خودتان حدس بزنید در دنیای اقتصاد و امور اقتصادی که از همان بدو خلقت، با خطر و خطرپذیری همراه است، آدم‌ها و شرکت‌های نوآفرین (استارت‌آپ) باید چقدر ایده‌های نو و خلاقانه داشته باشند که بتوانند هم رقیبانشان را پشت سر بگذارند و هم از خط آتش خطرها به‌سلامت عبور کنند.

سرگذشت کتابفروشی که «همه چیز فروش» شد

حوالی امروز 


دنیای اقتصاد و امور اقتصادی جوری است که انگار از همان بدو خلقت، نافش را با خطر و خطرپذیری (به قول فرنگی‌ها«ریسک»)  بریده‌اند. حالا خودتان حدس بزنید در چنین دنیایی آن هم در قرن بیست‌ویکم آدم‌ها و شرکت‌های نوآفرین (استارت‌آپ) باید چقدر ایده‌های نو و خلاقانه داشته باشند که بتوانند هم رقیبانشان را پشت سر بگذارند و هم از خط آتش خطرها به‌سلامت عبور کنند.

داخل گاراژ
 مثلاً خداوکیلی خود شما چند سال پیش که شنیدید نخستین شرکت‌های خریدوفروش اینترنتی مثل دیجی‌کالا و... به تقلید از شرکت‌های خارجی در ایران راه افتادند چقدر احتمال موفقیت برایشان قائل بودید؟ چقدر به خرید و فروش اینترنتی اطمینان داشتید؟ 
خیلی پیش از اینکه نمونه‌های وطنی شرکت‌های نوآفرین برای خریدوفروش پا بگیرند و اصولاً پیش از اینکه اینترنت سروکله‌اش توی ایران پیدا شود، آن طرف کره زمین در ینگه‌دنیا یک نفر با ایده راه انداختن کسب‌وکار اینترنتی تلاش کرد اولین استارت‌آپ دنیا را راه بیندازد. «جف بیزوس» ۳۰‌سال پیش یعنی سال۱۹۹۴ فقط ۳۰‌سال داشت و مثل امروز نه کارآفرین، نه ثروتمند و سرمایه‌دار و نه آدم سرشناسی به حساب می‌آمد. فقط در دانشگاه درس خوانده و دانش‌آموخته شده بود و در یکی دو شرکت که کار پیاده‌سازی شبکه‌های رایانه‌ای را انجام می‌دادند کار می‌کرد. آن زمان دنیای «وب» و اینترنت تازه شروع به رشد کرده بود و حداقل هنوز آن‌هایی که سرمایه‌گذار و اهل اقتصاد بودند به جذابیت‌ها و توانایی‌هایش توجهی نداشتند. «جف» اما وقتی دید در سال۱۹۹۴ آمار استفاده از اینترنت نسبت به سال گذشته ۲۳برابر رشد کرده است خیلی زود به فکر افتاد برای سرمایه‌گذاری بلندمدت روی اینترنت و کسب‌وکار اینترنتی که هنوز وجود و رسمیت نداشت حساب کند. بنابراین در قدم نخست، شرکت «آمازون» را با هدف «فروش اینترنتی» ثبت و از سال بعد کارش را با کتاب‌فروشی برخط شروع کرد. همکارانش عبارت بودند از همسرش و «شل کافان» که برنامه‌نویس رایانه بود. دفتر شرکت هم در یک گاراژ قرار داشت و خلاصه هیچ چیز شرکت تازه تأسیس به «آمازون»ی که امروز می‌شناسیم شباهت نداشت.

