تحولات لبنان و فلسطین

اگر بخواهیم نظام، نظام شرعی باشد، حتماً باید در نصب، نقش فقیه معلوم بشود، و فقیه در نظر بگیریم، باز همان نظام است، و نمی‌توانیم به این نظام، نظام شرعی اطلاق بکنیم.

پیشنهاد آیت الله العظمی صافی گلپایگانی که به گنجاندن مسئله تنفیذ رئیس جمهور توسط ولی فقیه در قانون اساسی منجر شد

حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، در جلسه چهل و سوم خبرگان قانون اساسی در تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۵۸، که درباره وظایف و اختیارات فقیه در نظام اسلامی به عنوان رهبری، مباحث موافقان و مخالفان مطرح می‌شد، با بیان این‌که در نظام اسلامی، فقیه یک نقش تعیین کننده در همه جا حتی تعیین رئیس جمهور دارد، خواستار این شدند که نقش مردم در انتخابات به عنوان نقش مشورتی برای فقیه باشد، و فقیه بتواند در اصل نصب رئیس جمهور اختیار کامل داشته باشد، لذا بحث تنفیذ فقیه در قانون گنجانده شد. متن بیانات معظّم له در آن جلسه، بدین شرح است:

«بسم الله الرحمن الرحیم. عرض کنم آن چیزی که برای افرادی که می‌خواهند مکتبی را عرضه کنند لازم است، اوّل ایمان است، و دوم شجاعتِ اینکه مکتب خودشان را عرضه بکنند. یکی از اسرار موفقیت‌های مسلمانان درصدر اسلام این بود که مکتب خودشان را به دنیا عرضه کردند، و تحت تأثیر مکتب‌های دیگر قرار نگرفتند، و مثل اینکه یک استضعاف فکری به نظر من می رسد که باز در جو این مجلس - که ان‌شاء الله نیست- ولی این‌طور است که ما آن‌طور که باید، مکتب خودمان را عرضه نمی‌کنیم.

یک الفاظی را در این قانون وارد کردیم که این الفاظ در غرب یک مفاهیم خاصی دارد که با مفاهیمی که در مکتب ما است اینها مخالف است. حالا می خواهیم با آنها، اینها را تطبیق بدهیم با آن سابقه ذهنی که هست به اشکال بر می‌خوریم. حالا در این اصل چون وقت نیست که عرایضم را کاملاً بگویم خلاصه می‌کنم. در این اصل، وقتی که انسان ملاحظه می‌کند می‌بیند آن چیزی که نظام شرعی را برقرار می‌کند، آن مسأله اصل حکومت است که آن در این اصل نیست.

در وظایف و اختیارات رهبری هیچ معلوم نیست که نقش رهبر در تعیین رئیس جمهور چه نقشی است، و اگر رهبر در اینجا نقشی نداشته باشد، اصلاً این نظام شرعی نیست. هر چه شما از این اختیارات برای رهبر تعیین بکنید درست نیست. ما اصلاً اصل مطلب را فراموش کرده‌ایم، ولایت فقیه اساسش آنجا هست. اگر همین‌طوری که آقای دستغیب فرمودند که ما می‌خواهیم حکومت ظلمه نباشد، و آن حکومت‌ها پایان پیدا کرده باشد، باید اینجا را درست کنیم، و اول باید این مطلب معلوم بشود که نقش فقیه و ولایت فقیه در تعیین ریاست جمهوری چه نقشی است. روح مطلب اینجا است، و این‌طور که متأسفانه تنظیم شده است اصلاً مفهومش این است که فقیه در اینجا هیچ نقشی ندارد. حالا بگوئیم بعدها معیّن می‌کنیم یا چطور می‌شود، یا در فصل‌های بعد می‌آید باید بگویم که جایش همین جا است.

وقتی که می‌گویند وظایف و اختیارات رهبری، باید اول معلوم بشود، و اگر غیر از این هم باشد اصلاً حکومت، حکومت شرعی نیست. خوب اینجا در مجلس، فقها هستند. اگر این را ما بخواهیم که فقط به عزل اکتفا بکنیم فایده‌ای ندارد. باید نصب معلوم بشود که فقیه باید در اینجا چه کارهائی را بکند. اصل بر این است که نصب بتواند بکند. حالا اگر خیلی ما بخواهیم دقت کنیم باید در اینجا این‌طور قرار بدهیم که نامزدهای ریاست جمهوری را منحصراً باید فقیه، صلاحیت آنها را در شورا بررسی کند و به مردم معرّفی کند، این مطلب در اینجا ذکر نشده، حالا ما آمده ایم یک فروعی را آورده ایم مثلاً تعیین فقهای شورای نگهبان.

اصل مطلب را رها کرده‌ایم به اینجا رسیده‌ایم. مطلب بنده همین است که اگر بخواهیم نظام، نظام شرعی باشد، حتماً باید در نصب، نقش فقیه معلوم بشود، و فقیه در نظر بگیریم، باز همان نظام است، و نمی‌توانیم به این نظام، نظام شرعی اطلاق بکنیم. حالا حاکمیت ملّی می‌گویند و حاکمیت ملّی را با معانی و مفاهیم غربی در نظر می‌گیرند و می‌بینند با این جور در نمی‌آید. ما باید ان‌شاء الله شجاعت این را داشته باشیم که آقایان حتماً دارند ما اصلاً برای این آمده‌ایم که مکتب اسلام را در اینجا عرضه کنیم، و بفهمانیم که اسلام هم خودش یک نظام مستقلّی است، و یک نظامی است غیر از نظام‌های دیگر، نه حکومت مردم بر مردم است به آن معنائی که عرض کردم، نه اینکه مردم در حکومت وارد نیستند و نمی‌توانند دخالت کنند، و ما به آن معنی حکومت مردم بر مردم که «ان الحکم الا لله» نباشد این نمی‌شود. در اسلام، حکومت خدا بر مردم است، حکومت احکام شرع بر مردم است، و از جمله همین مسأله ولایت فقیه است.»
 

منبع: کتاب «جامع دیانت و سیاست؛ مجموعه اندیشه های سیاسی مرجع بصیر حضرت آیت الله العظمی حاج آقا لطف الله صافی گلپایگانی، جلد اوّل (دوره خبرگان قانون اساسی)، به کوشش: محسن اکبری شاهرودی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.