این روزها شرایط خاصی بر منطقه غرب آسیا حاکم است. پس از ترور ناجوانمردانه شهید اسماعیل هنیه در تهران، ایران اعلام کرده  انتقام میهمانش را که یکی از عناصر و فرماندهان اصلی محور مقاومت بود خواهد گرفت.

روایت یک روز گشت‌وگذار در پارک موشکی سپاه
سردار بلالی - پارک موشکی سپاه

آرش خلیل‌خانه: این روزها شرایط خاصی بر منطقه غرب آسیا حاکم است. پس از ترور ناجوانمردانه شهید اسماعیل هنیه در تهران، ایران اعلام کرده  انتقام میهمانش را که یکی از عناصر و فرماندهان اصلی محور مقاومت بود خواهد گرفت.حالا حامیان رژیم صهیونیستی از هراس تکرار این اتفاق و وحشت اینکه این بار پاسخ ایران به‌مراتب بزرگ‌تر و یا هدفمندتر و دقیق‌تر، نقاط مهم‌تر و حساس‌تری را هدف قرار دهد با تهدید، خط ‌ونشان و بیانیه‌های حمایت بی‌قیدوشرط از اسرائیل گرفته تا واسطه کردن کشورهای منطقه و خواهش و تمنا از ایران، می‌خواهند جمهوری اسلامی از پاسخ ترور شهید هنیه، حداقل با حمله به اسرائیل منصرف شود.
در چنین موقعیتی، شرایطی فراهم شد تا گروهی از خبرنگاران امکان بازدید از پارک ملی هوافضای سپاه پاسداران را بدست آورند تا نه‌فقط از توان دفاعی و دستاوردهای فنی و پیشرفت‌های این نیروی مقتدر در حوزه هوا  فضا اطلاعات بیشتری کسب و آن را منعکس کنند بلکه با یکی از قدیمی‌ترین و خبره‌ترین مردان عرصه موشکی کشور و هم‌رزمان قدیمی شهید طهرانی‌مقدم، یعنی سردار علی بلالی هم‌کلام شوند  و خاطرات و اطلاعات او را در مسیر برنامه دفاع موشکی کشور و رویدادهای خاص آن در طول این تاریخ ۴۰ سال بشنوند و نقل کنند.

موشک جواب موشک
ظاهراً تا پیش از جنگ تحمیلی، توان موشکی در برنامه نظامی ایران جایگاهی نداشته و محمدرضا پهلوی تنها در دو حوزه نیروی هوایی و زمینی به دنبال تجهیز و تقویت ارتش ایران بوده است. از طرفی بدیهی است که پس از شکل‌گیری سپاه پاسداران و ورود آن به جنگ ایران و عراق این نیرو به‌مراتب توان تسلیحاتی کمتری از ارتش داشته باشد.
سردار بلالی درباره شروع برنامه موشکی در سپاه می‌گوید: پس از تغییر توازن جنگ میان ایران و عراق و آزادی خرمشهر و مناطقی همچون بستان و... ، صدام که احساس شکست و استیصال می‌کرد به موشک‌باران شهرهای ایران روی آورد و موشک‌پرانی به شهرهای ایران را از سال ۶۳ به بعد به‌شدت افزایش داد و فشار زیادی را به ایران وارد می‌آورد.در چنین شرایطی مردم ایران و افکار عمومی انتظار و توقع اقدامی مؤثر و متقابل و بازدارنده در مقابل حملات عراق داشتند و نیروهای ایران باید چاره‌ای می‌اندیشیدند. ازاین‌رو حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت به دو کشور سوریه و لیبی سفرکردند و مذاکراتی را با حافظ اسد و معمر قذافی انجام دادند و قرار شد لیبی سامانه‌های موشکی اسکاد را در اختیار ایران قرار دهد و درواقع به ایران بفروشد.
سردار بلالی می‌گوید دولت سوریه اما در آن برهه اعلام کرد نمی‌تواند موشک و لانچر به ایران بدهد؛ چون سامانه‌های اسکاد سوریه توسط روس‌ها اداره می‌شد و در اختیار ارتش و دولت سوریه نبود، اما قرار می‌شود نیروهای ایرانی برای کار با موشک‌های اسکاد توسط ارتش سوریه آموزش ببینند.
وی این‌گونه نقل می‌کند: ما دو لانچر موشک اسکاد و ۳۰ فروند موشک‌ها را از لیبی تحویل گرفتیم و همان زمان شهید طهرانی مقدم که مسئول برنامه موشکی سپاه شده بود دو فروند از این موشک‌ها را با خودروهای حامل سکوی پرتاب یا همان لانچرها به بخش مهندسی و تکنسین‌های وزارت سپاه داد تا مطالعه برای مهندسی معکوس آن را آغاز کنند.