ما یک زیانده معروفیم!
حالا بیاییم به ۶ سال بعد؛ یعنی ۸ ژوئن سال۲۰۰۰. «فرادید» در مطلبی مفصل درباره آن سال می‌نویسد: مجری بی‌بی‌سی، جرمی واین، پشت میز برنامه شبانگاهی‌اش نشسته بود و گزارشی در مورد بازار تجارت الکترونیک را بررسی می‌کرد؛ تجارتی که آن موقع به نظر می‌رسید محکوم به شکست است. در مقابل او میهمان آن شب برنامه نشسته بود: جف بزوس سی‌وشش ساله، مدیرعامل آمازون. آن روزها با وجود یک بحران اقتصادی که بعدها به «حباب دات کام» معروف شد، آمازون و ده‌ها کسب‌وکار تازه‌نفس برخط هم  از حیث اقتصادی به نقطه‌ای بحرانی رسیده بودند. با وجود موفقیت اولیه آمازون در سال۱۹۹۹ و کسب درآمد ۶/۱میلیارد دلاری، درنهایت متحمل زیان خالص ۷۲۰میلیون دلاری شده بود؛ قیمت سهام شرکت ناپایدار بود و از ۱۱۳دلار در هر سهم در دسامبر۱۹۹۹ به ۵۲ دلار در ژوئن۲۰۰۰ کاهش یافته بود. مجری برنامه گفت: «مردم قبلاً می‌گفتند آمازون شگفت‌انگیز است و حالا می‌گویند عجیب است که آمازون این‌قدر پول از دست می‌دهد».
جف بزوس با خونسردی و لبخند پاسخ داد: «خب، ما یک شرکت مشهور زیانده هستیم و این یک راهبرد آگاهانه و یک تصمیم مربوط به سرمایه‌گذاری است!»
مجری بی‌بی‌سی حالا می‌گوید: «امروز و ۲۴ سال پس از مصاحبه من به یاد می‌آورم که آن موقع با خودم فکر کردم این مرد روحیه بسیار خوبی دارد. او روحیه‌ای بسیار شاد و پرشور داشت و من وقتی به گذشته نگاه می‌کنم همیشه فکر می‌کنم او در آن زمان می‌دانست که روزی ثروتمندترین مرد روی زمین خواهد شد».

پادشاه تجارت الکترونیک
«جف بزوس» سایت اینترنتی آمازون را یک سال پس از تأسیس شرکت راه‌اندازی کرد. اینترنت جهانی هنوز در ابتدای راه بود و تنها تعداد کمی از شرکت‌ها متوجه ظرفیت کسب‌وکارهای مبتنی بر وب شده بودند. آمازون در آن زمان بزرگ‌ترین مجموعه کتاب‌های الکترونیکی را در جهان ارائه می‌کرد و بازیگری کلیدی در بازار نوظهور تجارت الکترونیک بود.
چهار سال بعد اما به فروش کالاهای دیگری مانند لوازم الکترونیکی، اسباب‌بازی، لوازم خانگی و...هم رو آورد و یکباره  به بزرگ‌ترین پلتفرم فروش برخط در جهان تبدیل شد. در پایان هزاره، آمازون ۱۷میلیون مشتری داشت و ارزش سهام آن به ۵۰ برابر ارزش اولیه عرضه عمومی رسیده بود.
«جف بزوس» حتی به عنوان شخصیت سال۱۹۹۹ توسط مجله تایم انتخاب شد  و لقب «پادشاه تجارت الکترونیک» را دریافت کرد. با این حال اما در سال۲۰۰۰، به خاطر بحرانی که گفتیم و با وجود موفقیت چشمگیر آمازون، خیلی‌ها در مورد این شرکت تردید داشتند. با این همه «بزوس» با تکیه بر همان ضررهای شرکت، به دنبال کسب موقعیت بهتری در آینده بازار بود! راهبرد آینده‌نگر و اولویت دادن به مشتری و اصرار به اینکه باید با وجود زیان موقت در شرایط بحرانی بازهم همه نیازهای مشتریان را برآورده کرد، به آمازون کمک کرد تا از شرایط بحرانی بگریزد و به دوران طلایی پا بگذارد. با این راهبرد و تلاش بود که در سال۲۰۰۵، «آمازون پرایم» را برای مشتریان دائمی خود راه‌اندازی کرد که امروز ۱۸۰میلیون کاربر دارد و سال۲۰۱۸ «جف بزوس» به عنوان ثروتمندترین فرد جهان با مبلغ ۱۱۲میلیارد دلار دارایی شناخته شد. دو سال بعد هم شیوع کرونا دوباره سبب شد او بالاتر از ایلان ماسک و بقیه، ثروتمندترین کارآفرین جهان شود.
آمازون که چند سالی است از خرده‌فروشی هم عبور کرده و برای رضایت مشتریان به «همه‌ چیز فروشی» مشغول شده، استودیو فیلم و تلویزیون، سرویس استریم، فروشگاه‌های مواد غذایی با خدمات کامل و فناوری دستیار هوش مصنوعی و شرکت‌های متعدد و معروف دیگری را که در زمینه‌های متفاوت فعال بودند خریداری و در هم ادغام کرده تا همه زیرپوشش «آمازون» همان کتاب‌فروشی برخط ۳۰سال پیش فعالیت کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.