است که در آن عتیق علی منشی، بخشی از موقوفاتش را وقف تأمین هزینه‌های دارالشفای مبارکه کرده است.

دارالشفای حضرت در دوره افشاریه نیز مشابه دوره صفویه اداره می‌شد. چنان‌که در سال ۱۳۶۰ قمری در طومار علیشاهی آورده شده دارالشفا وظیفه اطعام و مداوای بیماران غریب و فقیر را بر عهده داشته و هر نوع هزینه مربوط به بیماران منوط به تجویز و تصدیق طبیب بوده است. اما این مرکز سلامت در عصر قاجار گسترش و رونق بیشتری یافت و از مراکز درمانی قابل اعتنای کشور به شمار می‌آمد.

در عهد قاجار، دارالشفای آستان قدس نخستین بار توسط حاجی میرزا موسی‌خان، متولی‌باشی آستان قدس در اواخر سلطنت فتحعلی شاه نظم و نظامی گرفت و موقوفات آن احیا شد. پولاک، طبیب مخصوص ناصرالدین شاه که در سال‌های ۱۲۷۲ تا ۱۲۸۲ قمری در ایران زندگی می‌کرده است، در نوشته‌هایش دارالشفا را به عنوان تنها مؤسسه آبرومند درمانی ایران ذکر می‌کند. اما این ساماندهی و انتظام خیلی پایدار نمی‌ماند. دارالشفا طی سال‌ها بارها و بارها بالا و پایین به خود دیده و همیشه در وضعیت مناسبی اداره نمی‌شده است؛ حتی گاهی به سبب بی‌کفایتی زمامدارانش مخروبه شدن را هم به خود دیده؛ چنان که در زمان ریاست طولانی شاهزاده شیخ الرئیس ابوالحسن میرزا اوضاع آن رو به وخامت گذاشت. ناصرالدین شاه در ۱۳۰۰ قمری در سفر دومش به مشهد، از دارالشفا بازدید کرد و به دلیل این بی‌نظمی و بی‌رونقی، فرمان به عزل شیخ الرئیس داد. پس از این دوران افول، به همت محمدحسن خان ملک الحکما که با حکم آصف‌الدوله، والی وقت خراسان و تولیت آستانه، ریاست دارالشفا را بر عهده گرفته بود دارالشفا دوباره سروسامان گرفت. ملک‌الحکما ضمن اصلاح عطارخانه و شیوه‌های درمانی قدیمی، روش طب جدید را نیز رسماً معمول کرده و دواخانه جدید در نزدیکی قراول‌خانه حمام شاه تأسیس شد.

اوضاع تا زمان وضع قوانین مربوط به وقف در سال ۱۳۲۴ قمری به همین منوال می‌گذشت و پس از آن اداره امور دارالشفا زیر نظر وزارت معارف و اوقاف و فواید عامه قرار گرفت. دوران نیابت تولیت مرتضی قلی خان طباطبایی نایینی و سید جواد ظهیرالاسلام باز هم تغییرات وسیع در دارالشفا صورت گرفت که این تحولات مقارن با گسترش طب جدید و جذب پزشکان تحصیلکرده ازجمله دکتر محمد معاضد و دکتر مزّین در دارالشفا بود.

البته در سال‌های بعد هم در دوره پهلوی بر اثر بی‌توجهی اولیای امور، دارالشفای آستانه مقدسه دوباره از رونق افتاد و زائران و مجاوران حریم رضوی تقریباً از چنین فضایی بی‌بهره بودند. در سال۱۳۳۶ قمری دکتر امیر علم، رئیس مجلس حفظ‌الصحه دولتی به منظور زیارت و سرکشی به تنها مؤسسه درمانی ایالات خراسان و سیستان به مشهد آمد، اما با دارالشفایی روبه‌رو شد که از عوایدش کاسته و بر خرابی‌هایش افزوده شده بود، به‌طوری که وضعیتش از 100سال پیش هم بدتر شده بود. دکتر امیرعلم برای تعمیر و مرمت دارالشفا و تهیه لوازم اساسی، از حمایت وثوق‌الدوله رئیس‌الوزرا برخوردار بود اما با مخالفت‌های مقامات وقت آستان قدس هم روبه‌رو شد؛ با این حال، با همت فراوان و صرف درآمد مطب شخصی و جمع‌آوری کمک‌ها کار را به سرانجام رساند و یک سال بعد یعنی سال۱۳۳۷ دارالشفا به عنوان مؤسسه طبی مهمی در شرق ایران شناخته می‌شد.

