تحولات لبنان و فلسطین

برمایی می‌گوید: اصلی‌ترین وجه‌تمایز «سپنج» انتخاب «رویکرد» به‌جای انتخاب «موضوع» است و حضور «سپنج» در شبکه نمایش خانگی، از این منظر یکی از وجوه تمایز این محصول می‌تواند محسوب شود و یک ورودیه موفق برای شکل‌گیری جریان تولید برنامه‌های مشابه در شبکه خانگی است.

دنیای امروز ما با پدیده‌ای به نام «فقدان معنا» مواجه شده است / انتخاب رویکرد؛ اصلی‌ترین وجه‌تمایز «سپنج»

به گزارش گروه فرهنگی قدس، «سپنج» عنوان برنامه‌ای گفت‌وگومحور است که در قالب «تاک‌شو» و در سال ۱۴۰۲ به تولید رسیده و حالا «فیلیمو» فصل اول را آن در ۸ قسمت پیش روی مخاطبان قرار داده است. این برنامه که تهیه‌کنندگی آن را حسین ربانی غریبی برعهده داشته و علی درستکار از مجریان برنامه‌های معارفی سیما، عهده‌دار اجرای آن است، یکی از اولین تجربه‌های برنامه‌سازی اندیشه‌ای و معارفی در شبکه نمایش خانگی محسوب می‌شود که تا به اینجا، بازخورد بسیار خوبی هم از سوی صاحب‌نظران و مخاطبان عام شاهد بوده است. به بهانه انتشار فصل اول این مجموعه، گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام محمد برمایی داشته‌ایم که تجربه اجرای برنامه تلویزیونی «دعوت» با رویکرد اجتماعی و معارفی در تلویزیون را در کارنامه خود دارد. برمایی در این گفت‌وگو دلایل توفیق «سپنج» را تشریح کرده است.

* باتوجه به سابقه‌تان در اجرای برنامه‌های مذهبی برای مخاطب عام در تلویزیون، چه دیدگاهی درباره عرضه تولیدات اندیشه‌محوری از جنس «سپنج» در شبکه نمایش خانگی دارید؟

از زوایای مختلف می‌توان به تجربه ساخت برنامه‌های مذهبی و اندیشه‌ای پرداخت که یکی از این وجوه، فرم این قبیل برنامه‌هاست. نکته مهم در این زمینه این است که ما چگونه می‌توانیم یک محتوای مذهبی را در یک قالب رسانه‌ای ارائه کنیم؟ پاسخ به این سوال نیازمند آن است که متخصصان خوش‌ذوق فعال در فضای تولیدات رسانه‌ای در کنار فعالان تولید برنامه‌های تلویزیونی و یا نمونه‌های مشابه در پلتفرم‌ها قرار بگیرند تا بتوانند در یک اشتراک فکری، برنامه‌ای فاخر و در عین حال پربیننده را تولید کنند. این اتفاق در سال‌های دورتر کمتر بوده است اما در سال‌های جاری، شاهد این اتفاق میمون هستیم که دغدغه‌های برنامه‌سازان در حوزه مباحث دینی با دغدغه مبلغان دینی که نسبت به رسانه احساس نیاز می‌کردند، هم‌راستا شده است. برنامه‌ای از جنس «سپنج» به خوبی گواه این واقعیت است که متخصصان دینی، در کنار متخصصانی که فن برنامه‌سازی را می‌دانسته‌ و تصویر و رسانه را به درستی می‌شناخته‌اند، قرار گرفته‌اند. از این تلفیق و این وحدت رویه به درستی استفاده شده است تا یک کار شاخص و فاخر به تولید برسد.

توفیقات «‌سپنج» از نگاه حجت‌الاسلام برمایی؛ وقتی پلتفرم گرفتار «بی‌معنایی» نمی‌شود

* و این اتفاقی است که نظر می‌رسد استمرار آن به‌ویژه در قالب تولیدات پلتفرمی و شبکه خانگی، ضروری است.

