علی ثقفی در اولین فیلمش با رجوع به سینمای پرتره که تا پیش از این بیشتر در مورد شهدای دفاع مقدس و شخصیت های بزرگ ایران و البته در ورزش به آقا تختی پرداخته،توانست دریچه ای تازه به ساخت فیلم‌های ورزشی باز کند.

هوای تازه در مستند سازی و سینمای ورزشی؛ پرواز «پرویزخان» در سینمای پرتره ایران

از «پیاده روهای واراژدین» ساخته میلاد صدرعاملی شروع می کنم که یک مستند بلند داستانی و البته غیرورزشی است درباره زندگی برانکو،سرمربی کروات تیم ملی و رابطه عاطفی او با دخترش،«میاه» که از عارضه قلبی رنج می برد.مستندی که در زمان خودش بسیار مورد توجه قرار گرفت و احتمالا شروع تازه ای بود برای ساخت فیلم های مستند و سینمایی در مورد فوتبال ایران. بعدها مستند«من ناصر حجازی هستم» و«فرشاد آقای گل» ساخته شد که در ابعاد مستندسازی نه حرفه ای که تنها قابل تعمل بودند. آخرین نمونه ساخته شده فیلم های فوتبالی قبل از «پرویز خان» ،فیلمی در مورد بیرانوند به نام «بیرو» بود که صدای همه منتقدان را چه در مورد داستان و چه در مورد پردازش سوژه به آسمان برد. با این حال آنهایی که به تماشای فیلم اول «علی ثقفی» نشسته اند راضی و شگفت زده سالن های جشنواره فیلم فجر را ترک کردند. ثقفی در اولین فیلمش با رجوع به سینمای پرتره که تا پیش از این بیشتر در مورد شهدای دفاع مقدس و شخصیت های بزرگ ایران و البته در ورزش به آقا تختی پرداخته توانست دریچه ای تازه به ساخت فیلم‌های ورزشی باز کند. پرویز دهداری ذاتا بواسطه سرمربی گری در تیم ملی که در بحبوحه جنگ تحمیلی به میدان می رفت سوژه بسیار دراماتیکی برای سینمای پرتره است. کودتا، شکست،ایجاد رابطه عاطفی با سربازان جوان،جنگیدن برای ایدئولوژی ورزشی،پیروزی در نقطه طلایی همه و همه  دست مایه‌های خوبی برای پرداختن به زندگی رازآلود مردی است که در ذهن همه ما به عنوان سرمربی اخلاق گرا نقش بسته است.

هوای تازه در مستند سازی و سینمای ورزشی؛ پرواز «پرویزخان» در سینمای پرتره ایران

با این حال علاه بر کشش داستانی فیلم و بازی تاثیرگذار استاد سعیدپورصمیمی در نقش دهداری آنچه بر پرده نقره ای سینما طلایی به نظر می رسد فیلم برداری حرفه ای و استفاده به جا از جلوه‌های ویژه و تکنیک های به روز است که این اثر را در فاصله ای دور از سایر پرتره سازی های ورزشی ایران قرار می دهد. آنچه هادی اسلامی در جلوه های ویژه پرویزخان به تصویر می کشد همانی است که تماشاگر فیلم های ورزشی ایرانی سالها از آن محروم بوده اند؛ یعنی حس کردن حاضر بودن در موقعیت واقعی میادین ورزشی. شاهکار این جلوه های ویژه را می توان در صحنه ای که احمدرضا عابدزاده توپ را بلند برای کریم باوی ارسال می کند دید. جایی که از زمان پرواز توپ تا لحظه فرود آمدن توپ روی سر باوی تماشاگر در بلندای استادیوم قطری صدای تپش های قلب خودش را حس می کند.اگر صحنه های تصنعی و شعاری بازی تیم ملی در دقایق ابتدایی فیلم را فاکتور بگیریم هرچه فیلم به انتها نزدیک تر می شود پختگی این جلوه های ویژه ورزشی بیشتر به چشم می آید. اساسا فیلم های ورزشی دنیا را علاوه بر کشش های هیجانی داستان خلق جلوه های ویژه ورزشی است که جذاب تر می کند. قدیمی ترین نمونه این مورد را می توان در فیلم «فرار به سوی پیروزی» ساخته «جان هیوستون» در سال 1981 و در صحنه برگردان پله یا گرفتن پنالتی توسط سیلوستر استالون به یاد آورد.تلاش ثقفی و تیم فیلمبرداری اش برای رسیدن به این نقطه از جذابیت با تکیه بر امکاناتی که در ایران هست قابل ستایش است. در پردازش داستان نقطه مورد نقد البته همچنان بسنده کردن نویسنده ها بر خاطره گویی های کاراکترها در فیلم نامه است. مثلا می شود اینطور استنباط کرد چون زرینچه خاطرات بیشتری در گفتگو با نویسنده ها نقل کرده پس زمان بیشتری به او در فیلم اختصاص داده شده و مثلا چون مجید نامجو مطلق یا بیژن طاهری کمتر در دسترس بودند کمتر اثری از آنها حتی در تیم دیده می شود.این مورد در مستند نگاری ورزشی با توجه به عدم تمایل ستاره ها برای بیان خاطرات شخصی قابل اغماض است اما جمع آوری اطلاعات و واگویه های بیشتر و دقیق تر در کنار انتخاب بازیگران فنوتیپ تر قطعا بر غنای اثر هنری خواهد افزود. فیلم پرویز خان با وجود این نقدها با نامزدی در چندین بخش و استقبال چشمگیر مخاطبان سینما نشان داد اثری درخشان در سینمای کشور و فیلمی در خور شخصیت معلم اخلاق فوتبال ما است که می تواند فضای تازه ای برای ورود سایر کارگردان ها به سینمای ورزشی ایران ایجاد کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.