به گزارش قدس خراسان، ۲۱ روز پس از وقوع زلزلهای ویرانگر در حوالی شهرستان کاشمر، مردم روستاهای «زندهجان»، «کسرینه» و... همچنان با کمبود امکانات و خدمات قطرهچکانی، روزهای گرم تابستان را سپری میکردند.
روزهای نخست و عکس یادگاری مسئولان
۲۹خرداد بود که خبر دلهرهآور وقوع زلزله شدید در شهرستان کاشمر و چندین روستای حوالی آن، گوش به گوش چرخید و پس از آن بود که به صورت لحظهای تصاویری از بناهای تخریبی و آوار شده در روستاهایی نظیر «زندهجان»، «کسرینه»، «محمدیه» و... در فضای مجازی و خبرگزاریهای رسمی منتشر شد. خبرهایی که در آن آشفتهبازار ترس و وحشت، به موضوع جان باختن تعدادی از هموطنان در روستاهای اطراف شهرستان کاشمر زیر آوار اشاره میکرد.
روزهای نخست این واقعه مسئولان استان، شهرستان، نمایندههای مجلس و... برای بازدید به محل مراجعه کرده و وعدههایی هم برای رفع مشکلات مردم به آنها داده بودند.
۲۱ روز درد و رنج
حدود ۲۱ روز پس از وقوع زلزله که بناهای زیادی را در روستاهای اطراف شهرستان کاشمر تخریب کرد، تصمیم گرفتیم برای بررسی میدانی به منطقه برویم.
یکی از دلایل این تصمیم این بود که متأسفانه در موارد متعددی مشاهده کرده بودیم وقتی حرارت ماجرا کم میشود، وعدهها یا روی زمین میمانند یا عمل به آنها با سرعتی بسیار پایین صورت میگیرد. دلیل دیگر ماجرا تماسهای مکرر مردم منطقه بود که تأکید میکرد وعدهها روی زمین مانده و گرمای تابستان و زندگی در کوچه و خیابان یا چادرهای هلالاحمر تحملش دشوار و طاقتفرساست.
پس مشهد را همراه با تیم خبری «خط قرمز» روزنامه قدس به سمت شهرستان کاشمر پیش از طلوع آفتاب ترک کردیم. حدود ۳۰۰ کیلومتر دورتر و پس از عبور از شهرستان تربتحیدریه و کاشمر به نخستین روستای زلزلهزده که «زندهجان» نام دارد، رسیدیم.
پس از صحبت با برخی اهالی متوجه شدیم بافت قدیمی روستا بیشترین آسیب را دیده که این خانهها هم میان روستا قرار دارند.
به سمت محل تخریب بافت قدیمی روستا حرکت کردیم. نکته جالب این بود که بیشتر اهالی با لباسهای خاکی در حال تردد در روستا بودند و وقتی دلیل آن را جویا شدیم، پی بردیم آنها همچنان درگیر خاکبرداری، بنایی و ساخت و ساز هستند البته به تنهایی!
از وام و حمایت خبری نیست!
مقابل یکی از خانههای آسیبدیده توقف کردیم. مالک به سمت ما آمد و وقتی پی برد خبرنگار هستیم، انگار بغضش شکست و گفت خانه من در زلزله تخریب شد. با دست به پشت سرم جایی که خاک و نخاله تخلیه شده و قسمتی هم باقی مانده، اشاره کرد و گفت اینجا سه واحد مسکونی بود که همگی با خاک یکسان شده است.
او ادامه داد: روزهای اول همه مسئولان به محل آمدند و وعدههای خوبی هم دادند؛ ولی فقط تا امروز آواربرداری برای ما رایگان انجام شده و بقیه کارها به دوش خودمان افتاده است. برای پیریزی باید خودمان هزینه کنیم. از وام هم خبری نیست! من با زن و بچهام داخل یک چادر و در محوطه بیرونی یک گاوداری شب را صبح میکنیم. گرمای هوا هم نمیدانید چه با ما کرده است.
از او خواستم من را به محل زندگیاش ببرد. او راست میگفت زن و بچه خردسالش در حیاط یک گاوداری داخل چادر اهدایی هلالاحمر زندگی میکردند.
برای ما آشکار شد گرمای هوا و کمبود امکانات، آنها را تحت فشار گذاشته است.
خانه بنیادساز هم فرو ریخت!
در میان بررسیهای میدانی، یکی از اهالی به ماجرای تأسفباری اشاره کرد؛ موضوع آوار شدن خانهای تازهساز بود که هنوز چند روزی از بتنریزی روی سقف آن نمیگذشت.
ما را به آن محل برد و در کمال ناباوری دیدیم در ساختمان تازهساز یک طبقه که به اصطلاح بنیادساز است و باید با قواعد خاص و نظارت مسئولان متولی ساخته میشد هم در این زلزله با خاک یکسان شده به گونهای که پایههای بتنی با زلزله حدود ۴ریشتری از جا کنده و سقف بتنریزی شده روی زمین پایین آمده بود.
آنجا خدا را شکر کردم کسی داخل خانه ساکن نبود؛ خانهای که قرار نبود به این راحتی پایین بیاید و تمامی شواهد از کوتاهی مسئولان نظارتی در این زمینه حکایت داشت.
صحبت اهالی روستای زندهجان از کمبود بیل مکانیکی و کامیونهای حمل نخاله و همچنین عمل نکردن به وعدهها توسط مسئولان حکایت داشت.
در حالی که اهالی درگیر سختی آواربرداری بودند، از ما خواستند به روستای «کسرینه» هم سری بزنیم و حال و روز نامطلوب آنها را ببینیم؛ چرا که بیشترین خسارت متعلق به آن روستا بوده است.
