نمایندگان، وضعیت اقتصادی فرهنگیان و کلاسهای خالی از معلم را دلیل اصلی طرح استیضاح مراد صحرایی بیان میکنند؛ موضوعی که آقای وزیر، آن را قبول ندارد و گفته اگر جایی کلاس خالی از معلم هست، اعلام کنید.
علیرضا پاک فطرت، عضو کمیسیون تحقیقات مجلس، این استیضاح را منطقی نمیداند و میگوید: باید اجازه داد وزیر بتواند تصمیمش را بگیرد و رضایتمندی ایجاد کند و کیفیت آموزشی و تعلیم و تربیت را بهبود ببخشد.
وی با بیان اینکه چرا باید وزارت آموزش و پرورش که ۱۶میلیون دانشآموز و یک میلیون کارمند، معلم و حقوقبگیر دارد، هر سال وزیر عوض کند، میگوید: البته این ضعف از سوی مجلس هم است و یکی از ضعفها این است شاید مجلسیها دارند دخالت میکنند و دربرخی مسائل توقعاتی دارند که وزیر نمیتواند آن را برآورده کند.
صحرایی جای دفاعی نگذاشته
اما عضو هیئت رئیسه کمیسیون اصل۹۰ با اشاره به اینکه آقای صحرایی جای دفاعی باقی نگذاشته است، میگوید: در مدت تصدی مسئولیت وزارت آموزش و پرورش توسط آقای صحرایی، نه تنها آنچه در برنامه ایشان به نمایندگان اعلام شده بود محقق نشده، بلکه درموارد متعددی عکس آن نیز درحال انجام است.
علی خضریان در گفتوگو با قدس با تأکید براینکه موضوع استیضاح توسط بیش از ۵۰ نماینده امضا شده، اما نمیدانیم چرا هنوز از سوی هیئت رئیسه اعلام وصول نشده، میگوید: استیضاح به معنای برکناری نیست، بلکه ایشان باید بیاید و ازعملکرد خود در مجلس دفاع کند، هرچندعملکرد وی در این مدت گویای همه چیز است.
وی درخصوص انتقاد رهبر معظم انقلاب از بیثباتی در مدیریت آموزش و پرورش و اینکه دستگاه به این عظمت با تغییر مداوم وزیر، ضربه میخورد، عنوان میکند: عدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب به استیضاح نکردن و فرصت دادن به وزیر تعبیر میکنند که به نظر من این موضوعی ناصواب و جفا به معلمان است.
وی به محورهای متعدد استیضاح وزیر آموزش و پرورش اشاره میکند و میافزاید: ضعف در برنامهریزی برای تأمین معلمان موردنیاز پیش از آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳ ـ ۱۴۰۲ و کمبود معلم در بسیاری از مناطق کشور، نداشتن برنامهای منسجم برای اجرای سند تحول بنیادین و پرداخت افراطی به کارهای حاشیهای و گفتمانی، تراکم بالای کلاسهای درسی و شرایط نامناسب مدارس در آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳ ـ ۱۴۰۲ از مشکلاتی است که موجبات استیضاح صحرایی را فراهم کرده است.
نماینده مردم تهران در مجلس به عقبماندگیها در اجرای سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش اشاره میکند و ادامه میدهد: درحالی که در سالهای پایانی سند تحول بنیادین هستیم، اما همچنان بسیاری از بندهای این سند و زیرنظامهای آن اجرا نشده و این در شرایطی است که این سند جزو برنامههای روزمره و مرسوم این وزارتخانه هم نیست و برنامه جامعی برای اجرای آن دیده نمیشود و بیشتر به کارهای نمایشی و همایشی معطوف شده است.
شرایط درحال بدتر شدن است
خضریان ادامه میدهد: یک وقتهایی میبینیم روند رو به بهبودی است، اما در شرایط فعلی نه تنها شرایط در آموزش و پرورش رو به بهبودی نیست، بلکه درحال بدتر شدن است. سال تحصیلی در شرایطی آغاز شد که مشاهدات میدانی و اخبار رسیده نشان میداد بسیاری از مدارس بهخصوص در مناطق محروم به صورت دو شیفت و با تراکم بالای ۴۰نفر و حتی گاهی بالای ۵۰نفر دایر هستند، این تراکم و شیفتبندی عملاً به معنای نابودی کیفیت آموزشی است که برنامه منسجمی نیز برای رفع آن دیده نمیشود.
