یک جای مشخص، پشت پنجره فولاد حضرت(ع)، با اندازه‌های دقیق و کارشناسی‌شده برای ساخت یک لوستر سفارشی؛ این کاری است که محمدرضا زارع برای عرض ارادت به محضر حضرت رضا(ع) در پیش می‌گیرد.

چشمم به چلچراغ حریم تو روشن است

از لابه‌لای ترکیب طلایی و لاجوردی ایوان رو به‌ بهشت، نوری خارج می‌شود که از میان درخشش زرها راه خود را پیدا می‌کند، نوری به رنگ سفید از لوستری زیبا که روشنایی‌بخش پشت پنجره فولاد صحن مسجد گوهرشاد است. چلچراغی که گویی با نور روشنی‌بخشش پلی است برای رساندن نگاه آرزومندان از پشت پنجره فولاد تا ضریح مطهر.

بارگاه منور رضوی به حدی وسیع و آغوش صاحبخانه چنان رو به هر بنده‌ای باز است که هر کدام از ما می‌توانیم گوشه‌ای از کار را بگیریم تا قدمی به سوی عاقبت‌به‌خیری برداریم و شفاعت آن دنیا از سوی حضرت را برای خودمان به ارمغان آوریم. مثل داستان همین لوستر بزرگ و واقفی که شعله‌شعله آن را با بندبند وجودش ساخته و در این مکان مقدس نصب کرده است. داستان این چراغ بزرگ به محمدرضا زارع می‌رسد که واقف آن است.

از شوق دیدار، مسیر کوتاه می‌شود

روایت محمدرضا جدا از این صحن و سرا نیست. او ۴۷سال از خدا عمر گرفته و از سن کم که خودش را در هیئتی در تهران یافته و با ائمه(ع) آشنا شده، وجودش را با امام رضا(ع) گره زده است، به حدی که وقتی درباره شاه خراسان صحبت می‌کند، از پشت تلفن می‌توان ذوق و از خودبی‌خود شدنش را فهمید. او توصیف زیبایی درباره تشرف به حرم مطهر دارد: از  تهران تا مشهد راه زیادی است، اما من هیچ وقت خودم را دور از حضرت تصور نکرده‌ام. در طول سال بارها این راه طولانی را می‌آیم، چون می‌دانم‌ چه چیزی می‌خواهم و از شوق دیدار خود آگاهم و این شوق دیدار، فاصله را کوتاه می‌کند.

چشمم به چلچراغ حریم تو روشن است

سهمی در صحن‌ و سرای سراسر نور

مرد بازارِ ساخت و سازِ بنا در تهران از آن روز که چراغی را که به خانه‌اش روا بوده روشن کرده است، سعی کرده چراغی هم به مرقد دل‌ها بیفزاید. او حالا در عبارت «صحن و سرای سراسر نور» سهمی دارد. محمدرضا زارع تعریف می‌کند: «من از سن کم همیشه افتخار این را داشته‌ام که به حرم مطهر مشرف شوم. اواسط دهه ۸۰ در زیارتی که می‌کردم حال و هوای متفاوتی داشتم، مات عظمت، بزرگی و زیبایی صحن‌ها و رواق‌های حرم مطهر بودم، اینکه با پای کار آمدن چه کسانی و با چه هزینه‌هایی این بنای باشکوه ساخته شده و اینکه پشت همه این برنامه‌ها نگاه خود حضرت است».

 زارع در همین حال و هوا و تفکرات بوده که جرقه‌ای در ذهنش می‌خورد تا او هم نخودی در آش بیندازد، او می‌گوید: «فکر می‌کردم چه می‌شود اگر من هم بتوانم در روشنی چراغ این آستان سهمی هر چند کوچک داشته باشم و  کاری کنم که ماندگار باشد. چند باری در تشرف به مشهد به این موضوع فکر کردم، بعدتر با مسئولان مشورت کردم و در نهایت پیشنهاد اهدای یک لوستر بزرگ را دادم».

نوری میان پنجره‌ فولاد و روضه منوره

یک جای مشخص، پشت پنجره فولاد حضرت(ع)، با اندازه‌های دقیق و کارشناسی‌شده برای ساخت یک لوستر سفارشی؛ این کاری است که محمدرضا زارع برای عرض ارادت به محضر حضرت رضا(ع) در پیش می‌گیرد. خودش می‌گوید: «بالاخره یکی‌دوسال پیش وقتی معلوم شد می‌خواهند لوستر را کجا نصب کنند، روی اندازه‌ها و شعله‌ها صحبت شد. کار را شروع کردیم و سفارش ساخت را در کارگاهی در تهران دادم، یک لوستر کریستالی سفید با ۶۰شعله و در سه طبقه. هر چه کار جلو می‌رفت لذت می‌بردم و خوشحال بودم که دارم ارادت خودم را به حضرت(ع) نشان می‌دهم».

بالاخره کار در پاییز سال گذشته تمام و نذر زارع در بخش روشنایی حرم مطهر ادا شد. حالا خیلی از ما بعضی وقت‌ها پشت پنجره فولاد که می‌ایستیم نوری را در مسیر روضه منوره می‌بینیم که روشنی‌بخش نگاه ما از پشت پنجره فولاد تا مشبک‌های طلایی ضریح منور است. خود محمدرضا هم در این مدت پنج‌باری به مشهد مشرف شده و شاهد کار پسندیده خود بوده است. او چراغی را که به حرم مطهر از دل و جان روا بود، بخشیده است. خودش می‌گوید: «خدا را شکر توانستم این کار را تمام کنم. کیف می‌کنم دیگر، شاید روزی من نباشم اما این یادگار از من مانده باشد».


چشمم به چلچراغ حریم تو روشن است

این آقا، گره‌گشای مردم است

محمدرضا زارع پیش و پس از این نذر همواره دلش را در گرو حضرت رضا(ع) دیده است. او می‌گوید: «نذرهای نقدی من همیشه به این صحن جاری بوده، هرچند ناچیز و در حد توان. اما باور دارم در همه این سال‌ها سیم من از دور و نزدیک به صاحب این حرم وصل بوده است‌».

او تعریف می‌کند: «نمی‌دانید وقتی وارد حرم مطهر می‌شوم و یا می‌خواهم راهی مشهد شوم چه حالی دارم، لذت می‌برم از اینکه می‌خواهم به دیدار امام رضا(ع) بروم. غروب‌ها و دمادم اذان مغرب در حرم مطهر را خیلی دوست دارم و اگر در این زمان مشهد باشم جای دیگری جز حرم نمی‌روم. بارها شده از تهران لحظه‌ای در دلم به امام رضا(ع) متوسل شده‌ام و در کمترین زمان، نتیجه آن را گرفته‌ام، من به این امام و گره‌گشایی‌ای که از مردم دارد، ایمان دارم و بارها نتیجه‌اش را دیده‌ام».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.