به گزارش قدس آنلاین، یورونیوز ادامه میدهد: مقامات آمریکایی میگویند که ایران ظرفیت تولید «مواد شکافتپذیر» کافی برای تولید سلاح هستهای را درمدت دو هفته دارد. سطح غنیسازی اورانیوم در ایران بنا به توافق سال ۲۰۱۵ میان تهران و قدرتهای جهانی به ۳/۶۷ درصد محدود شده بود. این در حالی است که سطح غنیسازی اورانیوم در ایران به آستانه ۹۰ درصد که برای تولید سلاح هستهای مورد نیاز است، رسیده است. ایران ضمن رد هرگونه تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای بر جنبه «صلحآمیز» برنامه هستهای خود تأکید میکند.
برخی کارشناسان امنیت بینالملل نیز معتقدند اتفاقاً وقت آن رسیده است از ایران اتمی سخن به میان آوریم.
دکتر ابوالفضل بازرگان، دکترای روابط بینالملل و از شاگردان دکتر عسگرخانی که تا آخرین روزهای عمر خود از بازدارندگی اتمی ایران سخن میگفت، معتقد است: «زمانی که مبحث بازدارندگی هستهای به بالاترین نقطه اوج خود برسد، به اذعان ان پی تی کشور در گروه «داراها» قرار میگیرد. گروه داراها مزیت بسیار بزرگی به لحاظ امنیت ملی دارند و تقریباً به شکل مطلق در برابر تهدیدات خارجی امن خواهند بود و در حوزه امتیازگیری و امتیازدهی نیز شرایط متفاوتی خواهند داشت. بهطور مثال در شروط مورد مذاکره و نوع تعامل و تحریمها و تهدیدات متفاوت خواهد بود. مثلاً الگوی مواجهه با روسیه در نبرد با اوکراین را ببینید که به چه شکل است».
در ادامه گفتوگوی قدس با این کارشناس ارشد روابط بینالملل را بخوانید.
مواضع کشورهایی مانند چین، روسیه و ایالات متحده در قبال داشتن بمب اتم توسط ایران چیست؟
طبیعتاً ابرقدرتها تلاش میکنند انحصار قدرت را در اختیار خود داشته باشند. کشورها چه دوست چه رقیب تمایل ندارند، سایر کشورها به بمب اتم دست یابند. باید تأکید کرد بمب اتم بازدارنده است. در ۷۵سال اخیر به جز آمریکا هیچ کشور دیگری از سلاح اتمی استفاده نکرده است و صرفاً کاربرد بازدارندگی و افزایش قدرت دارد. نگرانی اتحادیه اروپا نیز بهانهتراشی و بزرگنمایی است. بدیهی است مواضع آمریکا درمقابل هستهای شدن ایران، کاملاً مخالف است.
چین و روسیه هم به نفعشان نیست با ایرانی مواجه شوند که به سلاح هستهای دست یافته و با آنها در یک تراز باشد. آنها هم نمیخواهند ایران رقیبشان باشد. البته این روسیه و چین فعلی، بلوک شرق قدیم نیستند که برای تهدیدهای آمریکا اهمیت قائل شوند. شاید اگر روسیه تحت فشار قرار گیرد که میان ایران هستهای یا ایران نزدیک به غرب یکی را انتخاب کند، اولی را بپذیرد. چین هم موضع حمایتی نخواهد داشت.
پکن همیشه محتاطانه عمل میکند. نکته اساسی این است که مهم نیست آمریکا و روسیه و چین چه میخواهند، مهم این است ما در چارچوب منافع ملی چه میخواهیم؟ اصل «خودیاری» نخستین اصل در نظام بینالملل است. همین روسیه دوبار تاکنون نسبت به جزایر سهگانه ما از ادعای مالکیت اعراب حمایت کرده، پس نباید روی چین و روسیه حساب باز کنیم. چین هم باوجود گذشت چند سال از قرارداد ۲۵ساله، هنوز سرمایهگذاریاش را در ایران آغاز نکرده است. پس امنیت ملی خودمان مهمترین اصل است.
هستهای شدن ایران، هزینه جدیدی را به کشورمان تحمیل نمیکند؟
ما هزینهها را سالهاست دادهایم، اما امتیاز را نگرفتهایم. کره شمالی که هستهای شده و برجام هم ندارد ۴۰۰ تحریم دارد، ایران برجام امضاکرده و هستهای نشده ، ۵هزار تحریم دارد! باید گفت ما سالهاست زیر بار تحریم هستیم. نزدیک ۲۰ سال است این تحریمها را تحمل کردهایم، اما هنوز از امتیازات هستهای شدن بهرهای نبردهایم.
وظیفه رسانه ملی در این باره چیست؟
برای مردم باید روشن شود این هزینهها برای چیست؟ ترس مردم از هستهای شدن و تحریمهای متعاقب آن باید ریخته شود. ما سالهاست هزینه هستهای شدن را بدون هستهای بودن، پرداخت کردهایم. چنانچه ما هستهای شویم نه شوروی خواهیم شد و نه کره شمالی. حتی از سلاح هستهای قرار نیست استفاده کنیم. هدف نهایی، افزایش قدرت و افزایش امنیت و بقای جمهوری اسلامی ایران است. نباید مقهور پروپاگاندا شویم. البته این را هم بگویم وقتی از هستهای صحبت میکنیم صرفاً نظر کارشناسی و علمی را با توجه به علوم روابط بینالملل مطرح میکنیم. وظیفه علمی و وطن دوستیمان این است که چنین بگوییم اما اینکه تصمیمگیر، تصمیم دیگری بگیرد بحث جداگانهای است. بهعنوان مثال، کارشناسان در کاخ سفید خطاب به بایدن میگویند تهران را بمباران هستهای کن تا جنگ غزه تمام شود، اما بایدن تصمیم دیگری میگیرد. باید میان دو حوزه کارشناسی و تصمیمسازی تفکیک کنیم. هرچند به عقیده من هستهای شدن ایران، میتواند تبدیل به خواست مردمی شود تا تصمیمگیران هم مبتنی بر این خواسته و با تکیه بر بدنه مردمی قدرت بیشتری در اتخاذ تصمیمات بهروز داشته باشند.
نظر شما