سومین «همایش بینالمللی تفسیر اجتماعی قرآن» کریم صبح امروز ۹ اسفند در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.
در این نشست حجتالاسلام و المسلمین مهدی مهریزی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در سخنانی با موضوع «زن، خانواده قرآن و خوانشهای معاصر» گفت: قرآن در باب زن ۳۵۰ آیه را بیان میکند که این آیات غیر از آیاتی است که به طور کلی درباره زن و مرد و مومنان مطرح شده است. در این ۳۵۰ آیه میتوان تصویر کلی از زن در عرصههای مختلف نشان داد ولی درلابهلای این آیات مسائلی است که به عنوان پرسش مطرح میشود. برای اینکه هم بعد ایجابی و هم چالشهای این آیات مطرح شود رویکردهای تفسیری متفاوتی را میتوان در مورد آیات در پیش گرفت. در مواجهه با آیات زن، سه نگاه کلی مشاهده میشود؛ یک عده تلاش میکنند آنچه از گذشته از قرآن فهمیده شده را تثبیت و توجیه کنند و برایش دلیل و علت و فلسفه ذکر کنند و چالشها طبق فهم گذشتگان از قرآن تثبیت و توجیه شود. حتی در تفکر شخصیتهای بزرگی مثل شهید مطهری و آیتالله جوادی آملی این رویکرد را مشاهده میکنیم.
وی افزود: رویکرد دوم رویکردی است که میخواهد انقلابی در فهم و تفسیر ارائه دهد. لذا عمیقترین مسائل اعتقادی مورد دستکاری قرار میگیرد تا یک آیه مطابق فهم امروزی معنا شود. این هم یک نوع نگاه است و خیلیها چنین نگاهی دارند خصوصا در میان روشنفکران جهان عرب. یک رویکرد سومی هست که میگوید در فهمها با ظرفیتهای رایج فهم دین، وارد اصلاح و تبیین شویم یعنی مدلی که برای فهم دین است و در علم اصول، علوم قرآن و علوم حدیث مطرح شده است را به کار بگیریم و به فهم معقول امروزی جهانپسند برسیم بدون اینکه در مبانی دینی دستکاری کرده باشیم.
وی ادامه داد: من این سه رویکرد را به سه رویکرد در مواجهه با مسائل اجتماعی و سیاسی تشبیه میکنم. در مسائل اجتماعی و سیاسی هم برخی میخواهند از وضع موجود دفاع کنند، یک گروه میگویند باید کلا عوض کنیم و زیر میز بزنیم، یک عده هم میگویند با همین ظرفیتها میتوان اصلاح کرد و کار را پیش برد تا گرفتار ضایعات انقلابها نشویم. پس بهترین راه اصلاح است. به گمان من در مواجهه با فهم و تفسیر متون دینی این راه عاقلانهترین راه است به جهت اینکه باید راهی را دنبال کنیم که تاثیر بیشتر و آسیب کمتر دارد. اگر ما این راه را برویم فاصله پژوهشگران با تودههای مسلمان کم میشود.
مهریزی تصریح کرد: من پنج اصل ذکر میکنم و سعی میکنم مثالهایی برای آن از آیات چالشی بیاورم. ابتدا این نکته را عرض کنم من معتقدم برای فهم قرآن در کنار حرفهای گوناگونی که ذکر شده بهترین تفسیر که میتواند ما را به واقع نزدیک کند و مشکلاتمان را حل کند تفسیر سه ضلعی است؛ ضلع اول این است که قرآن را با خودش بفهمیم. ضلع دوم توجه به سیر نزول و تفسیر تنزیلی است. ضلع سوم اینکه با مسئله سراغ قرآن برویم و تفسیر مسئلهمحور داشته باشیم.
