هفت سال پیش از انقلاب در کوچه جوادیه در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. تهتغاری خانه بود و عشق رفتن به مهد کودک را داشت. اما سختگیری و غیرت برادر بزرگتر مانع این آرزو شد. ساعتها جلو در خانه مینشست تا بچههای محل از مهد برگردند و برای او تعریف کنند چه چیزهایی در آنجا آموختهاند و چه اتفاقاتی افتاد.
عطش آموختن داشت؛ پس از ازدواج به کسب علم در حوزه علمیه رو آورد. تحصیل در مدرسه دینی فتحبابی شد تا مسیر زندگیاش تغییر کرده و آموختهها و تدریس او رنگ و بوی قرآن و امام رضا(ع) بگیرد.
روز معلم فرصتی برای روزنامه قدس فراهم کرد تا با مریم نوری، مربی پیشکسوت و مادر مهدالرضا(ع) به گفتوگو بنشیند و بشنود چگونه طرح آموزشی احمدرضا محسنی در عمر ۲۵ ساله خود جهانی شده است. مشروح این گفتوگو از نظرتان میگذرد.
چه عواملی دست به دست هم داد تا سرنوشت خانم نوری با مهدالرضا(ع) رقم بخورد و مادر مهدالرضا(ع) خطاب شود؟
علاقه به تحصیل داشتم و همیشه دعا میکردم در جایی آبرومند مشغول بهکار شوم و با علم خود برای جامعه مفید باشم. پس از ازدواج در سال ۱۳۷۵ به تحصیل دروس حوزوی رو آوردم.
سال ۱۳۷۷ تازه اداره علوم قرآن و حدیث که اکنون اداره دارالقرآنالکریم حرم مطهر رضوی نام دارد، تأسیس و اقدام به گزینش مربی قرآن کرد. اطلاعیه آزمون را در حوزه ما هم زده بودند. من هم اقدام کردم و از همان سال مسیر زندگیام در وادی قرآن قرار گرفت.
آزمونی از سوی اداره قرآن و حدیث در کتابخانه مرکزی حرم مطهر برگزار شد؛ من نیز در این آزمون قبول شدم و خیلی خوشحال بودم که معلم قرآن حرم مطهر امام رضا(ع) شدهام.
ورود شما به حرم مطهر رضوی ابتدا برای تدریس قرآن بزرگسالان و سپس نونهالان بود؟
بله. از تابستان ۱۳۷۷ به عنوان معلم قرآن در رواق دارالهدایه مشغول تدریس روخوانی، روانخوانی و تجوید شدم. یک سال گذشت، روزی از سوی اداره علوم قرآن و حدیث آمدند و اعلام کردند یک طرح آموزشی برای کودکان آمده و هر کس دوست دارد معلم قرآن برای پیشدبستانی شود، اعلام آمادگی کند.
و شما هم اعلام آمادگی کردید...
دقیقاً. آن سالها در شور جوانی بودم و اعتماد به نفس بالایی داشتم. بنابراین اولین نفر اعلام آمادگی کردم؛ آقای محسنی، مبدع طرح مهدالرضا(ع) و حجتالاسلام سیدجلال حسینی، مسئول آموزش اداره از من پرسیدند: «به بچهها علاقه داری؟» باز هم با همان اعتماد به نفس بالا، جواب مثبت دادم. ۱۲ نفر از مربیان قرآن بزرگسال برای مهدالرضا(ع) انتخاب شدیم.
چه جالب...
جالب اینجاست که من ابتدا باور نداشتم بچهها با صدای حیوانات حروف الفبا را یاد بگیرند. وقتی ۱۰روز در رواق دارالهدایه این طرح را آموزش دیدیم به ما گفته شد حالا خودتان بروید و در مسجد محلهتان بچهها را جمع کرده و این طرح را به آنها آموزش دهید. منزل ما در کوی امیرالمؤمنین(ع) بود. خوشحال در وقت نماز به مسجد رفتم و فراخوان دادم که حدود ۶۰ دختر و پسر خردسال نامنویسی کردند. نخستین کلاس مهدالرضای من با همین تعداد قرآنآموز در یک اتاق کوچک مسجد برگزار شد.