مردان و زنان شاغل در دارالشفا

داستان گذشته دارالشفا متفاوت از شکل امروزی آن بوده است. روزگاران قدیم از طبیب تا دلاک اینجا مشغول به کار بوده‌ و مزد می‌گرفته‌اند. براساس اسنادی که از سال ۱۰۱۱ قمری به بعد به جا مانده، به کارکنان دارالشفا شامل حکیم یا طبیب، جراح، کحال(چشم‌پزشک)، دلاک، بیماردار، ادویه‌چی، شربت‌دار، ناظر و عزب(دفتردار) مواجب پرداخت می‌شده است.

در سندی به تاریخ ۱۲۹۱قمری شامل آمار بیماران و اطبا و کارکنان دارالشفا و مخارج اغذیه مصرفی با ذکر مقدار که به مهر و امضای مسئولان وقت ازجمله ابوالحسن میرزای شیخ الرئیس رسیده، تعداد کارکنان با مناصب مختلف اعم از طبیب، کحال، جراح، دواسای، مشرف، ناظم، محرر، پرستار (زن و مرد)، رختشوی، دواجوش، طباخ و دربان، 30 تن ذکر شده که از آستان قدس حقوق دریافت می‌کردند.

مشاغل و سمت‌های تشکیلات اداری دارالشفا محدود به مردان نبوده و زنان از دوره صفویه تا قاجاریه به شغلِ بیمارداری، عزب و ایاغچی‌باشی (شربت‌دار آبدارخانه) مشغول بوده‌اند. چنان‌که در سندی مربوط به سالِ 1129 قمری زنی به نام «سکینه بانو» ادعای خدمت بیمارداری دارد. او به خدمت 30ساله مادرش «خانی بانو» در این سِمت اشاره می‌کند و مدعی است این شغل حق موروثی او است. از دوره قاجاریه نیز اسناد زیادی مربوط به زنانِ شاغل در دارالشفا وجود دارد که به شغل‌های پرستاری، رخت‌شویی و کهنه‌شویی مشغول بوده‌اند.

موقوفاتی که دارالشفا را سرپا نگه داشت

در این سال‌ها دارالشفا بارها و بارها اسباب‌کشی و از نقطه‌ای به نقطه دیگر نقل مکان کرده اما همیشه در مکانی حوالی حرم مطهر خانه کرده است. بنا به مستندات تاریخی، ساختمان قدیمی دارالشفا از عهد صفوی تا سال ۱۲۷۷ قمری در محل سرای ناصری، حوالی مدرسه دودر و پریزاد و مقابل مسجد گوهرشاد قرار داشت. زمانی که میرزا جعفرخان مشیرالدوله عهده‌دار نیابت تولیت آستان قدس شد، شرایط ساختمان را برای مداوای بیماران نامناسب تشخیص داد و اقدام به ساخت بنای جدیدی در یکی از زمین‌های آستانه متصل به باغی خوش آب و هوا، در نزدیکی سرای ملک واقع در بالاخیابان کرد. عمرش به پایان کار ساختمان قد نداد و طبق وصیتش، فرزند او محمدصادق خان از محل مال خاصه پدر، کار را به نحو احسن به سرانجام رساند.

