«بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند»، پس از این بیانیه رهبر معظم انقلاب، آنهایی که دلشان با جبهه مقاومت بود، دیگر نتوانستند آرام بنشینند و همگی و هر کدام به نحوی پای کار آمدند و تمام ظرفیتشان را به کار گرفتند. وقتی میگوییم همگی، یعنی هر کسی با هر سنی در هر مکانی و با هر توانی. این جملهام پنجشنبه ۱۰ آبان که در بازارچه مقاومت هستم، به خوبی دیده میشود اگر شما هم امروز اینجا کنار ما بودید، حتماً حرفم را تأیید میکردید. اینجا از کودک و نوجوان گرفته تا خانمهای سن بالا ایستادهاند برای عرضه محصولات دستساز تا در نهایت سود یا تمام سرمایهشان اهدا شود به جبهه مقاومت.
نیت خیری که با همدلی جان گرفته است
نیت خیری که به بازار همدلی ختم شده و بانی و بسترساز این بازار برای خانمهای کارآفرین هم مرکز امور بانوان و خانواده بنیاد کرامت رضوی آستان قدس بوده که با کمک تشکلهای مردمی و مجموعه نخبگانی «لبیک» شکل گرفته است و پس از برنامهریزیهای لازم چند روز پیش اعلام شد بازارچهای با هدف حمایت و کمک به مردم لبنان و جبهه مقاومت در باغ اردوگاه خاتون برپا خواهد شد. به گفته معصومه باعدی، رئیس اداره اجتماعی مرکز امور بانوان و خانواده بنیاد کرامت رضوی استقبال به قدری بالا بوده که در عرض چند ساعت تمام ظرفیت سالن تکمیل شده است. حالا در این بازارچه بیش از ۵۰ غرفه برای عرضه محصولات پوشاک، صنایع دستی، محصولات فرهنگی، لوازم بهداشتی و خوراکی در اختیار بانوان کارآفرین قرار گرفته است. بانوان کارآفرینی که هر کدام پشت کسب و کار کوچکشان، هزار و یک قصه و روایت شنیدنی است.
اینجا فروشنده و خریدار دیگر معنایی ندارد
هر چند شنیدهایم خانمها بانی بازار همدلی امروز هستند اما حال و هوای غرفههای امروز طور دیگری است. برای همین ممکن است پشت دخل یک غرفه یک دختربچه دهساله ایستاده باشد و یکی دیگر که هم سن و سالش است و به زور چادر مشکی را نگه داشته برایت درباره محصولات توضیح بدهد. اگر درست چشم بگردانی حاجخانمهای سن و سالدار را هم میبینی و گوشه یکی دو تا از غرفهها هم کالسکه پارک است. تک و توکی پسربچهها هم پای کار هستند. این است که میگویند اگر زنی پای کاری باشد یعنی همه خانواده در آن کار دخیل هستند. خریدارها هم امروز سر و شکلشان متفاوت است. خانوادگی آمدهاند تا خیری برسانند و در این بازار امروز هیچ آقایی برای رفتن عجله ندارد. برپا شدن بازارچه و نمایشگاه برای ارائه محصولات بانوان کارآفرین در فضای باغ اردوگاه خاتون هر ماه اتفاق میافتد و چیز تازهای نیست، اما این یکی، فرقی اساسی دارد و آن هم اینکه تمام آدمهایی که در اینجا گرد هم آمدهاند یک هدف مشترک از عرضه محصولاتشان دارند و آن هم کمک به مردم لبنان است و همین هدف مشترک سبب شده است حال و هوای اینجا با سایر بازارچهها فرق داشته باشد و دیگر در این بازار مفهوم فروشنده و خریدار کمرنگ شود و تمرکز همه روی چیز دیگری است. نیره جاودانی که عضو کارگروه تغذیه و سلامتی مجموعه لبیک است و محصولات ارگانیک عرضه میکند در این باره میگوید: «به چشم خودم میبینم مردم این تکلیف را با جان و دل در خود احساس میکنند و میدانند باید اقدامی برای کمک انجام دهند. دستکم امروز و در اینجا مفاهیم کم و زیاد و سود و زیان چه برای خریدار و چه برای فروشنده از بین رفته و برای همین است که امروز توی بازار نه کسی چانه میزند و نه کسی به دنبال حساب سود و زیانش است و تا سر برمیگردانی یک لبخند دلچسب ناشی از رضایت و همدلی به چشمت میخورد».
خدا اینجا خریدار است
انسیه سادات حسینی، چهل و دو ساله است و ۱۲ سالی میشود که همراه داییاش، کسب و کار خانوادگیشان را اداره میکنند. او برای ۱۵ نفر در کارگاه تولید محصولات و ملزومات حجاب کسب و کار راه انداخته و از جانماز جشن تکلیف گرفته تا انواع چادرها را برای زنان و دختر ان تولید میکنند. درباره چگونگی آشنایی و هدفش از شرکت در بازارچه که پرسیدم، پاسخش من را به یاد آیه ۳۴ سوره ابراهیم انداخت: «پیش از آنکه بخواهید، به شما دادهایم» او در این باره گفت: «کمک به جبهه مقاومت، پیش از برپایی این بازارچه هم مدام دغدغه ذهنی و جدا نشدنی من بود و با واریز مبالغ کم و کوچک هم از بین نمیرفت و دلم آرام نمیگرفت. تا اینکه دیشب شخصی با من تماس گرفت و تمام موجودیام از محصولات جشن تکلیف را خرید، من درست کمی قبل نیت کرده بودم اگر یک مبلغ قابل توجه دستم بیاید، همه را یک جا میدهم برای کمک و خدا هم خیلی زود از خوب جایی این مبلغ را رساند. الان هم که اینجا هستم، تمام سود و سرمایه غرفه قرار است برسد به دست کسی که باید و برای کمک صرف شود». جملهاش که تمام میشود به این فکر میکنم اینها به سادگی عبارت خدا مشتری شماست را معنا کردهاند.
این بار مشتاقتر از قبل
معصومه ذاکرینیا چند سالی است که در بازارچههای باغ اردوگاه خاتون غرفه دارد و محصولات آشپزخانه را که به کمک دو دخترش تولید میکند به فروش میگذارد. اما به قول خودش، این سری ماجرا برایش جور دیگری بوده و وقتی بنر بازارچه را دیده، مشتاقتر از قبل انگیزه حضور پیدا کرده است. خانم ذاکرینیا میگوید: «ما پیش از این بازارچه، با چند نفر از خانمهای محل جمع شده بودیم در مسجد و برای کودکان کلاه و لباس گرم میبافتیم. بعد که از این بازارچه مطلع شدم، تصمیم گرفتم از دستسازهای خودم هم برای کمک استفاده کنم و حالا قرار است ۱۰۰ درصد سود و سرمایه غرفه صرف همین کار شود».
خبرنگار: الهه ضمیری
نظر شما