وی با اشاره به اینکه فضای فرهنگی و پرورشی مدارس دچار چالشهای اساسی است و برنامهریزی عالمانه و دقیقی هم برای آن وجود ندارد، میافزاید: کمبود مربی و معاون پرورشی و همچنین مشاور در مدارس نیز موجب تشدید این شرایط شده و برنامه جامع، تخصصی و دقیقی برای حل این مشکل به جز مسائل روزمره و برنامههای سالیانه مرسوم در مدارس دیده نمیشود.
باید به وزیر فرصت داد
اما یک کارشناس آموزش و پرورش با اشاره به اینکه باید به وزیر فعلی فرصت داد، میگوید: هرچند نمیشود گفت در بحث نیروی انسانی وزیر فعلی مقصر است، اما باید در ساماندهی نیروی انسانی دقت و نظارت بالینی بیشتری میشد، با این حال به نظر میرسد زمان مناسبی برای جابهجایی وزیر نباشد.
ابراهیم سحرخیز در گفتوگو با قدس با بیان اینکه ما باید نگاه راهبردی دولتها به آموزش و پرورش را تغییر دهیم، ادامه میدهد: این نگاه مستلزم این است مجلس پیش از اینکه وزیر را استیضاح کند، خودش را استیضاح کند؛ به دلیل اینکه هنگام رأی دادن به وزیر با مطالعه پیش نمیروند و بسیار احساسی و عاطفی رأی خود را در گلدانها میریزند؛ بدون اینکه بررسی و مطالعهای انجام داده باشند.
بخشی از این جوگیر شدن و احساسی عمل کردن نمایندگان به این برمی گردد گزینههایی که دولت معرفی میکند یکی از دیگری ضعیفتر است و انگار یک لجاجتی بین دولت و مجلس در جریان است. آقای صحرایی زمانی به مجلس معرفی شد که فرصت سهماهه تمام شده بود و اگر یک روز دیگر اضافه میشد، باید اذن رهبر معظم انقلاب را میگرفتند و این، خلاف رویه و عادت موجود بود و در شب آخر، وزیر معرفی شد و از آن طرف مجلس هم فرصتی نداشت، چراکه در آستانه بازگشایی مدارس و زمان نامناسبی بود.
وی با انتقاد ازاینکه به لحاظ راهبردی آموزش و پرورش اولویت هیچ دولتی نبوده؛ نه در دولت آقای روحانی و نه در دولت فعلی، میگوید: این موضوع دلیل واضحی دارد، در ۱۰سال گذشته هرسال بهطور میانگین حدود ۷۰هزار معلم با وجود تشویقها و... از سیستم خارج شدهاند؛ حتی همان موقع که خارج نشده بودند کلاسهای ما پرتراکم بود، معلم کم داشتیم به همین دلیل از بازنشستهها استفاده و اضافه کار به معلمان داده میشد.
سحرخیز با تأکید براینکه در دوره وزارت فعلی آموزش و پرورش این کمبود معلم نه تنها کم نشده، بلکه افزایش هم پیدا کرده، ادامه میدهد: اگر قرار است اتفاقی در آموزش و پرورش بیفتد، باید به همان تعداد نیرویی که در آموزش و پرورش بازنشسته میشود نیرو جذب شود، هرچند باید این متغیر را هم در نظر داشته باشیم که جمعیت دانشآموزی ما در سالهای اخیر افزایش پیدا کرده است.
معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش ادامه میدهد: با ۱۷میلیون دانشآموز و کلاسهای پرجمعیت و خالی از معلم، هر وزیری هم که بیاید اگر امکانات نداشته باشد و منابع مالی در اختیارش نباشد، نمیتواند کاری از پیش ببرد و تغییری اتفاق نمیافتد؛ وزیر که نمیتواند معجزه کند.
