شرایط سیاسی و اجتماعی دوره زندگانی امام جعفر صادق(ع) ازجمله کنار رفتن بنیامیه و قدرت گرفتن بنیعباس سبب ایجاد فضایی مناسب برای تربیت شاگردان و بیان معارف و آموزههای الهی در رشتههای مختلف شد. احاطه وسیع علمی، حسنخلق و تعامل مناسب با پیروان دیگر مذاهب سبب شد برخی از بزرگان اهل سنت افتخار شاگردی و خوشهچینی از خرمن علمی آن حضرت را بدست بیاورند.
در آستانه سالروز ولادت رئیس مذهب تشیع، در گفتوگو با کارشناس تاریخ اسلام، استاد حجتالاسلام دکتر رمضان محمدی به سیره آن حضرت در تعامل با دیگر مسلمانان پرداختیم. تعاملی که رهبر معظم انقلاب نیز بارها بر آن تأکید و بیان کردهاند «قشرهای مختلف امت اسلامی باید با یکدیگر همافزایی کنند تا سطح معارف اسلامی بالا برود. لازمه این کار آن است که خصومت و کینهورزی میان فرقههای مسلمان کنار گذاشته شود».
بزرگان اهل سنت در جمع شاگردان حضرت صادق(ع)
دکتر محمدی در ابتدا با بیان اینکه برای بهرهمندی از دانش امام جعفر صادق(ع) افراد زیادی از سرزمینهای گوناگون در دانشگاه فقهی و اسلامی حضرت حضور پیدا میکردند، میگوید: در میان ائمه(ع) بیشترین تعداد شاگردان را برای امام صادق(ع) سراغ داریم و حتی تا 4هزار شاگرد برای ایشان گفته شده است. علت آن، فضای باز فرهنگی بود که در عصر حضرت به وجود آمد و ایشان با استفاده از همین فضا برای ترسیم هویت اجتماعی شیعه در اندیشه و رفتار، به تبیین اندیشههای کلامی و حقوقی شیعه پرداخت و شاگردان زیادی را در مکتب خود پرورش داد. در میان این شاگردان تنها علمای شیعیان نبودند و برخی از علمای اهل سنت هم جزو شاگردان امام صادق(ع) به شمار میآمدند. یکی از این شاگردان ابوحنیفه است. ابوحنیفه که خود فقیه نامداری بود و در عراق آرای خاصی نیز داشت، پس از آشنایی با امام صادق(ع)، از عراق به خدمت امام(ع) رسید. البته او خود را بهعنوان فقیه میدانست و نمیخواست شاگردی کند اما علم و ابهت امام(ع) او را تحت تأثیر خود قرار داد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه میدهد: ذهبی در تاریخالاسلام آورده است ابوحنیفه در ارزیابی کلی خود از امام ششم(ع) چنین اظهار میکند: «ما رأیت أفقه من جعفر بن محمد الصادق(ع)» یعنی در طول عمرم فقیهتر و داناتر از جعفر بن محمد صادق(ع) ندیدم. از این رو وقتی خدمت امام(ع) رسید به دستور منصور، با سختترین سؤالات سعی داشت امام(ع) را به چالش بکشد. امام(ع) پاسخ داد و ابوحنیفه در ادامه استدلال کرد عالمترین مردم کسی است که نظرگاههای مختلف عالمان را بداند و برتری علمی به نظرهای مختلف عالمان داشته باشد و این امر در امام صادق(ع) یافت میشد. ابوحنیفه در مورد مدتی که نزد امام صادق(ع) شاگردی کرده بود، میگوید: «لو لا السَّنَتان لهلک النعمان» اگر آن دو سال نبود، نعمان، یعنی ابوحنیفه هلاک میشد.
