وحدت حوزه و دانشگاه یعنی وحدت در هدف. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) یک امر مهم داریم و آن، پیشرفت و آبادانی کشور است. نظام اسلامی باید بتواند کشور را مستقل و پیشرفته و در جهات متعدد پیشرو قرار دهد. اگر بناست این اتفاق در کشور بیفتد معنایش این است باید همه امکانات کشور پای این کار بیاید. در این میان، دو قشری که نقش آنها برای دستیابی به این مهم، بسیار حیاتی است و بالاترین تأثیر را در این مسئله دارند، دو نهاد «دانشگاه» و «حوزه علمیه» است. اگر این دو برای دستیابی به آن هدف متعالی، متعهد شوند و هر کدام کار خودش را انجام دهد این هدف تحقق پیدا میکند. اینکه برخی تصور کنند آرمان وحدت حوزه و دانشگاه، رسیدن به وحدت فیزیکی و سیستمی است، فهم نادرست مسئله است. حوزه باید کار خود و دانشگاه هم کار خودش را کند و در عین حال همگی در راستای یک هدف و یک جهت باشند و آن را پیش ببرند. به عبارت دیگر، این دو، دو بال پرواز این ملت هستند که باید با هم هماهنگ باشند وگرنه پیشرفت کشور اتفاق نمیافتد. این همافزایی و هماهنگی در عمل، سبب تحقق هدف میشود.
در این میان، حوزه و دانشگاه دو نهادی هستند که بر هم تأثیر گذاشته و از هم تأثیر میپذیرند. دانشگاه باید متأثر از تفکر دینی شود. واقعیت آن است اساس و شالوده دانشگاهها در کشور براساس علوم غربی بوده است، البته قصد متهم کردن نهاد دانشگاه را نداریم؛ چرا که کمکم نیروهای متعهد و متدین وارد دانشگاهها شده و با علما ارتباط برقرار کرده و بسیاری از مسائل را حل کردهاند. پس حوزه از نظر فکری و دینی میتواند بر نهاد دانشگاه تأثیر بگذارد و به دانشگاه در رسیدن به اهدافش که همان خدمت برای آبادانی جامعه است، کمک کند. از آن طرف، دانشگاهها هم پیشرفتهایی در حوزههای مختلف دانش و نیز شیوههای آموزشی و پژوهشی و حتی نحوه تنظیم و تعریف رشتههای تحصیلی داشتهاند. طبیعی است حوزه علمیه میتواند از این شیوههای جدید متأثر شود و استفاده کند. حوزه علمیه باید مدرک تحصیلی بدهد و مشخص شود هر فرد در چه سطحی است، اما این مدرک، باید مدرکی مخصوص حوزه بوده و با روشهای حوزوی تعریف شده باشد.
پرسش اینجاست آیا آن بخشی که حوزه باید بر نهاد دانشگاه تأثیر میگذاشت، اتفاق افتاده است؟ نمیتوان گفت هیچ اتفاقی نیفتاده؛ به هر حال از مراحل اولیهای که موضوع وحدت حوزه و دانشگاه مطرح شد و شورای عالی انقلاب فرهنگی روی کار آمد، مراکزی در این زمینه تأسیس شد؛ حتی دفتر همکاریهای حوزه و دانشگاه هم بهوجود آمد. بماند که نهاد دانشگاه هم توسعه پیدا کرد و بعدها دانشگاههایی با رویکرد حوزوی و برعکس، حوزههایی با رویکرد دانشگاهی ایجاد شد. همه اینها در راستای وحدت حوزه و دانشگاه بوده است.
بهویژه در موضوع دانشگاههایی که با همین رویکرد ایجاد شدهاند، میتوان دید منشأ آثار و برکاتی بودهاند. نظام آموزشی این دانشگاهها تجمیع نظام حوزه و دانشگاه است و همین تجمیع گامی مهم در دستیابی به اهداف عالی بوده و سبب شده نیروهایی که در این مراکز تربیت میشوند هم لسان حوزوی داشته باشند و هم لسان دانشگاهی. با وجود این به نظر میرسد این دانشگاهها باید متناسب با زمان، خودشان را بازسازی کنند تا بتوانند نقش پیشرو و جنبههای الهامبخشی خود را همچنان حفظ کنند.
افزون بر اینها، در زمینههای علوم اسلامی و علوم انسانی آثار قابل قبولی تألیف شده؛ هرچند انتظارها برآورده نشده است. اما ستاد علوم انسانی تشکیل شده و ریاست آن را خود مدیر حوزه علمیه برعهده دارد که مباحث را دنبال میکند.
مخلص کلام؛ وحدت حوزه و دانشگاه یک آرمان متعالی است و میتواند منشأ برکات فراوان باشد؛ هرچند متأسفانه گاه به نظر میرسد این آرمان بلند، صرفاً در قالب کارهای شکلی معنا و مفهوم مییابد؛ کارهایی که معمولاً در همین مناسبت بیست و هفتم آذر انجام میشود. رسیدن به آن آرمان بلند، نیازمند آن است این مفهوم، در تمام سال ساری و جاری باشد و هر دو نهاد حوزه و دانشگاه برای رسیدن به آن، برنامههای مدونی را در طول سال داشته باشند و بلکه در راستای سند چشمانداز حوزه و دانشگاه به سوی یک هدف پیش بروند.
--
نظر شما