گذراندن دوره  شش‌ماهه در ۶۰ روز
یک تیم ۱۳نفره از نیروهای بخش جدید موشکی به همراه شهید طهرانی مقدم برای آموزش عازم سوریه می‌شوند. در اولین جلسه مربیان سوری سراغ مهندسان ایرانی را می‌گیرند.
سردار بلالی می‌گوید وقتی افسر سوری گفت: «وین المهندسین؟» ما به هم نگاه کردیم و مانده بودیم چه بگوییم. به‌جز شهید طهرانی مقدم که فوق‌دیپلم بود ما چندنفری دیپلمه، برخی زیر دیپلم وارد سپاه شده بودیم. وقتی سوری‌ها فهمیدند ما مهندس نیستیم، گفتند نمی‌شود! آموزش نیروها اگر شرایطش را داشته باشند، حداقل ۶ ماه طول می‌کشد و وقتی ما اصرار کردیم گفتند شما باید هشت ماه آموزش ببینید.
شهید طهرانی مقدم برای اینکه در وقت صرفه‌جویی شود و بهره‌وری بالا برود به‌جای استقرار تیم در هتلی در دمشق که با پایگاه سوری‌ها چند ده کیلومتر فاصله داشت، یک انباری با چند اتاق را در داخل پایگاه نظامی از سوری‌ها گرفت و آن را مرتب کردیم و از ساعت چهار صبح که برای نماز و عبادت بیدار می‌شدیم تا نیمه‌شب مشغول آموزش و فراگیری کار با سامانه اسکاد بودیم و توانستیم در کمتر از دو ماه این دوره را کامل کنیم. اتفاقی که سوری‌ها باورشان نمی‌شد.

