اگر از تاریخ بپرسید مردمان سیستان به صورت هایی که از همه با آفتاب دوست تر است، نخستین قومی بوده اند که به خون خواهی حسین بن علی (ع) قیام کرده اند. قیامی که هر چند کمتر از آن گفته شده و شنیده ایم اما تاریخ آن را در حافظه خود حفظ کرده و آتش آن در سینه مردمان این دیار هنوز روشن است. آتشی که اصل و اساس عزای سیدالشهدا در این سرزمین شده است . نشان به این نشان که اهالی سیستان هر محرم دور هم جمع شده و در میانه شهر، یا روستا مشعلی را به نشانه آغاز عزا روشن کرده و تا پایان محرم آن را روشن نگاه می دارند. آتش سوزانی که امشب در صحن وسرای علی ابن موسی الرضا(ع) به نشانه عزای اهالی سیستان و بلوچستان روشن است.
شب چهارم عزای حسینی در حسینیه حرم است و تو اگر بی خبر از آداب و رسوم اهالی سیستان و بلوچستان باشی، نمی فهمی که چرا اهل هیئت در میانه میدان نشسته اند و مداح می خواند و بر سینه می زنند. آدابی که اهالی محلی به آن نوحه شنستکا(نشسته) میگوید. سینه زنان دو زانو نشسته و نوحه خوان نوحه می خواند. شاید این زانوهای خمیده نشان از پاهایی هستند که در عزای حسینی خم شده و تاب اندوه را نیاوردهاند. پیش از او یکی از شاعران با لهجه سیستانی شعری را دکلمه کرده. نوحه ای که برای من یادآور رسم دیگری از اهالی این دیار است. رسمی به نام ( چووه شی یا چاووشی) که هر چند برگزارکننده آن در حسینیه حرم شعر جوانی است اما در سیستان این وظیفه که بیشتر بر عهده یکی از موسفیدکرده های هیئت است، پیرمردی که با صدای خوش آنچه از نوحه های کهن به خاطر دارد را در عزای سید و سالار شهیدان و اصحابش می خواند و با گوش دادن به نوای حزن آلود اوست که سینه زنان کم کم آماده شروع مراسم می شوند و بعد نوبت به مشعلی است که ریش سفیدی /ان را روشن کرده و در میان عزاداران می چرخاند. همان مشعلی که امشب در حسینیه حرم به نشان عزای اهالی سیستان روشن است و میان داری در بین سینه زنان که حالا در میانه صحن حلقه زده اند، می چرخاند و در نور روشن آن چهره های آفتاب سوخته مردانی را می بینم که چشمهایشان خیس است.
دست های سینه زنان با نوای عزا بالا می رود روی سینه مردها می نشیند. زائرانی که گرد این حلقه عزا ایستاده اند، برخی اشک می ریزند و تعدادی سعی می کنند نوحه را زیر لب تکرار کنند، چند نفری هم مثل من جذب نور مشعل روشنی هستند که در میانه می سوزد و من را به شب چهارم محرم در سیستان می برد، آنجا که دیگر پس از چند روز عزاداری در شب چهارم محرم ، دسته های عزا زنجیر زنان از این مسجد و تکیه به مسجد و تکیه دیگر رفته و مداحان و پیرغلامان هر هیئت در دیدار یکدیگر با نوحه های این عزا را به هم تسلیت می گویند. نور مشعل را در نگاه های خیس زائران و مهمانان امشب حسینیه حرم دنبال می کنم و به گوشه ای از صحن می روم. چند خانم با چاد رمشکی و رنگی در گوشه ای ایستاده و مثل من تماشاگر عزای امشب هستند. یکی دوتا نوحه را زیر لب می خوانند و زنی هم نوا با انها بر سینه اش می زند و اشعاری را با خود می خواند، کمی که گوش می دهم نوایش کردی است. خانمی که پشت سرم ایستاده از شمال آمده و می گوید شنیده ام از مازنداران هم هئیت می آید. من هم با آنها همره می شوم و توی دلم می گویم این خاصیت خانه علی ابن موسی الرضا(ع) که به اندازه همه ایران جا دارد.
نظر شما