درباره ضرورت تولید این جنس برنامه‌های چه در پلتفرم‌ها، چه در قاب تلویزیون و چه در هر بستر رسانه‌ای دیگری، به نکته‌ای کلی اشاره می‌کنم. براساس پژوهشی که در دنیا اتفاق افتاده و می‌توان آن را حاصل جمع نظرات مختلف افراد صاحب‌نظر دانست، این یک واقعیت است که دنیای امروز ما با پدیده‌ای به نام «فقدان معنا» مواجه شده، ردپای این فقدان در زندگی‌های امروزی ما بسیار زیاد است. ما شبکه‌های ارتباطی بسیار متنوع‌تری نسبت به پنجاه سال پیش داریم اما کیفیت ارتباطات میان انسان‌ها، بسیار ضعیف شده، «تنهایی» که از مباحث بسیار حائز اهمیت و مهم است، یکی از پدیده‌هایی است که بسیاری از مردم دنیای امروز با آن مواجه هستند. فقدان معنا، ردپای بسیار پررنگی در سبک زندگی مردم امروز دنیا دارد. به همین دلیل است که نسبت به ۵۰ سال گذشته، شاهد گرایش پررنگ‌تر مردم، به حوزه عرفان هستیم. حتی رویکرد مردم به آیین‌ها و آداب شریعت‌محوری همچون استخاره و یا پرداختن به مسائل ماورالطبیعه را هم می‌توان ردپای همین فقدان دانست. انسان‌های امروزی به هر طریقی در تکاپو برای رفع این فقدان و پر کردن زندگی خود از معنا هستند. آسیب‌های جهان امروز مانند اضطراب و افسردگی که سلامت روان بسیاری از ما را تهدید می‌کند هم حاصل همین فقدان معناست. حالا اگر به این مقوله فکر کنیم که یک برنامه‌ای از جنس «سپنج» می‌تواند اندکی ما را متوجه این فقدان معنا کند و بتواند در بلبشوی تولیدات پرتراکم برنامه‌های نمایشی و رسانه‌ای از یوتیوب گرفته تا تلویزیون و فضای مجازی، اندکی به سردرگمی مخاطب امروز برای رفع نیاز اصلی‌اش جهت بدهد این اتفاق مبارکی است. از این منظر می‌توان گفت یکی از نیازهای مخاطب امروز، تولید برنامه‌های معنامحوری است که بتواند در بستر دانش و مطابق با متون مستندی همچون متون دینی، آگاهی‌بخش باشد. تولید این دست برنامه‌ها در شرایط امروز، ضروری است. برای عرضه چنین محصولی هم طبیعتا باید سراغ بازاری رفت که مردم بیشتر به آن رجوع دارند. از آنجایی که شاید تلویزیون در سال‌های اخیر، در زمینه جذب مخاطب دچار ضعف شده، شبکه‌های خانگی احتمالا در نبود خط‌کشی‌های تلویزیونی‌، مخاطب عام‌تری را با خود همراه کرده است که می‌تواند در این بستر به‌صورت جدی‌تر نیازهای خود را دنبال کند. گویی مخاطب در این بستر قدرت انتخاب بیشتری دارد و به همین این بستر تبدیل به یک بازار جدی شدهذکه مورد استقبال مردم هم قرار گرفته است. عرضه برنامه‌هایی از جنس «سپنج» در کنار سریال‌ها، فیلم‌ها، مستندها و انواع و اقسام تولیدات سرگرم‌کننده، کمک می‌کند تا پلتفرم عرضه‌کننده آن، خودش گرفتار «بی‌معنایی» نشود. از این منظر شبکه‌های خانگی، فارغ از هر دسته‌بندی قضاوتی، به‌دلیل دوری از «بی‌معنایی» می‌بایست سراغ تولید برنامه‌هایی از این دست هم بروند. چه اینکه در شبکه‌های خانگی در دنیا، تا جایی که من اطلاع دارم و رصد کرده‌ام، به مناسبت‌های مختلف و در قالب‌های رسانه‌ای مختلف سراغ این مضامین می‌روند. فراگیر شدن استقبال از این تولیدات هم، زمانی محقق می‌شود که بتوانید از تکنیک‌های پرشور و حرارت‌تر در فرآیند تولید استفاده کنید.