امام صادق(ع) آموزگار اخلاق
این استاد تاریخ اسلام توضیح میدهد: مرحوم طوسی و دیگر بزرگان نیز نقل کردهاند ابوحنیفه شاگردی امام صادق(ع) را کرده است. ابوحنیفه از مناظرات، گفتوگوها و برخوردها با امام(ع) روایات فراوانی نقل کرده است. در این فرصت محدود به یکی از روایات که زمخشری و ابنحمدون در مورد اخلاق والای امام صادق(ع) نقل کردهاند، اشاره میکنیم. آمده است در ایام منصور دوانیقی، مقرری پرداخت میشد اما مقرری شخصی به نام شقرانی پرداخت نشد. از قضا امام صادق(ع) از پیش منصور بیرون آمد و شقرانی حاجت خود را با ایشان در میان گذاشت. امام(ع) بازگشت و مقرری را به او داد و فرمود: «ای شقرانی! خوبی از همگان خوب است اما از تو خوبتر، به دلیل انتسابت به ما و زشتی، از همگان زشت است، اما از تو زشتتر، به دلیل انتسابت به ما». این سخن امام(ع) به این خاطر بود که شقرانی اهل بادهنوشی بود و با این پند و اندرز امام از منکر بازداشته شد. زمخشری گفته است این رفتار جز از خوی و منش پیامبران نیست.
دکتر محمدی یادآور میشود: شاگردی علمای اهل سنت نزد امام صادق(ع)، منحصر در ابوحنیفه نبود. مالک بن انس، متوفای سال 179 هجری قمری نیز از صحابی امام صادق(ع) بود و از محضر علمی آن امام استفادههای فراوانی کرد. مالک با اینکه فردی دانشمند بود و در محضر اساتید زیادی درس خوانده و به عالم مدینه نیز مشهور بود، از نزدیک با امام(ع) معاشرت داشت و با تعابیر بلندی از امام صادق(ع) یاد کرده است. مرحوم صدوق(ره) نقل میکند: مالک بن انس میگوید «هرگز چشمی مانند جعفر بن محمد را ندیده و گوشی نظیر او را نشنیده و هرگز بر قلب انسانی برتر از جعفر بن محمد، از نظر دانش و عبادت و پرهیزکاری، خطور نکرده است». مالک نیز روایات فراوانی از امام صادق(ع) نقل کرده است. او میگفت امام صادق(ع) هیچگاه مخالفان فکری خود را متهم نمیکرد و از خودش نمیراند. اخلاق والای امام صادق(ع) سبب شده بود همگان از محضر ایشان بهره ببرند. افراد بسیار دیگری مانند عبدالله بن شبرمه بن طفیل ضببی معروف به ابن شبرمه که قاضی و فقیه نامدار کوفه بود و جایگاهی مانند مالک و حنیفه داشت، محمدبن عبدالرحمان معروف به ابن ابیلیلی که او نیز فقیه، محدث، مفتی و قاضی بنام کوفه بود و بسیاری دیگر، خدمت امام صادق(ع) رسیده و از محضر ایشان درس آموختند. عمرو بن عبید بصری، محدث و مفسر معتزلی اهل سنت که از محضر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) استفاده میکرد، روزی خدمت امام صادق(ع) رسید و پرسشهایی را مطرح کرد و امام(ع) به آنها پاسخ داد. عمرو در حالی که از حضور ایشان مرخص میشد، بهشدت میگریست و میگفت به خدا قسم هر که به رأی خویش متکی باشد و در علم و فضل با شما خاندان به نزاع بپردازد، هلاک میشود. بخش مهمی از شاگردان مدیون اخلاق والای امام(ع) بودند و اخلاق امام صادق(ع) را نقل میکردند.
