تشکیل هیئات و دستهجات عزاداری به مناسبت ایام فاطمیه نتیجه پیگیریهای آیتالله وحید خراسانی است. ایشان با پیگیری زیاد سبب شد تا روز شهادت حضرت زهرا(س) در تقویم کشور تعطیل شود و اقشار مختلف مردم به عزاداری بپردازند.
ایشان به همراه چند مرجع تقلید دیگر در روز شهادت آن حضرت از منزل با پای پیاده به سمت حرم مطهر حضرت معصومه(س) حرکت کردند و این رفتار سبب شد تا به تدریج این اقدام رونق بگیرد.
گفتوگوی ما با حجتالاسلام و المسلمین حسن شکوری؛ رئیس دفتر موسسه احیای امر امیرالمؤمنین(ع) و از اعضای دفتر آیت الله العظمی حسین وحید خراسانی در اینباره را در ادامه میخوانید:
آشنایی شما با آیتالله وحید خراسانی از چه زمانی و چگونه شکل گرفت؟
شاید سال ۱۳۶۹ بود که بنده از تهران به قم آمدم، ما در تهران خدمت آقایان و علمایی بودیم که همه به رحمت خدا رفتهاند و در خدمت ایشان تلمذ داشتیم البته یکی دو عالم ممحض در تهران بودند که جوابگوی سؤالات ما به صورت مستند و براساس متون و نصوص دینی بودند. وقتی به قم آمدم گوشه و کنار، سخنانی در مورد آیتالله وحید شنیدم و یکی دو سال طول کشید تا وارد درس خارج ایشان شدم. از ابتدای ورود به درس ایشان، ارتباط بیشتری به جهت مباحث حدیثی و ... با ایشان گرفتم و برای من کاملا روشن شده بود که تعظیم شعائر اهل بیت(ع) گویی در پوست و خون و گوشت این بزرگوار فرو رفته است و اهتمام عجیبی به این مسئله داشتند.
ایشان میفرمود بنده آن سالی که از نجف به ایران آمدم در ذهنم این بود که باید بزرگداشت حضرت زهرا(س) در ایران نهادینه شود و یک روزی هم تعطیل شود تا مردم چنانچه در مورد عاشورا اقامه عزا میکنند برای حضرت زهرا(س) هم این کار صورت بگیرد. لذا در این زمینه با اشخاص مختلفی صحبت کردند از جمله فردی که مدتی رئیس جمهور و رئیس مجلس بود ولی ایشان پیام داده بود که گویی همه کارهای کشور حل شده است که فلانی (آقای وحید) میخواهد مسئله عزاداری حضرت زهرا(س) را حل کند.
ایشان میفرمود این جواب برای بنده خیلی ناگوار بود زیرا ایشان بر این باور بودند که چطور برای نوروز این همه تعطیل میشود ولی برای دختر پیامبر(ص) یک روز هم حاضر نیستند تعطیل کنند تا اینکه در سال ۱۳۷۸ وقتی رئیس جمهور وقت درخواست ملاقاتی با ایشان داشت این ملاقات به صورت خصوصی برگزار شد و حاج آقای وحید حتی فرزندش را هم به این جلسه راه ندادند و دو نفری گفتوگو کردند چون اقدامات قبلی ایشان نتیجه نگرفته بود لذا در ملاقات تنهایی با این رئیس جمهور موضوع را مطرح کردند. آقای وحید فرمودند من وقتی با ایشان صحبت کردم او منقلب شد و به حاج آقا قول داد که من در اولین جلسه هیئت وزیران این موضوع را مطرح خواهم کرد و این هم رخ داد و ایشان به تهران که رفتند در هیئت وزیران تعطیلی را مصوب کردند.