* با توجه به تأکیدی که بر امر تخصص در  فرآیند برنامه‌سازی‌های دینی دارید، چه شد که به‌عنوان یک روحانی و بدون داشتن سابقه تخصصی، اجرای یک برنامه تلویزیونی را پذیرفتید؟

زمانی که میزبانی و اجرای برنامه تلویزیونی «دعوت» به من پیشنهاد شد، از تهیه‌کننده و مدیر گروه پرسیدم چرا می‌خواهید این مسئولیت را به من بدهید؟ درحالی که اجرا یک مقوله تخصصی است، به نقل از یکی از متخصصان فضای رسانه، جمله‌ای را خطاب به من گفتند که به یادم مانده است. آن متخصص رسانه گفته بود، وقت آن رسیده است که مردم با یک قاب جدیدی روبه‌رو شوند و برخی مفاهیم، توسط یک روحانی که مختصات رسانه‌ای دارد، برای آن‌ها مطرح شود. این قاب جدید می‌طلبید که یک روحانی، در فرآیند تولید چنین برنامه‌ای مقابل دوربین حضور داشته باشد. تجربه من در اجرای آن برنامه، به‌رغم دلواپسی‌هایی که داشتند، نشان داد که تشخیص آن کارشناس رسانه، کاملا درست بوده است. اجرای یک برنامه مذهبی در نگاه مخاطب عام، زمانی جذاب می‌شود که شما بتوانید با توجه به خط‌کشی‌ها و تکنیک‌های رسانه‌ای به نیاز او نزدیک شوید. این مهمترین تجربه من در فرآیند اجرای «دعوت» بود. تمام تلاشم را کردم که در همان قالب به نیاز مخاطب نزدیک شوم و راوی قصه‌های مردم، از جنس خود مردم، شوم. آن تجربه کمک کرد تا ما بتوانیم به‌طریق مستقیم و غیرمستقیم به برخی چالش‌های روز جامعه بپردازیم. مانند مقوله «امید»، «توکل»، «عاقبت‌اندیشی» و مواردی از این دست. در آن برنامه توانستیم درباره این مضامین با مخاطب خود گفت‌وگو کنیم، بدون آنکه احساس کند ما بالای منبر رفته‌ایم. در این جنس برنامه‌سازی نخواستیم جاده را یکطرفه طراحی کنیم. مانند همان حدیث عمل کردیم که می‌فرماید حرف ما را به مردم برسانید، اینکه آن‌ها چه برداشتی از آن دارند و چه واکنشی نشان می‌دهند را دیگر به خودشان و خدای‌شان بسپارید. برنامه «سپنج» با حضور کارشناس فرهیخته‌ای مانند جناب آقای علی درستکار در مقام میزبان، که از هر نظر جذابیت‌های رسانه‌ای را دارا هستند و در این جنس برنامه‌سازی هم پیش‌رو بوده‌اند، به تجربه‌ای ارزشمند از همین جنس بدل شده است. جناب درستکار از همان تجربه تولید برنامه تلویزیوی «این شب‌ها» تلاش داشت تا نگاه نوعی را نسبت به مسائل و مباحث دینی داشته باشد. «سپنج» از این منظر، از حضور علی درستکار بیشترین بهره را برده است و این برنامه را در این زمینه، کاملا موفق می‌بینیم. اولین تجربه‌ها به‌ویژه در شبکه خانگی می‌تواند آسیب‌ها و نقدهایی را به همراه داشته باشد اما شروع یک مسیر و جریان‌سازی در سبکی از برنامه‌سازی، خودش یک موقعیت مفید و مغتنم است که «سپنج» از این جهت عملکرد موفقی داشته است.

