تلاشی عالمانه که بابی جدید را در این باره گشود و شیعه را برای ابد مرهون و وامدار عالم آل محمد(ص) کرد. در سالروز هجرت پیامبر از مکه به مدینه در این باره با امیر سلمانیرحیمی، استاد دانشگاه و محقق، مولف و مترجم آثار امام رضایی همچون «بوستان رضوی» گفتگو کردهایم.
جامعه عصر رضوی از نظر غلبه مذهبی بیشتر به سمت کدامیت از مذاهب میل داشت و اکثریت پیرو کدام مذهب اسلامی بودند؟
اگر نگاهی به دوران امام رضا(ع) داشته باشیم، در مییابیم آن زمان اغلب جامعه اسلامی از اهل تسنن بودند و مأمون با علم به اینکه امام رضا(ع)، امام شیعیان هستند و از مکتب و اندیشه حاکم بر جامعه جدایند لذا ایشان را فراخوانده و به ولایتعهدی برگزیدند. نکته مهم این است که در جامعه اسلامی آن روز اصطلاح حدیث تنها به سخن و تقریر و گزارش پیامبر اکرم (ص) اطلاق میشد. امام رضا(ع) قبل از عزیمت به خراسان در مدینه نیز مورد توجه بودند و با استناد به گزارشهای تاریخی، عالمان مذاهب مختلف در تفسیر مسائل دین و احکام شرعی به ایشان مراجعه میکردند و حضرت(ع) را عالمی برجسته میدانستند البته نه مثل ما شیعیان که امام(ع) را برگزیده و معرفی شده از سوی پیامبر(ص)، معصوم و عالم به علم الهی میدانیم؛ همین باعث میشود نگاه به تفسیر از منظر شیعه و اهل تسنن متفاوت باشد.
تلاشهای امام رضا (ع) در گسترش فرهنگ نقل حدیث و بیان و ترویج سیره، احادیث نبوی و به ویژه تبیین امامت چه کیفیت و برکاتی داشته است؟
از رخدادهای مهم زندگی حضرت ثامن الحجج(ع) حرکت تاریخ ساز از مدینه به مرو است. در این مسیر گزارشهای متعددی وجود دارد اما با توجه به اینکه نیشابور یک مرکز بزرگ علمی در آن دوران بوده، بیشتر مدت اقامت حضرت(ع) در این شهر بوده است و بنا بر روایات بیش از دو ماه در نیشابور اقامت داشتند. هنگام ترک شهر برخی بزرگان به محضر امام(ع) رسیده و عرضه داشتند: از ما میگذری و حدیثی از پیامبر برای ما نمیگویی و امام نیز حدیث معروف سلسله الذهب را برای آنها بیان کردند و فرمودند: این حدیث را من از پدرانم نقل میکنم و سپس تک به تک پدران خویش را برشمردند تا به پیامبر(ص) و نهایتاً خدا رسیدند... این یک بحث جالب است که حدیث تنها سخن پیامبر(ص) یا گزارش رفتار ایشان نیست بلکه سخن خدا که در غیر قرآن هم باشد و پیامبر(ص) روایت کرده باشند نیز حدیث است و به آن حدیث قدسی میگویند. بنا بر گزارشهای تاریخی در مدت حضور امام رضا(ع) در مرو و نیشابور شاید بیش از ۳۰ هزار پرسش و موضوع در محضر امام(ع) مطرح شده و امام بخشی از آنها را با آیات قرآن، بخشی را با احادیث پیامبر(ص) و برخی را با احادیث خود و پدران بزرگوارشان بیان کردند، لذا بیتردید حضرت علی بن موسی الرضا (ع) عمدهترین نقش را در گسترش حدیث نبوی و بازتعریف حدیث در جامعه اسلامی داشتهاند.
