سرنوشت انسانها را میتوان در گرو تصمیمهایی دانست که در لحظات مهم و در مقابل وقایع خاص باید گرفت. گاهی اوقات گذشت و یا صبوری کلید حل مسائل میتواند محسوب شود و گاهی ایستادگی و تقابل رودررو، نجات را به دنبال خواهد داشت که هر یک بر اساس شرایط خاص، لازمالاجرا بوده و جابهجا کردن آن با حالت دیگر میتواند اسباب تحقق و حتی گسترش مشکل را فراهم آورد.
گاهی لازم است برخی از خطاها در پیرامون خود را نادیده گرفت و از کنار آن عبور کرد بنابراین اگر تصور شود فرد جاهلی در مقابل انسان قرار گرفته و خطایی مقطعی را مرتکب میشود که جنبه عمومی نداشته و برخورد با او چه بسا سبب گسترش خطا و یا سرایت آن به باقی افراد نیز شود، در اینجا عقل و شرع حکم میکند بر اساس آیه شریفه «وَ عِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» با بزرگواری از کنار مسئله پیش آمده در آن شرایط عبور کرده و خود را درگیر با او نکرد. چه بسا تغییر شرایط و به واسطه دادن تذکرات مستقیم یا غیرمستقیم در زمانی دیگر اسباب برطرف شدن حالت نامطلوب را بتوان فراهم آورد چیزی که در تقابل رودررو در این موارد شاهد آن نخواهیم بود.
گاهی نیز هر چند مسئله و ایجاد مشکل فرد مقابل کوچک نیست اما به واسطه شرایط و عدم همراهی افراد و محیط چه بسا برخورد با او اسباب جابهجا شدن جای حق و باطل و جلاد و شهید را فراهم آورد، چیزی که نظیر آن را در ماجرای تقابل معاویه با امام مجتبی(ع) در اجتماع مسلمین میتوان دید.
موقعیت خاصی که امام معصوم(ع) در مقابل تحریفهای شدید گروهی ظاهرالصلاح قرار گرفت و در صورت تقابل، با تبلیغات سوء و دروغ دستگاه وقت همگان حکم میکردند فرد خطاکار امام خواهد بود و شرایط برای محو و نابودی اصل حق فراهم میشد؛ چرا که حقیقت بر اکثریت جامعه مخفی مانده بود. طبیعتاً در این زمان نیز مدارا و حتی گذشت از برخی بایدها، حکم عقل و شرع است.
اما گاهی میتوان تصور کرد فرد و یا گروهی در مقابل انسان و یک جریان قرار بگیرد که اشتباهش نه از باب جهل، بلکه از باب عناد و گردنکشی بوده و بر آن اصرار نیز داشته و آسیبهای آن نیز متوجه عموم باشد و از سوی دیگر حقیقت ماجرا برای اکثر مطلق انسانها روشن و واضح شده باشد به شکلی که با اندک توجهی بتوان حق را از باطل و درست را از نادرست تشخیص داد؛ در این حالت آنچه مصداق پیدا میکند عمل به این آیه شریفه است که خداوند متعال در قرآن کریم دستور میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ» یعنی ای اهل ایمان، هر گاه با گروه مهاجم کافران در میدان کارزار روبهرو شوید مبادا پشت به آنها کرده و از جنگ بگریزید. و بر اساس آن و با توجه به اینکه هر گونه کوتاه آمدن چه بسا گستاخی بیشتر و یا بروز مشکلات متعدد دیگری را دنبال آورد و به دنبال آن زندگی و حیات مادی و معنوی انسانها و حتی نسلهای آینده دستخوش آسیبهای جدی شود، هر گونه کوتاه آمدن در این شرایط منع شده است.
آنچه امروز در وقایع جهان شاهد آن هستیم از همین دست است. گروهی برخلاف تمامی تعهدات بینالمللی و فهم بشریت و منطق و عقل، مرتکب جنایتهای گستردهای میشوند که لازم است حساب شده و در نخستین فرصت ممکن پاسخی مناسب به آنها داده شود در غیر این صورت میتواند اسباب افزایش جنایتهای این مست چاقو به دست را فراهم آورد، مطلبی که به حکم قرآن و عقل جایز نخواهد بود.
نظر شما