وی با بیان پنج اصل مورد نظرش ادامه داد: اصل اول، توجه به ظرفیتها و ظرافتهای زبانی. خیلیها دقت نمیکنند این کلمه در زبان عرب یعنی چه و چطور باید از این استفاده کرد. بسیاری از گرهها را همین قاعده میتوان گشود. مثلا ما در زبان عربی اداتی برای تعلیل و سببیت داریم ولی خیلیها به این مسئله توجه ندارند. مثلا در آیه قوامیت که از آیات چالشی است حرف باء برای سببیت است. قرآن در این آیه میخواهد توضیح دهد منطق ریاست چیست و چه باعث میشود افراد رئیس شوند. منطق ریاست این است که شخص توانای نانآور باشد. اگر روزی مردان توانای نانآور نبودند دیگر رئیس نخواهند بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه داد: قاعده دوم این است؛ همه قرآن منبع ایده گرفتن و حکم است و اینطور نیست کف بگوییم از آیات الاحکام حکم استفاده میشود و از بقیه آیات نمیشود. اگر این را به عنوان قاعده در نظر بگیریم خیلی جاها میشود از آن استفاده کرد. در داستان بلقیس سه مدل حکومت بیان شده؛ حکومت سلیمان، حکومت فرعون و حکومت بلقیس. حکومت سلیمان حکومت خوبی بود ولی فرازمینی بود. تنها مدل حکومت خوب که در قرآن تعریف شده حکومت یک زن است که در آن نه جنسیت مطرح است و نه ایمان و آن حکومت بلقیس است. قرآن حکومت بلقیس را به عنوان یک حکومت خوب زمینی معرفی کرده بعد ما بحث میکنیم زنان میتوانند معاون رئیس جمهور شوند یا خیر؟
وی تاکید کرد: اصل سوم توجه به سیر نزول است. قرآن ۳۵۰ آیه را در چهار دوره مطرح کرده است. دوره اول القای سنتهای جاهلی است و قرآن در این زمینه با این بحث شروع میکند که زنان زنده بهگور نشوند، از سال بعد بحثهای تبیینی شروع میشود، از سال سوم بیان نمونههای مثبت شروع میشود مثل مریم و بلقیس، دوره چهارم اصلاح قوانین است که در دوره مدینه است. این سیر خیلی معنیدار است. اصل پنجم مقایسه دالهای غیر مستقیم است مثلا ما در قرآن دختر بد نداریم، ولی پسر بد زیاد داریم. این معنیدار نیست؟ من اسم این را دالهای غیر مستقیم گذاشتم. سه نفر از پیامبران اولوالعزم با مادرشان شناخته میشوند؛ پیامبر اسلام که یتیم بود، حضرت عیسی که پدر نداشت و حضرت موسی که با مادرش در قرآن معرفی میشود. همه اینها نشان جایگاه زنان در قرآن است.
معرفی الگوی حکمرانی مهرورزانه در داستان بلقیس
در ابتدای نشست مریم صانعپور؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با عنوان «زن، معنویت و صلح جهانی» سخنرانی کرد و گفت: خداوند در آغاز خلقت اسما را به انسان آموخت تا جانشین خدا روی زمین باشد بنابراین جانشینی خدا توسط انسان وظیفه مشترک انسانها اعم از زن و مرد است. بر این اساس حیات اجتماعی نیازمند حضور تعیینکننده زنان کنار مردان است ولی نظریهپردازان حیات مدنی، زنان را به خاطر عواطف مادرانه به حوزه خصوصی راندند و این امر، تمدنی خشن را شکل داد. در این جستار با تمرکز بر قصه حضرت مریم در قرآن ایده معنویزا و صلحگستر مشارکت تمدنساز عقلانیت زنانه با عقلانیت مردانه را ارائه میکنم تا زمینه مناسبی برای اداره جوامع بشری با ویژگیهای زنانه مثل امنیتزایی، معنویتافزایی و صلحگستری فراهم شود.