چه شد که سوم جمادیالثانی تعطیل شد چون در مورد روز شهادت اختلاف نظر وجود دارد، آیا نظر حاج آقا این بود؟
این هم داستانی دارد؛ شما میدانید صرف طرح در هیئت وزیران ملاک نیست زیرا مجلس هم باید تایید کند؛ رئیس مجلس وقت به حاج آقا زنگ زد و گفت که این مصوبه به مجلس آمده است و تایید خواهد شد ولی بفرمایید که ۱۳ جمادیالاولی یا ۳ جمادیالثانی را تعطیل کنیم. حاج آقا فرمودند وقتی رئیس مجلس با من تماس گرفت گفتم من روی تاریخ تصمیمی ندارم. ایشان فرمود روزی مرحوم کاشفالغطا تصمیم گرفت که هر طوری هست باید روز شهادت حضرت زهرا(س) را مشخص کند؛ مرحوم کاشف الغطاء همه کتب تاریخی را مطالعه کرده بود و ساعتها مشغول تحقیق بود تا اینکه در هنگام سحر، والده او با عصبانیت سراغ او آمد و گفت چه میکنی شیخ؟ شیخ جواب داد قصد دارم تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) را مشخص کنم؛ والده ایشان فرمودند من حضرت زهرا(س) را در خواب دیدم که ایشان فرمودند چه اشکالی دارد که مردم دو بار برای من عزاداری کنند. بگذار مردم متعدد برای من عزاداری کنند. آقای وحید گفتند من وقتی یاد این ماجرا افتادم گفتم من دخالتی در تاریخ ندارم و روز را خودتان تعیین کنید گرچه تمایل من به روز سوم جمادی الثانی بود و همین هم تعطیل شد.
بنده به خاطر دارم همان سال ابوی ما خدمت حاج آقا رسیدند و گفتند که ما هر طور هست امسال باید تبلیغات محیطی و سیاهپوشی فضا را داشته باشیم و پرچمهایی بزنیم و این کار را کردند. بانیهای مختلفی هم برای این کار مشخص شدند و مجالسی هم برپا شد ولی آقای وحید معتقد بودند برای تعظیم شعائر و اینکه فاطمیه با شکوه برگزار شود باید هیئات بیرون بروند و عزاداری کنند لذا در پرچمهایی برای هدیه به این نوع هیئاتی که دستهروی دارند تقدیم شد. خیلی از آقایان آمدند و حاج آقا با آنان صحبت کردند و اینها به سراسر کشور رفتند و با متنفذین و ائمه جمعه و جماعات صحبت کردند که هیئات بیرون بروند و عزاداری کنند.
چه شد که بحث پیادهروی با پای پیاده تا حرم شکل گرفت؟
ایشان با مرحوم آیتالله العظمی تبریزی، مرحوم آیتالله العظمی صافی گلپایگانی و مرحوم آیتالله العظمی فاضل لنکرانی و به خصوص آیتالله میرزاجواد تبریزی صحبت کردند و آیتالله تبریزی فرموده بود که من میترسم بیرون بیایم ولی استقبال نشود و وهنی صورت بگیرد که آقای وحید فرمودند شما بیرون بیایید و نگران این مسئله نباشید. لذا سال اولی که آیتالله تبریزی از منزل بیرون آمدند و به سمت چهار راه بیمارستان و بعد حرم مطهر حضرت معصومه(س) حرکت کردند جمعیت بسیار زیادی پشت سرشان به حرکت درآمدند به گونهای که ایشان به آقای وحید گفتند من باورم نمیشد چنین جمعیتی راه بیفتند. سال اول هر دو بزرگوار یعنی آیتالله وحید و آیتالله تبریزی از منزل بیرون آمدند و یکی دوسال بعد هم آیتالله فاضل لنکرانی و برخی علمای دیگر این حرکت را انجام دادند.
بنده به خاطر دارم هر کسی که به ملاقات ایشان میآمد اعم از بازاریان، پزشکان و مسئولان و صنوف مختلف در مورد فاطمیه اصرار میکردند و با اینکه ایام فاطمیه هم نبود میفرمودند که فاطمیه را فراموش نکنید؛ آقازاده بزرگ ایشان به دفعات متعدد بعد از نماز صبح با بنده تماس میگرفتند که حاج آقا گزارش کار ۲۴ ساعت قبل را میخواهند که بدانند چه اقدامی برای فاطمیه شده است و کدام هیئتها قرار است بیرون بیایند.
کسانی که در مباحث علمی هستند میدانند شخصیت علمی و افق علمی آقای وحید چه افقی است؛ چنین شخصیتی اصرار زیادی داشتند که باید سال به سال بر تعداد هیئات فاطمیه افزوده شود؛ این اصرارها آنقدر زیاد بود که گاهی برای بنده تعجبآور بود تا اینکه در سال پنجم به ذهنیت ایشان التفات پیدا کردم و آن این بود که غیر از اینکه اقامه عزا جنبه شعاری و نمادین دارد سبب شد تا عوام و خواص متعددا به دفتر ایشان زنگ میزدند و درخواست جزوه و کتاب در مورد ابعاد مختلف زندگی حضرت زهرا(س) داشتند. مبلغ درخواست میکردند و بارها ما شرمنده شدیم؛ حوزه خواهران به دفعات از ما جزوه و سرفصل برای پایاننامه میخواستند که ما در این راستا جلساتی با عنوان معرفتافزایی برگزار کردیم و حتی برای دانشگاه آزاد سلسله جلساتی گذاشتیم که پرشور و پربار بود.