توفیقات «‌سپنج» از نگاه حجت‌الاسلام برمایی؛ وقتی پلتفرم گرفتار «بی‌معنایی» نمی‌شود

*صحبت از مفاهیمی مانند «گذر از روزمرگی» که موضوع محوری برنامه «سپنج» است، چقدر می‌تواند صبقه دینی به خود بگیرد؟

فرانکل، جمله‌ای دارد که می‌گوید «دین ابرمعنا است». از سوی دیگر اخیرا در یک کتاب پژوهشی با این گزاره مواجه شدم که نوشته بود «عصر جدید، عصر بی‌معنایی است». انگار همه به این جمع‌بندی رسیده‌ایم که پایه عقل یا همان پای استدلالیان، چوبین است. مردمی که در دنیای جدید زیست می‌کنند، نیاز به معنا دارند. پدیده‌ای مانند استقبال گروهی از مردم از «دین» در عصری که رفتارهای ضددینی در آن بسیار زیاد است، از همین منظر قابل تحلیل است. امروز پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که بخش چپ مغز به تنهایی پاسخگوی نیازهای ما نیست و باید به کمک بخش راست مغزمان به‌دنبال معنا باشیم. امروز بسیاری باور دارند که رضایت از زندگی، از طریق بخش چپ مغز یا همان عقلانیت اتفاق نخواهد افتاد. شما برای رسیدن به دنیای مطلوب، صرفا نیاز به دستاوردهای بزرگ ندارید. اینکه برنامه «سپنج» در شعار محوری خود دست روی «روزمرگی‌ها» گذاشته، به نظر کار بسیار هوشمندانه‌ای بوده است. به تعبیری می‌توان گفت این برنامه دست روی «موضوع» نگذاشته بلکه سراغ یک «رویه» رفته، این برنامه از نگاه شاعر معنامحوری همچون فاضل نظری در روزگار ما، سراغ معنای روزمرگی رفته، در بخش‌های دیگر از نگاه یک چهره عملی و یا یک سیاست‌مدار سراغ همین موضوع رفته، هنر علی درستکار در اجرای برنامه همین است که توانسته است همین رویکرد را با موضوعات متفاوت و متناسب با مهمان هر قسمت، دنبال کند. در همین مسیر هم موضوعاتی را مورد پرسش قرار می‌دهد که مردم عام هم با آن درگیر هستند. «سپنج» از منظر این ویژگی‌ها، بسیار قابل‌تأمل و قابل‌تحسین است.

* همین جا علاقه‌مندم بدانم، پاسخ‌ خودتان به سوال کلیدی «سپنج» به صورت مختصر چیست؛ چگونه از روزمرگی عبور کنیم؟