وی افزود: قرآن در کنار نقش الگویی حضرت ابراهیم و حضرت محمد(ص)، حضرت مریم را هم به عنوان اسوه مومنان و همچنان معلم و مرشد زکریای پیامبر معرفی میکند. حضرت مریم به مقامی رسید که نه فقط روحش بلکه جسمش با روح القدس متصل شد، اتحادی جسمانی که برای هیچ یک از پیامبران مرد رخ نداد و سپس فرزندی در بطن خود یافت که با او سخن میگفت. مریم مادری بود که بدون نیاز به همسر زنجیره پیامبری را کامل کرد. داستان وضع حمل مریم تصویر روشنی از تجربههای مادرانه ارائه میکند که در گفتمان سنتی بیانش ضد عفت تلقی میشود.
صانعپور ادامه داد: قرآن کریم روایتی وحیانی از بارداری و زایمان حضرت مریم ارائه میکند و سخن میگوید از هنگامی که مریم روح القدس را مشاهده و با او گفتوگو کرد، همچنین هنگامی که عیسی در بطنش با او سخن گفت. بنابراین مریم دارای مقام نبوت بود. اگر انبیای مذکر با مشاهده روح القدس از کلمه الله باخبر میشدند مریم با اتصال به روح القدس حامل کلمه الله شد. مریم پیامبری پرورش داد که هم قبل از تولدش و هم قبل از صعود به آسمان از مائده آسمانی ارتزاق میکرد. آیات مربوط به مریم عقلانیت زنانه که شامل طهارت و صداقت است معرفی میکند تا این زن نمونه مثالزدنی برای همه مردان و زنان باشد.
وی با بیان اینکه خداوند سیاستورزی مهرورزانه، حقطلبانه و مسالمتجویانه را در حکمرانی زنانه در داستان بلقیس به نمایش گذاشته تا نشان دهد نه تنها زنانگی با عقلانیت و مدیریت سیاسی در تعارض نیست بلکه مردان حاکم اگر خواهان امنیت و حسن عاقبت جامعه باشند باید عقلانیت مهرورزانه از نوع عقلانیت زنانه پیش بگیرند چون مهرورزی زنانه مظهر صفات رحمانی خداوند است، ادامه داد: بلقیس در مدیریت جامعه از تکبر فرعونی مبری بود، لذا او و جامعه او به سادگی سر تسلیم در برابر حق فرود آوردند برخلاف فرعون که مردم را به پرستش خودش فرا میخواند. ملکه سبا اطرافیان را به مشاوره دعوت کرد در حالی که فرعون اطرافیان را به اطاعت وا میداشت. ملکه سبا مردم را تحقیر نمیکرد بلکه به پرورش و بالندگی مردم اهتمام داشت حتی اگر به قیمت کاهش اقتدار او بود اما حاکمیت سیاسی فرعون مظهر طغیانگری و حیلهگری است. عقلانیت سیاسی بلقیس با تکریم دیگران همراه بود ولی فرعون با سیاست تفرقهانگیز دنبال گسترش اقتدارش روی زمین بود.
ضرورت نواندیشی اجتهادی در حوزه زنان
در ادامه این همایش محیا صفارینیا؛ عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) با عنوان «جایگاه زنان در چارچوب پیشنهادی یونسکو برای پیشبرد فرهنگ صلح با نگاهی مقایسهای به رویکرد مبتنی بر قرآن کریم» سخنرانی کرد و گفت: من ابتدا چند نکته عرض میکنم. نکته اول اینکه مطالبه حقوق زنان از مطالبات برجسته جهانی است و بشر معاصر روی این موضوع حساس شده و وقتی درباره جایگاه زنان صحبت میکنیم درباره یکی از اولویتهای مورد پیگیری جامعه بشری صحبت میکنیم. نکته دوم اینکه میدانهای مطالبهگری حقوق زنان گسترده است که یکی از آنها سازمان ملل و سازمانهای تابعه آن است. هر کدام از این میدانها ویژگی خودشان را دارند. نکته سوم در خصوص سازمان یونسکو است. یکی از زیرمجموعههای سازمان ملل که مطالبهگری حقوق زنان در آن مطرح است یونسکو است. یونسکو حول چهار محور فعالیت دارد که عبارت است از فرهنگ، علم، آموزش و ارتباطات و اطلاعات که ذیل این چهار محور کلی، زیرمحورهایی دارد. از جمله ذیل حوزه فرهنگ مقوله فرهنگ صلح مطرح میشود.
