تحولات لبنان و فلسطین

حوالی عصر روز یکشنبه سی ام اردیبهشت ماه بود که خبرهایی تک‌خطی و تلگراف‌طور از وقوع یک سانحه برای بالگرد حامل رئیس جمهور در فضای مجازی دست به دست می‌شد.

نقش بستن این چند کلمه با ترکیب «فرود سخت» در زیرنویس شبکه خبر، کافی بود تا موج نگرانی عموم مردم را درگیر خود کند. افکار عمومی نگران بود و با استرس و تشویش به صفحه اخبار و اعلان چشم دوخته بود و پِی اخبار امیدوارکننده‌ای مبنی بر صحت و سلامت رئیس جمهور و هیئت همراهش می‌گشت. هنوز آن‌قدر زمان نگذشته که حس و حال آن لحظات یادمان رفته باشد. دل توی دلمان نبود. هر چقدر هم می‌خواستیم به دل بد راه ندهیم ولی باز تصویر فقدان در ذهنمان نقش می‌بست. تشویش داشتیم از اینکه نکند رئیس جمهور و وزیر امور خارجه در وضعیت فعلی کشور و منطقه به همین راحتی از دستمان بروند. ما تجربه تلخ از دست دادن را داشتیم و به همین خاطر می‌دانستیم بالاخره این کشتی هم صاحب و سکاندار دارد و بندِ نام‌ها و اسامی نیست، ولی پِی قوت قلب بودیم. سه چهار ساعتی از اعلام خبر اولیه نگذشته بود که صحبت‌های رهبر معظم انقلاب در دیدار همان شبشان به مناسبت میلاد امام رضا(ع) منتشر شد.

رهبر معظم انقلاب

رهبری معظم امید داشتند خبرها به سمت صحت و سلامت رئیس جمهور و هیئت همراه بچرخد، ولی در عین حال تأکید کرده بودند که « ملت ایران نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمی‌آید». این جملات انگار که دستی به جان و نفوس ملت کشیده باشد، همه را آرام کرد. آراممان کرد و همزمان ما را به تجربه زیسته این چهل و چند سال پس از انقلاب ارجاع می‌داد که دیده بودیم و حتی شاید به تاریخ این چند سده اخیر که خیلی‌هایش را فقط شنیده بودیم و با بازخوانی‌اش، غصه‌مان می‌شد. می‌پرسید چرا؟ 

دلیلش را می‌شود با مقایسه همین مقاطعی که عرض شد با یک هفته اخیر جست‌وجو کرد. نزدیک به یک هفته است از لحظه سقوط بالگرد رئیس جمهور می‌گذرد. دقیقاً روز بعد از اعلام خبر شهادت رئیس جمهور، افتتاحیه دوره ششم مجلس خبرگان برگزار شد و این مجلس رئیس جدیدش را با برگزاری انتخابات برگزار کرد. ملت همچون صاحب عزایی که دغدغه اضافه‌ای روانش را بخواهد آزار دهد، در آرامش به تشییع و بدرقه خدمتگزارانش پرداخت. رهبر معظم انقلاب نیز در پیامشان  به همین مناسبت، از ضرورت برگزاری انتخابات با همکاری سه قوه به منظور انتخاب رئیس جمهور  درمدت حداکثر ۵۰ روز گفتند. بعد هم دیدیم که رؤسای جمهور و سران کشورها و فرستادگانشان از اقصی نقاط عالم آمدند و به محضر رهبر معظم انقلاب و مردم تسلیت گفتند. 

درحقیقت بخش مهمی از رقم خوردن حماسه تشییع میلیونی را به همین دلیل باید مدیون شخص حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دانست. شخصیتی که مشاهده آمد وشد سران و مسئولان کشورهای خارجی و دیدارهای فشرده‌شان برای عرض تسلیت، گواهِ همان حرفِ چند شب قبلشان بود که ملت دلواپس نباشد و از اختلال در امور خبری نخواهد بود. همین هم شد که ملت توانست بی‌دغدغه اضافی، قدرشناسانه، حماسه تشییع میلیونی شهدای خدمت را به سرانجام برساند و آن را بدل به سند افتخار و عزت برای کشور کند.

و البته که از این ملت که پای مکتب امام(ره) و رهبری معظم، تا بدین‌جا پیش آمده، انتظار دیگری نمی‌رود. یادمان نرفته که امام خمینی(ره) پس از شهادت رجایی و باهنر، همین‌گونه ملت را آرام می‌کرد. برایمان از پدیده «شاه مرده سالی» می‌گفت که همین ایران عزیز همین چند سده پیش به آن گرفتار بود. می‌گفت همین که شاهی می‌مُرد کانّه با خودش همان اندک آرامش و سکون مملکت را هم می‌بُرد و باید چند سال منتظر می‌ماندی تا یکی بیاید و بر سرکشی‌ها و آشفته‌حالی‌ها افسار بزند. اینجا ولی قصه چند سال و حتی چند روز و چند ساعت نبود. اینجا به قدر چند ساعت حتی آب در دلِ ملت تکان نخورد؛ چرا که با راز ثبات زیر خیمه انقلاب آشنا بود.   

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.