روزمرگی برای هر یک از ما می‌تواند معنای متفاوتی داشته باشد. روزمرگی برای محمد برمایی به‌عنوان یک طلبه می‌تواند متفاوت از معنای روزمرگی برای شما به‌عنوان یک خبرنگار باشد. خیلی از ما در بزنگاه‌های زندگی، ناگهان با سوال «که چی حالا؟» مواجه می‌شویم. اینکه برنامه «سپنج» سراغ این بزنگاه‌ها رفته بسیار ارزشمند است. به‌خصوص که احساس شخصی من این بود که این برنامه اصراری برای تحمیل یک راهکار هم ندارد و بلکه به‌دنبال ایجاد سوال است. ما اگر بخواهیم از روزمرگی‌های خود عبور کنیم، یکی از مهمترین راهکارهای آن مراقبه و محاسبه است. به نظر می‌رسد در برنامه «سپنج» بخشی از این محاسبات روزمره ما زیر سوال می‌رود تا بلکه بتوانیم فهم بهتری از زندگی پیدا کنیم. هدایت برنامه‌ای با این سبک، بسیار کار دشواری است و معتقدم علی درستکار در این برنامه بسیار متفاوت از تجربه‌ای مانند «این شب‌ها» ظاهر شده است. در کلاس‌های «عادات مثبت زندگی» اولین نکته‌ای که مطرح می‌کنیم این است که ما گویی ناگزیریم از عادت کردن. دنیا تله بزرگی برای ما دارد و آن این است که ما را به خودش عادت می‌دهد. مثبت یا منفی بودنش مهم نیست، مهم این است که بدانیم دنیا ما را به خودش وابسته می‌کند. باید به این مسئله فکر کنیم که ما در دنیا وابسته می‌شویم و روزمرگی‌ها، ما را از اصل زندگی دور می‌کند. براساس متون دینی، تجربه شخصی و سال‌ها طلبگی و شاگردی، معتقدم اولین گام برای عبور از «روزمرگی» خودآگاهی و خودشناسی است. شناخت خود و رسیدن به یک ایدئولوژی، گام اول است و اگر چنین اتفاقی رخ دهد، در کنار همه رسیدن‌ها و نرسیدن‌ها و یا داشتن‌ها و نداشتن‌ها، ما می‌توانیم از روزمرگی‌های منفی عبور کنیم. حتی از برخی روزمرگی‌های مثبت می‌توان عبور کرد. مثلا کسی که به‌صورت مستمر درگیر کمال‌طلبی است، مبتلا به یک روزمرگی خطرناک است. این جنس کمال‌طلبی افراطی، انسان را از نعمت رضایت از زندگی محروم می‌کند. درباره همین برنامه «سپنج» و برخی مهمان‌های آن، احساس شخصی من این است که آنطور که می‌گویند از خودشان و زندگی‌شان رضایت ندارند. بالاخره همه ما می‌دانیم انسان کامل وجود ندارد و این مهمانان هم در واقع دارند ما را به تجربیات زیسته خود مهمان می‌کنند. در یکی دو برنامه اما احساس کردم، برخی مهمانان از کمال‌گرایی افراطی رنج می‌برند و متأسفانه این حس را به مخاطب هم تجویز می‌کردند. ما برای رسیدن به یک رضایت، باید بتوانیم عادات مثبت زندگی‌مان را هم کنترل کنیم و این نیاز به خودآگاهی بالا دارد. زمانی ما حتی عبادت‌ها و یا عشق‌ورزی‌های‌مان هم تبدیل به عادات روزانه می‌شود. گاهی ازدواج و سر کار رفتن‌های‌مان هم از جنس عادت شده است. عبور از این روزمرگی‌ها، شجاعت و خودآگاهی بسیار بالایی می‌طلبد. شما خیلی باید آگاه و عاقل باشید که بتوانید با این جنس روزمرگی‌ها، مواجه شوید.

* اگر بخواهید از منظر آسیب‌ها درباره برنامه‌سازی معارفی صحبت کنید، به چه نکاتی اشاره می‌کنید؟

یکی از مهمترین دست‌اندازها در مسیر تولید برنامه‌های معارفی رسیدن به این مرحله است که بدانیم با چه واژگانی، چه نویسنده‌ای و اساسا با چه متنی می‌توانیم میان مباحث مدنظر خود و زندگی روزمره مخاطب ارتباط برقرار کنیم. نکته دیگر این است که غالبا در برنامه‌های معارفی، شاهد گفت‌وگوهای یک طرفه هستیم. طبیعتا در هر تاک‌شویی یک میزبان و یک مهمان وجود دارد و قاعده این است که در همه برنامه‌های مرتبط با این قالب، این ساختار رعایت شود، اما نکته مهم این است که در برنامه‌های معارفی، کمتر شاهد خلاقیت و جسارت هستیم. اگر برنامه شاخص معارفی در قاب تلویزیون را «سمت خدا» بدانیم، باید اذعان کنیم که همین برنامه هم با وجود مخاطبان پرسابقه‌ای که دارد، دیگر برای نسل جوان و نوجوان امروزی، آنقدری جذاب نیست. ما باید با خلاقیت‌های مدرن امروزی، قالب‌های برنامه‌سازی معارفی را تغییر دهیم. کمااینکه خود ما در فرآیند ساخت برنامه «دعوت» خیلی از قالب‌ها را شکستیم. آنچه در اولین مواجهه با برنامه «سپنج» توجه من را به خودش جلب کرد، دکور این برنامه بود. قالب یک برنامه باید به‌گونه‌ای گیرا باشد که مخاطب را با خودش همراه کند. نمونه برنامه مذهبی موفق در تلویزیون «محفل» بود اما متأسفانه ایرادی که به این برنامه وارد است این است که این برنامه در ادامه مسیر خود تبدیل به یک شوی تلویزیونی شد. این نکته البته می‌تواند ایراد باشد اما شخصا آن را بد نمی‌دانم چرا که بالاخره یک برنامه باید برای مخاطب جذاب هم باشد. «سپنج» در زمینه ایجاد فضای بصری جذاب برای مخاطب، می‌توانست از این منظر عملکرد بهتری هم داشته باشد.