مواجهه امام صادق(ع) با نهضت ترجمه
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به نهضت ترجمه میگوید: برمکیان نقش مهمی در شکوفا شدن نهضت ترجمه و انتقال و ارتقای دانشهای وارداتی از کشورهایی مانند یونان به جهان اسلام و جذب دانشمندان و افرادی مانند جابر بن حیان داشتند. امام صادق(ع) با دو فضای فرهنگی متفاوت مواجه بود. آن حضرت حدود 50سال در عصو امویان و 16سال نیز در عصر عباسیان زندگی کرد. امویان سعی میکردند تودههای مردم و مسلمانان را در ناآگاهی و جهل نگهدارند و عباسیان نیز در ابتدای به حکومت رسیدنشان سعی کردند فضا را تغییر دهند. امویان با نگارش حدیث و هرگونه علم و روایت و تاریخی که بتواند در آگاهی مسلمانان نقش داشته باشد، مخالف بودند اما در عصر عباسی که امام(ع) 16سال از عمر مبارک خود را در آن فضا گذراند، فضا تغییر کرده و جامعه اسلامی رشد علمی پیدا کرد. آثار مختلف تدوین و گفتوگوهای علمی به شکلهای مختلفی رواج پیدا کرد. طبیعی است در آن دوران و رواج مناظره، گفتوگو، درس و... صاحبان اندیشه و گروههای فکری و سیاسی آرای مختلفی عرضه کنند. نتیجه عرضه آرا گاهی اوقات به تعارضهای علمی کشیده شده و مکاتب، مذاهب، آیینها و نحلههای مختلفی ظهور پیدا کرد. از جمله این مسائل مواجه شدن با موضوعات جدید فکری و دانش وارداتی به نام نهضت ترجمه بود که ریشه در تحولات درونی جامعه اسلامی داشت.
ایشان تأکید میکند: در این فضای فرهنگی امام صادق(ع) نمیتوانست رابطه فرهنگی خود را قطع کند، بنابراین درصدد ترسیم خطوط فکری اصلی تشیع برآمد. آن حضرت معیارهایی را برای شناخت اصالت دینی مشخص کرد، ازجمله پیروی از قرآن، بیاعتبار شدن هر چیزی که مخالف با قرآن و کلام اهل بیت(ع) بود، رابطه میان معرفت و امامت، برتریبخشی به عالمانی که در دستگاه علم امام صادق(ع) بودند مانند حشام بن حکم و... تمام این موارد سبب شد برخورد عاقلانه و عالمانهای با نهضت ترجمه شود و نهضت ترجمه نتوانست افراط و تفریط در باورها و مبانی دینی به وجود بیاورد.
دکتر محمدی تصریح میکند: از مسائل مهم در سیره امام صادق(ع) همزیستی مسالمتآمیز با اهل سنت است. نکتهای مهم که در فرمایشات رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تأکید فراوانی شده و ایشان هر سال این نکته را یادآوری و بر آن تأکید میکنند. این زندگی مسالمتآمیز مبنای فقهی دارد و سیاسی نیست. مدارا با مخالف در سیره و اندیشه سیاسی و اجتماعی اهلبیت(ع) بهخصوص در سیره امام صادق(ع) به معنای عینیت بخشیدن به همسانی مسلمانان با یکدیگر نیست. در نگاه ائمه(ع) انسان موجودی اجتماعی و ناگزیر از ارتباط با همنوعان خود است. بهطور مسلم عالمان و اندیشمندان اسلامی این خصیصه را بهخوبی درک کرده و در سیره اهلبیت(ع) نیز تأکیداتی هدایتگرایانه مبتنی بر مدارای عقلانی با مخالف و با نظرداشت تحکیم پیوندهای اجتماعی در سیره اهل بیت(ع) وجود دارد. رواداری در سیره اهل بیت(ع) فراوان به چشم میخورد. توصیه به رواداری و زندگی مسالمتآمیز را به دفعات در آیات متعددی از قرآن کریم و نیز سیره اهلبیت(ع) داریم. عقیده به توحید و پیروی از رسول خدا(ص) بهعنوان الگوی مسلمانان سبب میشود نسبت به برادران اهل سنت تعامل و مدارا و رواداری داشته باشیم. با نگاه به سیره رسولالله(ص) و ائمه(ع) و علما و اصول مشترک میان شیعیان و اهل سنت، میتوان زندگی مسالمتآمیزی در کنار هم داشت و از برکات این تعامل و همگرایی بهره برد. ازجمله این برکات حراست از دین و تقویت دولت اسلامی است. دولتی اسلامی که که امروزه به نام جمهوری اسلامی برپا شده و برای حفاظت از آن در مقابل دشمنان خارجی و عوامل مزدور داخلی، نیاز به وحدت امت اسلامی داریم. شیوههای برخورد اهلبیت(ع) بهخصوص امام جعفر صادق(ع) با افراد غیرشیعه الگویی کاربردی و راهبرد اصلی ما در روابط اجتماعی است.
نظر شما