در مسأله ولایت و امامت تا چه میزان آنچه را که رسول گرامی اسلام(ص) درصدد بیان و تحقق آن بودند، با تدبیر واندیشه ورزی امام رضا(ع) محقق شد؟
مرحوم عطاردی قوچانی در کتاب «مسند امام رضا (ع)» مجموعهای از احادیث منتسب به حضرت(ع) را جمعآوری و در دو جلد تدوین کرده است؛ در این کتاب پس از آنکه مقداری درباره زندگی و صفات اخلاقی حضرت(ع) صحبت شده احادیث ایشان را طبقهبندی کرده است جالب آنکه بیشترین احادیث نقل شده در این کتاب مربوط به بحث امامت است. من مقالهای با عنوان «جلوهای از شجاعت امام رضا (ع)» نوشته و در آن به تفصلی گفتهام که امام رضا (ع) با اینکه رسما و در میان مردم به عنوان ولیعهد شناخته میشدند اما بیشترین احادیث درباره امام ازایشان بر جای مانده است. امام رضا (ع) در حدیث سلسله الذهب خود (امام) را شرط توحید معرفی میکنند و با شروط پذیرش ولایتعهدی، نشان دادند اقدامات مامون را در جهت اسلام و احیای سنت پیغمبر و دین خدا نمیدانند چون اگر چنین بود در آن دخالت میکردند و این امر یکی از نشانههای شجاعت، حکمت و تدبیر امام رضا (ع) است. در این کتاب از امام رضا (ع) ۴۹۲ یا ۴۹۳ حدیث درباره امامت نقل شده در حالی که درباره زیارت ۴۹ حدیث، درباره حج ۸۰ حدیث، درباره روزه ۵۸ حدیث نقل شده است.
در رفتار و عمل، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) چطور سیره نبوی را نشر میدادند و مردم را با آن آشنا میکردند؟
در آن دوران اکثر مردم به ویژه مردم مرو دریافته بودند که علی بن موسی الرضا(ع) بسیار متفاوتتر و فراتر از مأمون است که به عنوان خلیفه رسول خدا(ص) و رهبر جامعه حکومت میکند! جالب آنکه وقتی قرار بود با امام رضا (ع) بیعت کنند و با مأمون بیعت کردند، حضرت(ع) انتقاد کردند و فرمودند: این شکل بیعت نیست و مردم هم تعجب کردند که چگونه مأمون که خود را رهبر جامعه میداند از سنت رسول خدا(ص) بیخبر است و امام رضا(ع) که ولیعهد او و شخص دوم است، آگاهتر است! شرایط به گونهای بود که امام (ع) توانستند جایگاه امامت و ائمه (ع) و نقش آنها را بیان کنند.
آیا در این باره استنادات حدیثی و نقل قول از حضرت علیبن موسی الرضا(ع) داریم؟
در اینجا به بیان دو حدیث از کتاب یا فصل امامت «مسند امام رضا (ع)» میپردازیم. در حدیث ۳۳ آمده است صفار از احمد بن محمد، از حسین بن سعید، از حسین بن بشار، از ابوالحسن الرضا (ع) نقل کرد که آن حضرت(ع) فرمودند: «پیامبر گرامی فرمودهاند: هر که دوست دارد که زندگیاش چون زندگی من باشد و مرگش چون مرگ من و به بهشتی که خدا مرا وعده کرده است، وارد شود باید چنین و چنان باشد. هر که میخواهد به حیات و ممات دست پیدا کند، باید ولایت علی بن ابیطالب و اوصیای پس از او را بپذیرد، آنها شما را از هدایت بیرون کرده و هیچ گاه شما را وارد گمراهی و چاه سرگردانی نمیکنند». در حدیث بعدی است که عبدالعزیز بن مسلم گفت: ما با امام رضا(ع) در مرو بودیم، روز جمعه بود به مسجد جامع رفتیم، گروه گروه مردم نشسته بودند و درباره امر امامت صحبت میکردند درباره اینکه امام به عنوان رهبر جامعه باید از جانب خدا تعیین شود یا اینکه مردم او را انتخاب کنند یا اینکه موروثی است کما اینکه خلافت مامون اینچنین بود. من به خدمت امام(ع) رفتم و گفتم که مردم آگاه نیستند