وی با اشاره به اینکه وزیر فعلی حرفهای خوبی برای گفتن و برنامهها و جهتگیریهای مثبتی دارد و باید به وی فرصت داده شود تا ببینیم اتفاقی میافتد، ادامه میدهد: تقویت دانشگاه فرهنگیان، تلاش برای استخدام معلم، تلاش برای تبدیل مرکز سنجش آموزش و پرورش به سازمان سنجش آموزش و پرورش همه حرکتهای روبه جلو و خوبی است، به شرط اینکه عملیاتی شود.
سحرخیز با تأکید بر اینکه ستاد وزارتخانه آموزش و پرورش ضعیف و نحیف است و تجربه ندارد، میافزاید: معاونت برنامهریزی و مرکز نیروی انسانی ضعیف است، جایی که باید ساماندهی نیروی انسانی صورت بگیرد؛ اینها نیاز به ترمیم و تغییر دارند، این فرصتها باید به وزیر داده شود؛ اگر نتوانست، نباید با کسی تعارف داشته باشیم.
وی به کلاسهای بدون معلم مدارس که به گفته برخی از نمایندهها ۲۳هزار کلاس خالی بوده و با نیروهای خرید خدمتی پر شده، اشاره میکند و ادامه میدهد: جهتگیری وزیر در اینکه این کلاسها نباید صرفاً با نیروهای خرید خدمت پر شود، درست بود.
این کارشناس آموزش و پروررش تأکید میکند: لازمه داشتن نیروی توانمند این است از دانشگاه فرهنگیان تأمین شود؛ نیروها باید در این دانشگاه، تربیت و بعد سر کلاسها فرستاده شوند و یا اگر ناچار هستیم نیروی ماده ۲۸ بگیریم حتماً از افراد توانمند، باسواد و باانگیزه باشند که حداقل یکسال در دانشگاه فرهنگیان بودهاند، نه اینکه نیروی خریدخدمتی که انگیزه ندارد، به کار بگیریم؛ اینها از مواردی است که در بحث ساماندهی منابع انسانی وزیر باید اختیار داشته باشد.
وی در عین حال می گوید:این درست است که آموزش و پرورش دستگاهی است که نتایج و پیامدهای تصمیمات آن در بلندمدت خود را نشان میدهد، اما وزیری که در رأس وزارتخانه مهمی مثل آموزش و پرورش قرار میگیرد باید توانمندیهایی هم داشته باشد؛ وقتی توانمندی وزیری از ۱۰۰ نمره ۲۰ است نمیشود به آن دست نزد، باید به وزیر فرصت داده شود، اما نه اینکه فرصت مثلاً ۱۰ساله داده شود.
نمایندگان باید از ابتدا با مطالعه و بررسی، وزیر را انتخاب میکردند، در جامعه یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفری فرهنگیان افراد توانمند فراوانی وجود دارند که میتوانند در حد معاون وزیر و... باشند و دولت اصرار بر بهکارگیری نیروهای ناتوان نداشته باشد، از طرفی نمایندگان هم نباید در بهکارگیری نیروها در آموزش و پرورش دخالت کنند.
آشوبناکی حکمرانی در آموزش و پرورش
سحرخیز به آشوبناکی حکمرانی در آموزش و پرورش اشاره کرده و میگوید: در آموزش و پرورش فقط وزیر تصمیمگیرنده نیست، یک جایی شورای عالی انقلاب فرهنگی و یک جایی مجلس دخالت میکند، درحالی که ذیصلاحترین مدخل و مرجع برای رسیدگی به مشکلات آموزش و پرورش که میتواند کمک وزیر باشد، فقط شورای عالی آموزش و پرورش است.
وی تأکید میکند: باید اجازه انجام کار کارشناسی داده شود؛ نباید در وزارت آموزش و پرورش، مراجع تصمیمگیری متعدد وجود داشته باشد؛ آموزش و پرورش نهاد رسمی تعلیم و تربیت است ولی نهاد تأثیرگذار در بحث تعلیم و تربیت جامعه تنها آموزش و پرورش نیست.
نظر شما