سالهای ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ مربی مهدالرضا(ع) بودم و ۱۵۰سرفصل آموزشی از مهر تا مرداد سال بعد برای بچهها داشتیم که برای آنها این تعداد سرفصل زیاد بود. یک روز آقای محسنی گفت: «چه کسی میتواند سرفصلهای آموزشی را به حداقل برساند؟» باز هم من اولین نفر اعلام آمادگی کردم و سرفصل آموزشی را از ۱۵۰جلسه به ۷۰جلسه رساندم و آن را تحویل آقای محسنی دادم. او جزوه آموزشی را نزد مسئول آموزش اداره برد و حجتالاسلام حسینی هم گفت: «اگر راست میگوید، بیاید در ۷۰ جلسه به بچهها طرح را آموزش دهد». تابستان سال ۱۳۸۰ در حسینیه آیتالله حائری بچههای پیشدبستانی را در ۵۵جلسه، قرآنخوان کردم که حتی به ۷۰ جلسه هم نرسید. حدود ۴۰نفر از قرآنآموزان را نزد آقای حسینی و آقای محسنی بردم و وقتی بچهها جلو آنها قرآن خواندند، تعجبشان برانگیخته شد. این امر موجب شد از فروردین ۱۳۸۱ مسئولیت مهدالرضا(ع) به من واگذار شود.
پس باید گفت این اعتماد به نفس بالا، شما را مادر مهدالرضا(ع) کرد؟
بله. اسفند ۱۳۸۰ حجتالاسلام حسینی از مسئول آموزش به ریاست اداره منصوب شد و الحمدلله در کنار دوستان مخلص و دغدغه رئیس اداره، ما آموزش مهدالرضا(ع) را فقط محدود به کلاس نکردیم؛ با پیشنهاد آقای حسینی کارگاه مهدالرضا(ع) در ۲۲ بهمن ۱۳۸۲ افتتاح شد.
از سال ۱۳۸۳ حضور مهدالرضا(ع) را در نمایشگاه قرآن و عترت مشهد و نمایشگاه قرآن تهران داریم که همیشه پرمخاطبترین غرفه نمایشگاه بوده است. در همین سال استارت دوره آموزشی «نسیم رضوان» را زدیم که این جشنواره به صورت دوسالانه ویژه مربیان استانی مهدالرضا(ع) در مشهد برگزار میشود.
سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۷ جشنواره «نسیم بهشت» را برای قرآنآموزان مهدالرضا(ع) داشتیم که آنها در یک دوره رقابتی در رشتههای مختلف استعدادیابی میشدند. ایده برگزاری جشنواره نسیم بهشت را از یکی از جشنوارههای آموزش و پرورش الگو گرفته بودم. خاطرم هست در یک برگه مچاله شده، ایدهام را ترسیم و نزد مسئول آموزش اداره بردم که موافقت شد و سپس به اجرا رسید.
از سال ۱۳۹۴ نیز طرح شبابالرضا(ع) راه افتاده و نونهالان قرآنی پس از مهدالرضا(ع) جذب شبابالرضا(ع) میشوند.
این طرح خیلی زود از شهر مشهد به سطح بینالمللی گسترش یافت. به نظر مادر مهدالرضا(ع) دلیل آن چیست؟
سه مزیت را میتوان برای این طرح برشمرد. نخست، مهدالرضا(ع) تنها طرحی است که در آن بدون هیچ محدودیتی به علاقهمندان و متقاضیان آموزش داده میشود. دومین مزیت آن را میتوان محبوبیت مربیان مهدالرضا(ع) دانست که با اخلاص آنها همراه است.