خرابکاری لیبیایی ها
باوجود آموزش یک گروه از نیروهای سپاه اما ارتش لیبی سامانه‌های اسکاد را به دست ایرانی‌ها نمی‌دهد و یک گروه از افسران ارتش لیبی برای  شلیک موشک‌ها به ایران می‌آیند و بچه‌های سپاه در کنار آن‌ها  به‌اصطلاح وردست می‌شوند و کار آن‌ها را تماشا می‌کنند.
سردار بلالی که آن  زمان یک جوان بیست‌وسه‌ساله بوده، می‌گوید: پس از مدتی کشورهای حامی عراق ازجمله آمریکایی‌ها و شوروی و برخی کشورهای عربی به سراغ قذافی می‌روند و با فشار و تطمیع راضی‌اش می‌کنند از برنامه موشکی ایران و درواقع پرتاب موشک‌های اسکاد از خاک ایران به عراق کنار بکشد و این اتفاق می‌افتد.
مشاور عالی فرمانده هوافضای سپاه نقل می‌کند: لیبیایی‌ها گفتند دیگر نمی‌توانیم ادامه دهیم و از پرتاب موشک‌ها خودداری کردند.
در چنین اوضاعی شهید طهرانی مقدم گفت چاره‌ای نیست و باید خودمان موشک‌ها را پرتاب کنیم. عده‌ای می‌گفتند نمی‌شود و حادثه‌ای ممکن است اتفاق بیفتد، اما با اصرار و اعتمادبه‌نفس شهید طهرانی مقدم تصمیم گرفتیم شروع کنیم. پشت لانچر نخستین سامانه نشستیم و آن را استارت زدم، اما هرچه کردیم حرکت نکرد. به‌ناچار یک متخصص مکانیک خودروهای دیزل وزارت دفاع را از تهران آوردیم و او پس از بررسی متوجه شد، لیبیایی‌ها قبل از رفتن رابط یا همان ماهک دنده را برداشته و با خود برده‌اند. چند روزی طول کشید تا این قطعه را ساختیم و لانچر را بیرون آوردیم اما وقتی خواستیم موشک را آماده کنیم، دیدیم برق به یک قسمت از پنل کاربری موشک نمی‌آید. اینجا بود که آینده‌نگری شهید طهرانی مقدم و سپردن آن دو موشک به متخصصان برای مهندسی معکوس موشک‌ها نقش خودش را نشان داد و به کمکمان آمد. متخصصانی که به محل آمدند پس از بررسی قطعه به قطعه متوجه شدند افسران لیبیایی قبل از رفتن سوکت برق تابلو و پنل تنظیم مختصات پرتاب موشک را بازکرده و وسط آن یک تکه پلاستیک گذاشته بودند تا سیستم کار نکند.
این مشکل را هم حل کردیم و وقتی خواستیم موشک را عمود کنیم، دیدیم جک هیدرولیک لانچر عمل نمی‌کند. مدتی هم معطل و گرفتار این مشکل بودیم تا متوجه شدیم آن‌ها شیر لوله روغن هیدرولیک را بسته و اهرم آن را هم برده‌اند. این را هم رد کردیم و برای تنظیم و دادن مختصات به موشک از ترازهای بنایی به‌جای ترازهای مخصوص خود موشک‌ها که آن‌ها را هم برده بودند، استفاده کردیم و با کش آن‌ها را به موشک‌ها بستیم.
همه این‌ها که می‌گویم ۱۷ روز طول کشید و ما به‌شدت از طرف افکار عمومی و مردم و مسئولان نظام و دولت تحت‌فشار بودیم تا بالاخره یک موشک به سمت بغداد شلیک کنیم و این جو سنگین را بشکنیم و تقریباً همه داشتند از ما مأیوس می‌شدند. برای همین وقتی پس از رفع ۲۷-۲۶ مورد خرابکاری و نقص سیستم، گفتیم ما آماده هستیم، تقریباً خیلی‌ها باورشان نمی‌شد و می‌گفتند شما موشک بزن نیستید. اما در نهایت روز ۲۱ دی‌ماه سال ۶۵ در منطقه بیستون کرمانشاه در ساعت ۶:۲۵ صبح ما برای نخستین‌بار خودمان کلید پرتاب موشک اسکاد را فشار دادیم  و در میان گریه و سجده ما موشک از لانچر جدا شد و در آسمان اوج گرفت و ناپدید شد. موشک‌های اسکاد اولیه بردی حدود ۳۰۰ کیلومتر داشتند ولی همان زمان که ما اولین موشک را خودمان شلیک کردیم شهید طهرانی مقدم به موشک‌هایی فکر می‌کرد که برد آن‌ها به اسرائیل برسد. او همیشه چند گام جلوتر از ما بود و به آینده فکر می‌کرد.

بی‌اعتمادی روحانی به موفقیت عملیات
وقتی‌که به مرکز و تهران اعلام کردیم موشک شلیک شد، آقای روحانی که آن زمان رئیس پدافند کشور بود به ما گفتند بگذارید عراقی‌ها اعلام کنند موشک شلیک‌شده، یعنی به حرف ما اعتماد نداشتند. ساعت ۱۱ صبح بی‌بی‌سی و دویچه وله و... اعلام کردند بغداد هدف موشک قرارگرفته و اخبار ما ساعت ۲ پرتاب موشک را اعلام کرد و گفت ما بغداد را زدیم. هدف هم ستاد کل نیروی هوایی عراق بود و بازتاب زیادی هم داشت. وقتی این خبر پخش شد لیبیایی‌ها باورشان نمی‌شد ما توانسته‌ایم این‌همه خرابکاری را درست کنیم و خودمان موشک بزنیم. فکر می‌کردند شوروی‌ها یا کره شمالی برای ما این کار را کرده‌اند. ازآن‌پس جنگ وارد یک مرحله جدید شد و ما توان پاسخ به موشک‌های صدام را داشتیم. اما آنچه در سر شهید طهرانی مقدم بود، خودکفایی در این صنعت دفاعی و دستیابی به قابلیت‌های بالاتر و به روز بود که نتیجه آن توان امروز دفاعی کشور است.
سردار بلالی که حالا حالتی دگرگون و برقی در چشمانش دارد، ادامه می‌دهد: همان لیبیایی‌ها که روزی با خرابکاری ما را رها کردند چند سال بعد وقتی توانسته بودیم موشک‌های اسکاد را توسعه دهیم و ده‌ها موشک پیشرفته و جدید بسازیم، آمدند و متقاضی خرید موشک‌های ما بودند.

