حجتالاسلام والمسلمین مسعود آذربایجانی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، شامگاه ۱۸ فروردین ماه در نشست علمی «ظرفیت روانشناسی برای اخلاق در قرآن» که از سوی انجمن علمی معارف دانشگاه شهید بهشتی با همکاری آکادمی اخلاقپژوهی روشمند برگزار شد با بیان اینکه ما در این بحث با روانشناسی اخلاق سر و کار داریم، گفت: در روانشناسی کلاسیک، روانشناسی اخلاق به نظریات مربوط به رشد شناخت اخلاق گفته میشود که توسط روانشناسانی چون پیاژه و کلبرگ پدید آمده است. امروزه روانشناسی اخلاق در دپارتمانهای مربوطه خیلی گسترده است و تقریبا میتوان گفت ما وقتی فضائل و رذائل اخلاقی را بحث میکنیم با روانشناسی اخلاق سر و کار دارد.
وی افزود: مباحث روانشناسی اخلاق امروزه در دپارتمانهای فلسفه هم مورد بحث است که در حقیقت به پرسشها و سرشت اخلاقی انسان میپردازد که این پرسشها سابقه دوهزار ساله دارد و در آثار ارسطو و افلاطون به چشم میخورد.
آذربایجانی اضافه کرد: وقتی ارسطو قوای غضبیه، شهویه و عاقله را در آثار خود مطرح میکند به یک معنا، از منظر روانشناسی به اخلاق مینگرد ولی نگاه جامعتر این است که بگوییم روانشناسی اخلاق میان رشتهای است که به مطالعه فضایل و رذایل اخلاقی و رفتارهای متناسب با آنها میپردازد و درصدد کشف مبانی انسانشناسی آنها است.
علوم اخلاقی ۴گانه
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه علوم اخلاقی به ۴ بخش تقسیم میشود، گفت: بخشی از مسائل اخلاق، مرتبط با فلسفه اخلاق است که به آن نگاه تحلیلی گفته میشود و در این نوع نگاه با ۳ بخش مواجهیم؛ فرا اخلاق که به هستیشناسی و معرفتشناسی اخلاق میپردازد؛ دیگری اخلاق هنجاری است که به بایدها و نبایدهای اخلاقی به صورت عام میپردازد که در آن نظریات عام اخلاق فضیلت، وظیفهگرایی، سودگرایی و ... مطرح است و شاخه دیگر هم اخلاق کاربردی است که امروزه گستره وسیعی دارد و مباحثی چون اخلاق پزشکی، وکالت و ... را شامل میشود که از جمله مباحث اتانازی و شبیهسازی و ... در آن پرچالش است.
آذربایجانی با اشاره به اخلاق توصیفی، اظهار کرد: در این نوع اخلاق، گزارههای اخلاقی درباره فرد، صنف، جامعه و مکتب مطرح میشود؛ مثلا ویژگیهای اخلاقی پیامبر(ص) به عنوان شخصیت برجسته دینی در برخی آثار گزارش میشود که با عنوان سننالنبی شناخته میشود یا آثاری که درباره امام خمینی(ره) و اخلاق ایشان نوشته شده است. یا گاهی آثار اخلاقی در مورد اصناف زنان و مردان و پزشکان و روحانیون و ... نوشته میشود و در اخلاق جامعه هم اخلاق یک جامعه و ملت شرح داده میشود و منظور از اخلاق مکتب هم بیان ویژگیهای اخلاقی یک مکتب مانند اسلام، مارکسیسم و ... است.
وی با بیان اینکه در اخلاق توصیفی روش ما نقلی و یا مشاهدهای است، افزود: روش دیگر هم تربیت اخلاقی است که به ما کمک میکند تا فاصله میان اخلاق موجود تا مطلوب را پر کنیم که روش میتواند، تجربی، نقلی و وحیانی باشد.
چرایی مراجعه به قرآن
آذربایجانی با اشاره به روانشناسی اخلاق و اینکه چرا باید برای پاسخ به پرسشها درباره این موضوع به قرآن مراجعه کنیم، تصریح کرد: اولین دلیل برای چرایی این بحث، شناخت عمیقتر سرشت اخلاقی انسان برای نظریهپردازی در اخلاق است؛ زیرا ما به کمک اخلاق و گزارههای قرآنی میتوانیم امکان نظریهپردازی بیشتری را در اخلاق احیاء کنیم؛ نکته دوم استفاده از ظرفیتهای وسیع روانشناسی موجود برای پاسخ به پرسشهای اخلاقی است؛ روانشناسی دانشی پردامنه است که ۱۴۰ سال از تولد آن میگذرد و میتواند به اخلاق کمک کند؛ نکته سوم استفاده از کاربردهای روانشناسی برای اخلاق کاربردی در حیات فردی و اجتماعی است زیرا زندگی بهتر برای بشر، وضعیت مطلوب است از کاربردهای روانشناسی میتوان برای اخلاق کاربردی و عرصههای اجتماعی بهره برد.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه استفاده از آموزههای قرآنی در حوزه روانشناسی اخلاق میتواند این بحث را قویتر و عمیقتر کند، تصریح کرد: پرسشهای اساسی که میتوان در اینجا مطرح کرد از جمله شامل این است که آیا انسان از لحاظ روانشناختی دارای آزادی و اختیار و انتخاب هست؟ اخلاق وقتی معنا دارد که بتوان آن را به انسان مستند کرد و این استناد منوط به وجود اراده و اختیار است زیرا مثلا کسی از انسان انتظار امر اخلاقی ندارد و او را بازخواست نمیکند. پرسش دیگر این است که آیا رفتارهای ما خودمحورانه است؟ یا اینکه انسان میتواند رفتارهای دیگرخواهانه هم داشته باشد که امری بدیهی است. افرادی که حتی قائل به خودمحوری هم هستند باز به این مسئله توجه دارند. پرسش دیگر این است که آیا ایثار اخلاقی امکانپذیر است؟ همچنین اراده اخلاقی چگونه در انسان قابل تبیین است؟ به خصوص اینکه برخی انسانها رفتارهای وحشیانه دارند که نمونه بارز آن را امروزه در غزه شاهد هستیم.