همچنین آموزشی که در این طرح میدهیم با بقیه آموزشها متمایز بوده و دلیلش هم این است بچهها در این طرح فقط خواندن میآموزند نه نوشتن. خواندن هم با روش قصه و بازی است. از همه مهمتر اینکه ما در این طرح، قرآن را با لحن عرب به بچهها میآموزیم.
همانطور که گفته شد، این طرح محدودیت ندارد و از سال۱۳۸۱ آقای محسنی و آقای حسینی به استانهایی که نمایندگی آستان قدس رضوی دارند، سفر کرده و این طرح را در آن استانها آموزش میدادند. پیش از سال ۱۳۹۶ که مهدالرضا(ع) از مدیریت اداره دارالقرآنالکریم خارج و به مرکز قرآن انتقال یابد، آموزش این طرح را در ۹ استان دارای نمایندگی آستان قدس داشتیم. الحمدلله الان به ۳۱ استان رسیده و در سطح کشور هزارو387 کلاس مهدالرضا(ع) داریم که زیرنظر ۹۷۷ مربی مدیریت میشوند. از این تعداد ۵۵۰ کلاس با حضور ۳۰۰ مربی در مشهد است.
خودم این طرح را به معلمان قرآن دو کشور بحرین و عربستان آموزش دادهام. نوروز ۱۳۸۷ از سوی اداره به بحرین اعزام شدم و دو جلسه هم این طرح را در حرم به معلمهای کشور عربستان آموزش دادم. این تقاضاها همچنان ادامه پیدا کرد تا اکنون که از سه قاره اروپا، آمریکا و آسیا همچون کشورهای آلمان، کانادا، افغانستان و عراق متقاضی داریم.
از آنجا که شما ۲۰سال در آموزش و پرورش مشغول خدمت هستید و در این سالها با دانشآموزان بسیاری سروکار داشتهاید، بفرمایید در مدارس شاهد چه ثمراتی از آموزش مهدالرضا(ع) بودهاید؟
قطعاً ثمرات بسیاری دارد که یکی از آنها این است آموزش را برای معلم کلاس اول راحت کرده است. اغلب دانشآموزانی که در مسابقات شرکت میکنند و حائز رتبه میشوند یا در کارهای فرهنگی مدرسه مشارکت دارند، همان بچههایی هستند که قرآنآموز مهدالرضا(ع) بودهاند. همچنین بچههای مهدالرضا(ع) چون با مفاهیم قرآنی آشنا شدهاند، تأثیر این آموزشها در رفتار و گفتار آنها مشهود است.
دو دهه همنشینی با نونهالان قرآنآموز حتماً مشمول خاطرات بسیار است؛ در پایان گفتوگو مخاطبان روزنامه قدس را به ذکر یکی از آنها میهمان کنید.
تعدادی قرآنآموز مهدالرضا(ع) داشتیم که الان خود آنها مربی مهدالرضا(ع) شدهاند. در یکی از آزمونهای مهدالرضا(ع) دختری آمد، من را بغل کرد و گفت: «خانم نوری من سال ۱۳۷۸ شاگردت بودم». او لیسانس برق داشت و آمده بود مربی مهدالرضا(ع) شود.
الحمدلله بچههای مهدالرضا(ع) به شغلهای خوبی مثل پزشکی، مهندسی، معلمی و... رو آوردهاند. یک شاگرد دارم که شغل پدرش را در بازار در پیش گرفته و میوهفروش شده است. پارسال با پرسوجو، من را پیدا کرده و با یک دسته گل به سراغم آمد و گفت: «خانم نوری من شاگرد شما در سال ۱۳۷۸ بودم. آن آموزشهای شما در مهدالرضا(ع) الان در کارم خیلی تأثیر داشته و سعی کردم چیزهایی که از شما آموختم را در کاسبیام رعایت کنم».
آزیتا ذکاء
نظر شما