رهبری معظم نگذاشتند موشک بخریم
سردار بلالی نقل می‌کند پس از فروپاشی شوروی همین موشک‌های اسکاد که در زمان جنگ هرکدام را دو و نیم میلیون دلار از لیبی و کره شمالی می‌خریدند، به حراج گذاشته شد و هر فروند را ۱۰۰ هزار دلار می‌فروخت. ما دهانمان آب افتاده بود که برویم و این موشک‌ها را بخریم و ذخیره کنیم، اما رهبر معظم انقلاب اجازه ندادند. ایشان به ما گفتند اگر این موشک‌ها را بخرید دیگر موشک‌ساز نخواهید شد. این نگاه سبب شد امروز ما تلاش‌های شهید طهرانی مقدم و متخصصان و دانشمندان ایرانی به ساخت موشک‌هایی با برد هزار و ۶۰۰ کیلومتر مانند قدر و عماد تا موشک‌هایی با برد بیش از ۲ هزار کیلومتر مثل   و سجیل و موشکی مثل خرمشهر برسیم که توان حمل کلاهک جنگی به وزن ۳/۵ تن را دارد.
وی همچنین گفت در مرحله بعد توسعه و ارتقای توان موشکی، متخصصان ایرانی از ساخت موشک‌هایی با سوخت مایع همچون سامانه‌هایی که نامشان آمد، به سمت ساخت موشک‌های با سوخت جامد حرکت کردند. درنتیجه سامانه‌هایی همچون هرمز، خلیج‌فارس، فتاح، خیبرشکن و بالاخره موشک هایپرسونیک یا فراصوت فتاح یک و دو تولید شدند.
مزیت این موشک‌ها نسبت به نوع سوخت مایع وزن و اندازه کوچک‌تر و ماندگاری و توان نگهداری طولانی‌مدت است.
به گفته سردار بلالی موشک‌های سوخت مایع به دلیل خورندگی سوخت آن‌ها که ترکیب اکسیژن و اوره است، باید قبل از شلیک سوخت‌گیری یا دراصطلاح شارژ شده و در زمان بسیار کوتاهی شلیک شوند و امکان نگهداری آن‌ها با سوخت وجود ندارد، اما موشک‌های سوخت جامد همواره آماده استفاده هستند.

موشک‌هایی که هنوز اسرائیلی‌ها طعم آن را نچشیده‌اند
مشاور عالی فرمانده نیروی هوافضای سپاه به ما گفت نسل‌های جدیدتر موشک‌های سپاه هنوز در اختیار پارک ملی فناوری هوافضا نیست و ما چند سال از آخرین دستاوردها در این نمایشگاه عقب هستیم و جالب توجه اینکه در عملیات وعده صادق از نسل های قدیمی تر موشکهایی که در این نمایشگاه وجود دارد استفاده شد.
سردار بلالی به تبلیغات رسانه‌ای اسرائیلی‌ها در مورد انهدام و هدف قرار دادن موشک‌های ایرانی در عملیات وعده صادق هم اشاره کرد و گفت: در ابتدای این عملیات گیج بودند و آمار مقابله ۹۹ درصدی را اعلام کردند اما بعد از گذشت چند روز این میزان را به حدود ۷۵ درصد کاهش دادند و به‌تازگی هم شنیده‌شده از مقابله ۲۵ درصدی حرف می‌زنند.

وی به پخش تصویر بدنه و منبع سوخت موشک‌های ایرانی در سرزمین‌های اشغالی اشاره‌کرده و افزود: وقتی این بدنه و منبع سوخت سالم است؛ یعنی موشک هدف قرار نگرفته و سر جنگی آن با موفقیت جدا و به هدف اصابت کرده؛ چون پدافندها قادر نیستند سر جنگی کوچک و پرسرعت موشک را هدف قرار دهند. تازه این‌ها موشک‌های هایپرسونیک ما نبودند!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.