وی افزود: سوال اولی که من مطرح میکنم این است چارچوب پیشنهادی صلح برای پیشبرد فرهنگ صلح چیست. یونسکو در مقوله صلح ورودیهای مختلف داشته، یک موقع درباره آموزش صلح صحبت کرده و یک موقع درباره مدارا. یونسکو از دهه نود میلادی در مورد فرهنگ صلح ورود کرده و سندی در این زمینه تهیه شده است. در مولفه هفتم این سند تاکید شده باید برای زنان حقوق برابر با مردان فراهم کرد. در مقدمه سند هم تاکید شده همه اشکال تبعیض از جمله تبعیض جنسیتی رفع شود. این بیانیه یک برنامه عمل دارد که در آن هشت تجویز انجام گرفته است و باز در این عناصری که مطرح کرده مقوله زنان و عدم تبعیض در خصوص زنان و برابری جنسیتی بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
وی ادامه داد: سوال دوم این است جوامع اسلامی در قبال اسناد یونسکو چه رویکردی دارند؟ ما سه طیف داریم؛ یک طیف کاملا این اسناد را میپذیرند و به آن عمل میکنند و کاملا منطبق با این اسناد حرکت میکنند. گروه دوم انکاری و تقابلی هستند و میگویند ما کاری به این اسناد نداریم. گروه سوم نگاه تعاملی دارند که خودشان طیف گستردهای هستند. یک سر طیف اسناد را با مبانی اسلامی به هم چسباندند و رویکردی اجتهادی در آن نمیبینیم ولی یک سر دیگر طیف گروهی هستند که میگویند ما در حوزه بین الملل میخواهیم کار تئوری انجام دهیم، در مبانی دینی هم کار فنی انجام دهیم و مبتنی بر شناختی که داریم در عرصه بین المللی تعامل میکنیم.
وی با مطرح کردن این سوال که رویکرد مبتنی بر قرآن در قبال چارچوب پیشنهادی یونسکو برای صلح چیست، اضافه کرد: کسانی که میخواهند بر اساس قرآن عمل کنند وابسته به اینکه چه رویکرد تفسیری داشته باشند نگاه متفاوتی به جایگاه زن در مقوله صلح خواهند داشت. به طور خاص وقتی میخواهیم کار تطبیقی کنیم اول باید مشخص کنیم به کدام روش تفسیری اعتقاد داریم و باید ملزم به تمهیدات همان روش تفسیری باشیم. طبیعتا هر کدام از روشهای تفسیری ظرفیت متفاوتی در اختیار قرار میدهد که مبتنی بر آن نتایج متفاوتی خواهیم داشت.
وی در پایان گفت: سخن آخرم این است که ما باید مشخص کنیم در کدام طیف هستیم؟ در طیف تعاملی هستیم، در طیف انکاری هستیم یا در طیف تقلیدی. بعد از مشخص کردن این مسئله باید نشان دهیم در رویکرد تفسیری با کدام رویکرد تفسیری مباحث زنان را مورد مطالعه قرار میدهیم. اگر رویکردی که امام و انقلاب اسلامی در پیش گرفتند که زنان در تمام عرصههای انقلاب حضور داشتند در پیش بگیریم و رویکردی که رهبر انقلاب در پیش گرفتند داشته باشیم، این امر مستلزم اصلاحات جدی در داخل کشور است و همچنین نیازمند نواندیشی اجتهادی و اصلاح قوانین و مقررات و اتخاذ سیاستهای جدید در حوزه زنان است.
نظر شما