چرا که قرآن مسأله را روشن نکرده است. حضرت (ع) تبسمی کردند و فرمودند: «ای عبدالعزیز! مردم نمیدانند و فریفته شدهاند، خدای عزوجل پیامبرش را قبض روح نفرمود مگر اینکه دین را برای او کامل فرمود و قرآن را بر او نازل نمود که بیانگر همه چیز است، در آن حلال و حرام را بیان کرده است و نیز حدود و احکام و همه آنچه را که مردم به آن نیازمندند زیرا خداوند فرمود ما چیزی را در قرآن فرو نگذاشتهایم»، در ادامه فرمودند: «در حج الوداع که آخرین عمره پیامبر(ص) بود، این آیه را نازل فرمود که: «امروز دین را بر شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام گردانیم و اسلام را به عنوان دین شما پسندیدم». آن گاه حضرت(ع) فرمودند: «امامت جزئی از مجموعه دین است بدون این جزء، دین ناقص است و پیامبر(ص) به جوار حق نرفتند و از این دنیا رحلت نفرمودند مگر اینکه برای امت نشانههای راه را روشن کردند و راه را برای آنها گشودند و آنها را به طریق حق و میانه نهادند و علی را به عنوان راهنما و امام به آنها معرفی کردند و چیزی را که آنها به آن نیاز داشتند، باقی نگذاشتند مگر اینکه به واسطه او برای مردم بیان کردند. هر کس که بپندارد خداوند عزیز و جلیل دین خود را کامل نکرده و کتاب خدا را نپذیرد و آن را رد کند کافر به آن است. سپس حضرت(ع) درباره جایگاه امامت و اهمیت آن در قرآن و در اسلام صحبت کردند. بدون تردید با ارزشترین سرمایه حدیثی که ما درباره امام و جایگاه امامت داریم از شخص امام رضا (ع) است و این در حالی است که ایشان در دستگاه خلافت محصور و محدود بودند و اجازه تبلیغ و ترویج نداشتند ولی با این حال با دقت و ظرافت و گستردگی توانستند جایگاه امامت و ائمه (ع) را به مردم معرفی کنند و یکی از بزرگترین افتخارات ما نسبت به حضرت رضا (ع) این میراث گرانبهاست.
آنچه که ما از آموزه امامت در اختیار داریم چقدر مرهون امام رضا(ع) و تلاشهای علمی فرهنگی ایشان است؟
آنچه که باعث شد سخنان امام رضا (ع) تا این حد در بین مردم رواج پیدا کند و این قدر این موضوع برجسته شود، انطباق و استنادات امام به قرآن کریم است. قرآن حبیب الله، عروه الوثقی و میثاق مشترک بین همه مسلمانان است؛ بنابراین وقتی که امام (ع) درباره ائمه (ع) و صفات آنها و ضرورت امام و حضورش در همه اعصار صحبت میکنند همه اینها را به آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر مستند میکنند، از این رو، امام رضا (ع) تنها در مقام تبیین نبودند بلکه در مقام استدلال و احتجاج نیز برآمدند. به عبارت دیگر اینچنین نبوده که امام در بین شیعیان خود و کسانی که به آن حضرت ارادت داشته وایشان را معصوم میدانستهاند، سخن گفته باشند بلکه ایشان ناگزیر بودهاند با استناد به قرآن و حدیث نبوی که مورد قبول همه مسلمانان است، جایگاه امامت را به این کمال و زیبایی تبیین کنند. همانطور که عرض شد بیتردید ما مجموعهای گرانبهاتر و جامعتر از آنچه که حضرت رضا (ع) درباره امامت و رهبری در جامعه و به طور خاص امامت اهل بیت و عصمت گفتهاند در میان روایاتمان نداریم. این ارزشی است که باید به آن توجه کرد چرا که این امر معرفت به امام است و به تعبیر روایت، اگر کسی حضرت را زیارت کند، زیارت او از هزاران حج هم برتر است.
آمنه مستقیمی
نظر شما