اسیران برای او مهم نیستند؛ بمباران ساکنان شمال برای او اهمیت ندارد، حتی هزار و ۶۲۳ اسرائیلی که خونشان - در جنگی که مسئولیتش با اوست - ریخته شده، احساسات او را برنمیانگیزد. اکنون آنچه برای او اهمیت دارد این است که «مردی قوی» بسازد که شجاعانه در مقابل تمام جهان بایستد و از هر مسئولیتی در قتلعام بزرگ و شکست در مدیریت جنگ فاصله بگیرد.
روش نتانیاهو متهمکردن دیگران است؛ تمام عمرش این کار را کرده است. چهارشنبه گذشته در جر و بحثی که با سران نهادهای امنیتی و نظامی داشت، آنها پیشنهاد مشترکی به او ارائه کردند که باید از ترور «فؤاد شکر» در بیروت و «اسماعیل هنیه» در تهران برای پیشبرد مذاکرات تبادل اسرا و پایاندادن به جنگ غزه استفاده کند؛ بالاخره زمان برای اسرا هر روز کوتاهتر میشود و بازنگشتن آنها یک شکست راهبردی و اخلاقی است.
«هرزی هالیوی» رئیس ستاد ارتش «اسرائیل» میگوید: ما باید به توافق برسیم. «دادی بارنیا» رئیس موساد اضافه میکند: اگر تردید کنیم، فرصت را از دست خواهیم داد. «رونن بار» رئیس «شاباک» هشدار میدهد: «احساس میکنم که نخستوزیر نمیخواهد این پیشنهاد روی میز باشد». هماهنگکننده پرونده زندانیان، «نیتزان آلون» ادعا میکند: «شما میدانید که تمام معیارهایی که اضافه کردهاید اجازه توافق را نمیدهد». «یوآو گالانت» وزیر امنیت با خشونت بیشتری میگوید: «مذاکرات توافق باید بهعنوان یک فرصت تلقی شود و هیچ دلیل امنیتی برای به تأخیرانداختن آن وجود ندارد... شما ملاحظاتی را مطرح میکنید که به نفع این موضوع نیست». این یک اتهام جدی است. او میگوید که نتانیاهو حاضر نیست اسرا را بازگرداند و جنگ را پایان دهد، زیرا فقط منافع شخصی و حفظ صندلی خود، در مقابل چشمانش است.
نتانیاهو با شنیدن این حرف عصبانی میشود و با صدای بلند میگوید: «شما ضعیفید و نمیدانید چگونه مذاکره کنید». بدین ترتیب طبق معمول همه آنها را متهم میکند و اگر میتوانست تمام آنها را جایگزین میکرد. این نخستین باری نیست که او مسئولیت شکست مذاکرات با حماس را به گردن دیگران میاندازد؛ در جدال قبلی درباره همین مسئله - اواخر ماه مارس - گفته بود که دو عضو دولت - «بنی گانتس» و «گادی آیزنکوت» - و «برنیا» رئیس موساد، «نحوه مذاکره قدرتمندانه را نمیدانند». آن روزها، رئیس ستاد ارتش و رئیس شاباک در کنار او بودند و اعتقاد داشتند که توافق بهاندازه کافی مفید نیست، اما آن زمان گذشته و شرایط تغییر کرده است؛ الان همه سران نهادهای امنیتی و نظامی معتقدند که باید پا پیش گذاشت و توافق را امضا کرد و نتانیاهو تنها کسی است که به دلایل شخصی، در پی شکست مذاکرات است.
خندهدار است که او خود را قادر به مذاکره میداند درحالیکه او در این زمینه یک شکستخورده بزرگ است. در مذاکرات نهایی برای تشکیل دولت، او در برابر فشار «حریدیم»ها و شهرکنشینان، «بتزالل اسموتریچ» و «ایتامار بن گویر» تسلیم شد و به یکی، کنترل کامل خزانه دولت و وزارت امنیت و به دیگری – که یک مجرم دارای محکومیت است - کنترل پلیس را تقدیم کرد. نتانیاهو در طول حکومت ۱۵ساله خود که فقط یک وقفه کوتاه داشت، اسرائیل را تضعیف کرد. در مارس ۲۰۲۳، زمانی که حزبالله حملهای را به تقاطع «مگیدو» انجام داد، نظامیان از او درخواست کردند که پاسخ مناسبی بدهد، اما او طفره رفت. این چنین بود که به نصرالله فهماند خون اسرائیلیها به هدررفته است.
نتانیاهو به ایران اجازه داد پیرامون ما، کمربندی از آتش ایجاد کند و برنامه هستهایاش را ارتقا دهد. او اسطورهای به نام «حماس بازدارنده» را به وجود آورد و به حزبالله اجازه داد تا به ۱۳۰ هزار موشک دست یابد. در ابتدای جنگ، از ورود زمینی به غزه میترسید. او تهدیدکردن را بهخوبی بلد است؛ مثل شیر صحبت میکند؛ اما مثل خرگوش رفتار میکند. نتیجه این است که میلیونها نفر از اسرائیلیها با ترس منتظر پاسخ ایران هستند درحالیکه حقیرترین فرد در تاریخ «اسرائیل» همچنان نگران منافع شخصی خود است و نه هیچچیز دیگر.
نظر شما