وی افزود: پرسش دیگر این است که آیا فضایل و رذایل اخلاقی قابل سنجش است؟ امروز مقیاسهای متعدد برای سنجش هوش و توانمندی افراد و ... داریم ولی این پرسش مطرح است که آیا فضایل و رذایل هم قابلیت سنجش دارند؟ پرسش دیگر اینکه مراحل رشد و تحول اخلاقی کدام هستند؛ روشهای تغییر اخلاق و عادات رفتاری چیست؟ و پاسخ این پرسشها از منظر قرآن کریم چیست؟
آذربایجانی با اشاره به روش تحقیق در روانشناسی اخلاقی با بیان اینکه عمدتا این روش عقلی و تجربی است ولی ما میتوانیم از روشهای نقلی و شهودی هم استفاده کنیم، گفت: مسائل روانشناسی اخلاق در بخشهای مبانی، مفاهیم و تربیتی قابل بحث هستند؛ در مبانی، انسانشناسی، عوامل مؤثر در تحول روانی انسان یا تفاوت فردی و روانی و اثر آن در مباحث اخلاقی یا روانشناسی کمال مورد بحث قرار میگیرد. در بخش مفاهیم هم مفاهیم روانشناسی مانند آسیبشناسی روانشناسی و ... را میتوان از منظر مفاهیم اخلاقی بررسی کنیم.
مخالفت قرآن با جبرگرایی اخلاقی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به مبانی انسانشناسی اخلاق، تصریح کرد: وجدان اخلاقی، ایثار اخلاقی و آزادی اراده، نوعدوستی و احساسات اخلاقی مانند شرم، نفرت و احساس گناه، انگیزش اخلاقی و هیجانات اخلاقی مانند شادکامی، ترس و دلسوزی و ... در این موضوع قابل بحث است؛ مثلا در بحث اراده اخلاقی، این موضوع مطرح است که آیا واقعا انسان دارای اراده است؟ برخی مانند فروید معتقدند که شخصیت انسان تقریبا در ۵ سالگی شکل میگیرد لذا به نوعی جبرگرایی قائل هستند ولی نگاه قرآن کریم این نیست و قرآن تا اواخر عمر، اراده را برای انسان باقی میداند لذا فرموده است: بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ؛ واژه یرید الانسان دال بر وجود اراده تا پایان عمر است.
آذربایجانی بیان کرد: در بحث انگیزش اخلاقی هم مراتب مختلفی وجود دارد که از جمله در فرمایش حضرت علی(ع) منعکس است و ایشان فرمودند عبادت برخی افراد عبیدانه و یا تاجرانه است و عبادت برخی هم عبادت احرار است که برای رضایت و محبت خدا است. قرآن کریم فرموده است: وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ؛ آیه خطاب به پیامبر(ص) فرموده است با کسانی باش که صبحگاه و شامگاه خدا را میخوانند و فقط خود خدا را میخواهند و نه چیز دیگر. در سوره انسان هم به ماجرای اهل بیت(ع) و اطعام یتیم و مسکین و اسیر پرداخته است.
استفاده قرآن از هیجانات اخلاقی
آذربایجانی با اشاره به بحث هیجان اخلاقی به سوره حجرات پرداخت و بیان کرد: در این سوره فرموده است که غیبت نکنید و استدلالی هم که برای عدم غیبت آورده است استفاده از نوعی هیجان اخلاقی نفرت است که در بحث روانشناسان غربی مطرح و جدی است یعنی میخواهد با ایجاد نفرت از ماهیت ملکوتی غیبت انسان را از آن منع کند لذا فرموده است کسی که غیبت میکند گوشت برادر مرده خود را میخورد. وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ.
وی با اشاره به عوامل مؤثر بر تحول اخلاقی روانی، اضافه کرد: عمدتا روانشناسان بر روی عوامل زیستی یعنی وراثت و محیط یعنی رسانه و خانواده و ... تمرکز میکنند که البته بحث وراثت در روایات ما هم بیان شده است از جمله اینکه حضرت علی(ع) خطاب به عقیل فرمود همسری برای من انتخاب کن که شجاعان را متولد و تربیت میکند لذا حضرت امالبنین از قبیله کلبیه بود که به شجاعت معروف بودند. در مورد محیط ولی حتی کسانی را سراغ داریم که در درون یک خانوادهای بزرگ شدهاند که پدرشان معتاد بوده است ولی او با اراده قوی گرفتار اعتیاد نشده است و در قرآن هم بر این نوع مسائل ارادی تاکید میشود که نمونه آن همسر فرعون است؛ اطرافیان فرعون مخالف موسی(ع) بودند و همسر فرعون هم با فرعون مخالفت کرد تا جایی که او را اعدام کردند و قرآن او را به عنوان نمونه یک زن مؤمنه معرفی کرده است و فصیلت وی تا جایی رسید که دعا میکند: رب ابن لی عندک بیتا ... .
وی افزود: مبادی غیبی گرچه نزد روانشناسان غربی کم مطرح است ولی کسانی که به روانشناسی معنوی پرداختهاند آثاری در این زمینه تولید کردهاند مثلا پارگامنت کتابی در مورد روشهای مقابله مذهبی دارد.
نظر شما