به روستای «کسرینه» رفتیم که میتوان گفت به روستای «زندهجان» چسبیده و مرز میان آنها فقط یک تابلو بود.
لودر و کوچهای ۲ متری و اشکهای پیرزن
به محض پیاده شدن از خودرو، به میان اهالی رفتیم و درددل آنها را شنیدیم.
یکی از اهالی که پیرزن بیسرپرستی بود، گفت: چند روز است منتظر خاکبرداری هستیم؛ اما هیچکس به سراغ خانه من نیامده است. او که در انتهای یک کوچه با عرض ۲ متر زندگی میکرد و هنگام صحبت اشک در چشمانش جمع شده بود، گلایهای از نبود مدیریت کافی در منطقه زلزلهزده داشت و افزود: مسئولان میگویند باید با لودر وارد کوچه محل زندگی من شوند. مگر لودر با آن عرض در کوچه جا میشود؟ برای این کوچهها دستگاههای کوچک خاکبرداری(بابکت) نیاز است. آیا آنها این موضوع را نمیدانند؟ جای دیگر به من گفتهاند برای ورود لودر باید دیوار دیگر خانهام را تخریب کنم!
چارهای ندارم؛ اما آیا بعدش آن دیوار را میسازند؟ من که
زیر پوشش کمیته امداد هستم، از کجا این هزینهها را تأمین کنم؟ روز اول گفتند خاکبرداری و دیگر مراحل کار رایگان است؛ اما الان ما را میان راه رها کردهاند.
اولویتبندی بیاولویتبندی
یکی دیگر از اهالی که مغازه کوچکش در این زلزله نابود شده، اینگونه دردش را روایت کرد: مسئولان در این روستا مدیریت ندارند. به جای اینکه ابتدا به سراغ افرادی بروند که همه زندگیشان از بین رفته و درآمدی ندارند، به سراغ کسانی میروند که میتوانند شب را صبح کنند. من تنها راه درآمدم از بین رفته و برای خرج زندگیام ماندهام؛ ولی باید همچنان منتظر بمانم.
عقبنشینی کنید، خدماتی هم نگیرید
اهالی از تیم خبری خواستند به دیگر مناطق روستا سر بزنند و ما هم استقبال کردیم. گلایهشان این بود که از آنها خواسته شده برای تعریض معابر از ملک خود عقبنشینی کنند؛ به صورتی که در ازای آن هیچ خدماتی دریافت نمیکنند نه پروانه رایگان ساخت و نه حتی یک پاکت سیمان رایگان.
جوانی که برای دریافت وام پیگیری کرده بود، بیان کرد: برای دریافت وامهای وعده داده شده ۱۰۰میلیونی بلاعوض و ۳۰۰میلیونی ساخت مسکن روستایی به بانک عامل مراجعه کردم؛ اما تنها جوابی که دادند این بود از اعتبارات خبری نیست.
فرد دیگری از نبود نیروی کار در این مناطق گلایه کرد و جمعبندی صحبتها این بود ای کاش نیروهای جهادی به داد مردم این روستاها برسند. نیروهای جهادی که همیشه پای کار مردم روستاهای محروم کشور بوده و هستند، بیمنت و بیادعا.
هر سمت روستای «کسرینه» که سر میچرخاندیم و میرفتیم، گلایههای مردم زلزلهزده بیداد میکرد.
شورای روستا: دستگاه کم است، آقای مسئول: نه همه چیز هست
در همین میان و زمانی که به یک خانه آوار شده دیگر رسیدیم، مردم با دست یک عضو شورای روستا را به ما نشان دادند که روی پله یک لودر ایستاده و پیگیر خاکبرداری از یک بنای تخریب شده دیگر بود.
از او خواستیم لحظاتی با ما همکلام شود. او هم گلایهاش از کمبود دستگاه خاکبرداری کوچک و بزرگ در روستای کسرینه بود. از حرفهایش اینگونه برداشت میشد که در میانه گرفتاریهای مردم باز هم رانت و رانتبازی وجود دارد و هرکس قدرتش بیشتر است، امکانات فراوانتری برای خاکبرداری در اختیارش قرار میگیرد.
این عضو شورای روستای کسرینه در ادامه گفت: این درست نیست روستای ما که بیشترین آوار را دارد، یک دستگاه بیل مکانیکی داشته باشد و روستای دیگر که خسارت زیادی ندارد، چندین دستگاه در اختیارش قرار گرفته است.
کمی دورتر مسئولان مربوط به عملیات خاکبرداری سازمان مسکن و شهرسازی شهرستان حضور داشتند که مدعی بودند دستگاه به اندازه کافی وجود دارد؛ اما عضو شورای روستا همانجا تمامی این ادعاها را تکذیب کرد.
فرار آقای دهیار از پاسخگویی
پس از دیدن شرایط و شنیدن درددل روستاییان صبور، به سمت یکی دیگر از روستاهای آسیبدیده از زلزله رفتیم. «محمدیه» مقصد بعدی بود؛ روستایی که وضعیتش با بقیه تفاوت داشت و امکانات بیشتری در اختیارشان بود. وقتی از دهیار این روستا خواستیم پاسخگوی برخی پرسشهای ما باشد، برخلاف وعدهای که داد، پس از صحبت با تیم اجرایی آواربرداری سازمان مسکن و شهرسازی این شهرستان، دیگر پاسخگوی افکار عمومی نشد.
۲۷ تیر ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۰
کد خبر: ۱۰۰۰۳۱۰
۲۱ روز پس از وقوع زلزلهای ویرانگر در حوالی شهرستان کاشمر، مردم همچنان با کمبود امکانات و خدمات قطرهچکانی، روزهای گرم تابستان را سپری میکردند.
زمان مطالعه: ۶ دقیقه
نظر شما