توفیقات «‌سپنج» از نگاه حجت‌الاسلام برمایی؛ وقتی پلتفرم گرفتار «بی‌معنایی» نمی‌شود

* قرار گرفتن ترکیبی متنوع از اندیشمندان فعال در حوزه‌های مختلف، در فهرست مهمانان «سپنج» را چقدر می توان در توفیق این برنامه موثر دانست؟

ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که من معتقد نیستم که امروز از منظر مردمی، با اندیشمندان فعال در جامعه خود مواجه هستیم. بله روزمرگی‌های یک روحانی با روزمرگی‌های یک شاعر و یا یک مهندس متفاوت است اما تنوع در ترکیب مهمانان، از منظر دیگری می‌تواند اهمیت داشته باشد. عامل اول روایت و قصه است. اگر یک مهمان قصه و روایتی در زندگی خود داشته باشد، قطع به یقیین می‌تواند بر کیفیت برنامه بیفزاید. نکته دوم این است که ما مهمانی داشته باشیم که علاوه‌بر اینکه قصه‌ای دارد، کلام و فن بیان لازم برای روایت آن را هم دارا باشد. ما اگر بخواهیم با کلام ثقیل، روایتی را مطرح کنیم، قطعا مخاطب سراغ برنامه‌های دیگر می‌رود. مهمانی که بتواند واژه‌های روان‌تری را برای روایت خود انتخاب کند، بسیار جذاب‌تر است. نکته سوم درباره ترکیب مهمانان هم این است که سراغ نسخه پیچیدن نرویم. بعضی از مهمانان «سپنج» با هوشمندی توانستند گرفتار این تله نشوند و به همین دلیل هم مخاطبان بسیاری را با خود همراه کردند. از این منظر می‌توان گفت برای ترکیب مهمانان فصل‌های بعدی «سپنج» می‌توان سراغ مردم معمولی‌تری که لزوما اندیشمند نیستند اما تجربه‌های نابی در زندگی داشته‌اند، هم رفت.

* اصلی‌ترین وجه تمایز تجربه‌ای از جنس «سپنج» که در شبکه خانگی به تولید رسیده است با برنامه‌های اندیشه‌محور در قاب تلویزیون در سال‌های اخیر را چه می‌دانید؟

همان‌طور که اشاره کردم، اصلی‌ترین وجه‌تمایز «سپنج» انتخاب «رویکرد» به‌جای انتخاب «موضوع» است. این برنامه به‌جای ورود به مصادق سراغ رصد یک رویکرد عام مردمی رفته، این تمایز بسیار هوشمندانه انتخاب شده است. از منظر قالب برنامه‌سازی هم، نفس حضور علی درستکار را منجر به تغییر عیار این برنامه می‌دانم. به نظرم جناب درستکار در فضای اجرای برنامه‌های مذهبی، جایگاه شاخصی پیدا کرده و حضور ایشان در مقام مجری «سپنج» قطعا از وجوه امتیاز این برنامه است. فارغ از این نکات، نفس عرضه و انتشار این برنامه در شبکه نمایش خانگی هم بسیار ارزشمند است. معتقدم شبکه نمایش خانگی همواره به‌عنوان یک فرصت جدید و یک زمین بازی تازه که مخاطبان بسیاری را هم درون خود جای داده است، مختصات کاملا متفاوتی نسبت به تلویزیون دارد. حضور «سپنج» در شبکه نمایش خانگی، از این منظر یکی از وجوه تمایز این محصول می‌تواند محسوب شود. «سپنج» یک ورودیه موفق برای شکل‌گیری جریان تولید برنامه‌های مشابه در شبکه خانگی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.