در خاطر دارم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بعد از اینکه بیش از ده سال از این قضایا گذشته بود گفت تمام دستنوشتهها و مکتوبات در مورد حضرت زهرا(س) در این چند سال اخیر با همه مکتوبات گذشته برابری میکند. یعنی این اقدام باعث ایجاد شور وشعور در جامعه و محیطهای علمی شد.
وقتی مامون از حضرت رضا(ع) درخواست کرد که نماز عید را شما بخوانید ایشان فرمودند حرفی ندارم ولی من به روش جدم رسول الله این کار را خواهم کرد؛ وقتی امام(ع) با پای پیاده راهی نماز شدند مامون که جمعیت زیاد را دید و الله اکبر و تکبیرها را شنید ترسید و از میانه راه امام را برگرداند. حال تصور کنید که یک روز در تمام کشور صدای یا زهرا شنیده شود، ببینید چه اتفاقی میافتد. شبکه المستقله که دنبال منافع خودشان بودند در یک سالی این عنوان را مطرح کرد که «من قتل فاطمه»؛ اینها فکر نمیکردند که کارشان چه نتیجهای دارد ولی همین عنوان سبب شد تا خیلی از اهل سنت و متعصبان آنان نسبت به بحث قتل فاطمه(س) حساس شوند و این سؤال در ذهنشان ایجادشد که چه کسی حضرت زهرا را کشته است لذا تعداد معتنابهی شیعه شدند.
ایشان اصرار داشتند هر طور شده است باید جمعیت بیرون بیاید و هیئتی نماند مگر اینکه دستهروی داشته باشد و این مطالبه مردمی امروز ایجاد شده است؛ ما در چند سال اول با شبهات سنگین مواجه بودیم؛ میگفتند فاطمیه را علم میکنید و عاشورا کمرنگ میشود. فاطمیه را علم میکنید و شیعیان کشته میشوند و این نوع شبهات زیاد بود ولی به ده سال نکشید که همه از همدیگر سبقت میگیرند و میگویند ما در فاطمیه باید سهمی داشته باشیم.
موانعی هم برای توسعه این کارها وجود داشت؟ چون به هر حال برخی معتقدند که پررنگ شدن این مسئله به تقریب مذاهب صدمه میزند؟
بله. در سال اول وقتی قصد داشتیم کوچههای بنی هاشم و دسته سادات و دستهروی شام غریبان و ... را راه میانداختیم خیلی مشکل داشتیم ولی الان این مسئله نهادینه شده است. ایشان به اقشار مختلف میفرمود اینکه حضرت زهرا به علی(ع) فرمودند که سلام مرا تا قیامت به اولادم برسانید منظور شما هستید و باید وظیفه خودتان را انجام دهید؛ اگر برای حضرت زهرا(س) ایستگاه بزنید و غذا و شربت به مردم بدهید وقتی حرم حضرت امیر و سیدالشهدا رفتید به شما نگاه دیگری خواهند کرد مانند اینکه اگر شما برای والده دیگری مجلسی بگیرید و خیراتی بکنید از شما تشکر خواهد کرد.
ایشان خیلی به پزشکان سفارش میکرد که اگر میخواهید کاری برای قیامت بکنید مردم را در این ایام مجانی ویزیت کنید و در این قضیه چه اتفاقات خوبی افتاد یا یکسری نانواییها نان رایگان توزیع کردند و صحنههای جالبی رخ داده است و هرقدر جلوتر میرویم مطالبات مردمی هم از ما بیشتر شده است.
امروز محلات از فاطمیه اول سیاهپوش میشود و مردم با فاطمیه انس گرفتهاند؛ دسته سادات مورد اصرار ایشان بود زیرا این کار را باعث شناخته شدن سادات میدانستند یا تشکیل کوچههای بنی هاشم که بنده خودم اتفاقات عجیب و خوبی را دیدم و شاهد بودم.
نظر شما