در دوره پهلوی هم دارالشفا و مؤسسات درمانی آستان قدس از تغییرات جدید و عمده بی‌نصیب نماندند. چنان‌که وضع اسفبار و نابسامانی که دارالشفا در زمان سفر رضا شاه به مشهد در سال ۱۳۰۵ شمسی داشت، سبب شد او دستور بنای بیمارستان را صادر کند. محمد ولی اسدی پس از آنکه به نیابت تولیت آستان قدس منصوب شد، دست به اقدامات اصلاحی برای سروسامان دادن به دارالشفا و احداث ساختمان بیمارستان شاه‌رضا (بیمارستان امام رضا) در اراضی الندشت که از موقوفات آستانه بود، زد.

دارالشفا به ساختمان جدیدی احتیاج داشت. اینجا بود که حاج بی‌بی، عیال ارشد و ثروتمند حاج میرزا یحیی، رئیس مهمانسرای حضرتی دست به کار شد. او باغ هشت‌آباد (عشرت‌آباد) را در ضلع شمالی بالاخیابان نزدیک دروازه بالاخیابان در اختیار اسدی قرار داد تا دارالشفا موقتاً در آنجا مستقر شود و خودش برای زندگی به تهران رفت. پس از انتقال دارالشفا به این باغ، عمارت اندرونی آن به اسم بیمارستان نسوان نام‌گذاری شد. به این ترتیب با تهیه امکانات لازم باغ هشت‌آباد به بزرگ‌ترین بیمارستان شهر و دارالشفا از یک مخروبه به یک مرکز درمانی مهم تبدیل شد. محل قبلی دارالشفا نیز مدتی به اجاره و سپس قسمتی از آن به درمانگاه رازی واگذار شد.

از سال ۱۳۱۳ تا 1327 شمسی از نام دارالشفا در مکاتبات اداری آستان قدس خبری نبود؛ چراکه پس از افتتاح بیمارستان شاه رضا، دارالشفا نیز از باغ هشت‌آباد به محل بیمارستان جدید منتقل و در آن ادغام شد. سرانجام دارالشفا به محل قبلی خود برگشت و در قالب مرکز درمانی کوچکی در طبقه بالای مهمانسرای حضرت در محل بست بالا خیابان (بست شیخ طوسی) به فعالیت ادامه داد. ساختمان قدیم مهمانسرا در بست بالاخیابان هم که تخریب شد، دارالشفا به ضلع جنوبی صحن عتیق (انقلاب) محل فعلی دارالحکمه منتقل شد تا بالاخره در سال 1388 در محل فعلی خود در دوربرگردان بست شیرازی مستقر شود.

هزینه‌های دارالشفا در دوره‌های مختلف معمولاً از عواید موقوفات قدیم و جدیدش تأمین می‌شده است. موقوفه‌هایی که شامل چند قریه‌ شش‌دانگی بزرگ، مزرعه، باغ، زمین،‌ چندین فقره ملک، کاروانسرا، طاحونه(آسیاب بادی)، دکان قنات، رودخانه و... می‌شده است.

 قدیمی‌ترین آن‌ها براساس اسناد به جا مانده، مربوط به عتیق علی منشی یا عتیق بن احمد ملک اسماعیل در سال 931 قمری، مهدیقلی بیگ میرآخورباشی در سال 1027 قمری و الله‌وردی خان در زمان شاه عباس است. علیشاه افشار هم یکی دیگر از واقفان بود که علاوه بر موقوفات سابق خود، املاکی را برای تأمین هزینه‌های دارالشفا وقف کرد. در دوره قاجاریه هم موقوفه‌هایی از ناصرخان ظهیرالدوله، نظام‌الدوله و شجاع‌الدوله قوچانی برای دارالشفا به جا مانده است.

در دوره پهلوی هم موقوفات دیگری به دارالشفا اختصاص یافت که مهم‌ترین آن‌ها مزرعه خواجه جراح است که محمدعلی قائم مقام رضوی در سال ۱۳۱۷ شمسی آن را وقف کرده است. مهم‌ترین موقوفاتی هم که پس از انقلاب وقف دارالشفا شده موقوفه علی‌اکبر بجستانی در تهران در سال1366 و موقوفه حاج علی‌اکبر برخوردار در رضاآباد کرمان در سال 1380 است

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.