تحولات منطقه

۱۳ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۰
کد خبر: ۱۰۲۴۷۷۰

اندیشمندان با بررسی چالش‌های رژیم صهیونیستی از زمان آغاز اشغالگری در فلسطین تا جنگ بزرگی که اکنون درگیر آن است، به ۷ شاخص مهم اشاره می‌کنند که نشان می‌دهد نابودی، سرنوشت قطعی اسرائیل است و فلسطین برای یهودیان صهیونیست، سرزمین وداع است نه موعود.

۷ شاخصی که بیانگر نابودی قطعی اسرائیل است
زمان مطالعه: ۱۱ دقیقه

قدس؛ در سال ۲۰۰۳، در حالی که رژیم صهیونیستی در بحبوحه تلاش‌های خود برای سرکوب انتفاضه الاقصی بود، چند ماه قبل از انجام وحشیانه‌ترین حملات علیه گروه‌های مقاومت فلسطین، «آبراهام بورگ» که به‌مدت ۴ سال رئیس کنست این رژیم بود، گفت: نسل ما آخرین نسل صهیونیستی خواهد بود و پروژه استعماری صهیونیستی که در قرن نوزدهم آغاز شد، به پایان راه خود رسیده است و جایی در قرن بیست و یکم ندارد.

آغاز فروپاشی پروژه صهیونیسم با طوفان الاقصی

هرچند بیشتر از ۲۰ سال از این ماجرا می‌گذرد، اما ایلان پاپه، مورخ اسرائیلیِ ضدصهیونیست در آغاز تجاوز رژیم اشغالگر به نوار غزه در اکتبر ۲۰۲۳ طی یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد: اسرائیل یک دولت نیست، بلکه یک پروژه شهرک‌سازی جایگزین است و ما در زمان حاضر شاهد آغاز فروپاشی این پروژه هستیم.

این مورخ صهیونیست اذعان کرد: نابودی پروژه صهیونیستی از هم‌اکنون آغاز شده است، اما فرایند تکمیل آن ممکن است طول بکشد و در هر صورت نابودی صهیونیسم، یک سرنوشت اجتناب‌ناپذیر است که باید از الآن برای آن آماده باشیم.

شاخص‌های نابودی اسرائیل

ایلان پاپه به شاخص‌های زیادی اشاره کرد که آنها را منادی فروپاشی صهیونیست می‌دانست و ما در این مقاله قصد داریم به ۷ نشانه نابودی اسرائیل اشاره کنیم که گروهی از اندیشمندان و مورخان متخصص در پروژه صهیونیسم درباره آنها اتفاق نظر دارند.

جنگ داخلی میان صهیونیست‌ها

چند ماه قبل از آغاز جنگ در نوار غزه، صدها هزار شهرک‌نشین صهیونیست در تظاهرات گسترده علیه کابینه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اشغالگر و در اعتراض به سیاست‌های این کابینه و در رأس آن ایجاد تغییر در ساختار قضایی این رژیم، به خیابان‌ها آمدند و بعد از شروع این جنگ هم اختلافات در جامعه صهیونیستی به‌ویژه شکاف میان شهرک‌نشینان و کابینه بیش از پیش شد.

بسیاری از تحلیلگران و ناظران امور معتقدند، با وجود اینکه زمینه اختلافات و درگیری در جامعه صهیونیستی همیشه وجود داشته است، اما بعد از روی کار آمدن کابینه راست افراطی نتانیاهو، این وضعیت بدتر شد و این کابینه یکی از افراطی‌ترین و بدترین کابینه‌های اسرائیل به‌شمار می‌رود و در زمانی روی کار آمد که احزاب صهیونیستی در جامعه این رژیم بیش از هر زمان دیگری دچار تفرقه شده بودند.

اختلافات شدید میان صهیونیست‌های سکولار و صهیونیست‌های حریدی، همواره منشأ شکاف و اختلاف در جامعه اسرائیلی بوده است و بعد از آغاز جنگ غزه و حواشی آن، این اختلافات بیشتر شد. صهیونیست‌ها پیش از این تلاش می‌کردند وانمود کنند که یک جامعه واحد هستند و یک وحدت ظاهری از خود به نمایش بگذارند، اما بعد از آغاز جنگ غزه، تصویر وحدت اسرائیلی‌ها به‌تدریج کمرنگ شد و بسیاری معتقدند که بعد از پایان این جنگ، روند فروپاشی اسرائیل از درون آغاز می‌شود و یک درگیری بزرگ میان حریدی‌ها و سکولارها اتفاق خواهد افتاد.

وقتی آپارتاید اسرائیل بلای جان صهیونیست‌ها می‌شود

در سال ۲۰۱۵ ایلان پاپه، مورخ اسرائیلی و نوام چامسکی، متفکر و نویسنده آمریکایی کتاب مشترکی با عنوان «درباره فلسطین» منتشر کردند که در آن رویکردی تحلیلی میان رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی و رژیم آپارتاید اسرائیل در فلسطین مورد بررسی قرار گرفته بود.

چامسکی در فصل چهارم این کتاب با عنوان «آینده دولت اسرائیل» نوشته است: طی ۱۰ سال گذشته جامعه اسرائیل شاهد یک تغییر سیاسی بزرگ بود و ذهنیت اسرائیلی‌ها به‌سمت یک قوم راست افراطی متمایل شد و این همان وضعیتی است که رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در روزهای پایانی عمر خود تجربه می‌کرد.

در نوامبر ۲۰۲۲ یعنی حدود ۷ سال بعد از انتشار این کتاب، ائتلاف راست افراطی رژیم صهیونیستی به‌رهبری بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این رژیم با کسب ۶۴ کرسی از ۱۲۰ کرسی به قدرت رسید و نتانیاهو بعد از ۱۸ ماه دوباره در منصب نخست‌وزیری این رژیم قرار گرفت.

ناحوم بارنیا، نویسنده و خبرنگار صهیونیست در مقاله‌ای که در روزنامه عبری یدیعوت آحارانوت منتشر شد، درباره نتیجه این انتخابات اسرائیل که ائتلاف نتانیاهو برنده آن بود، گفت: این نتیجه، نشان‌دهنده مقدمه پایان دوران صهیونیسم است.

یوسی آلور، مدیر سابق مرکز مطالعات راهبردی در تل‌آویو هم در مقاله‌ای به چشم‌انداز یشیعاهو لیپوفیتز، فیلسوف و دانشمند اسرائیلی برای آینده این رژیم در پایان جنگ ۱۹۶۷ اشاره کرد؛ جایی که او گفت: اسرائیل در حال حرکت به‌سمت افراطی‌گرایی است که منجر به خشونت بیشتر خواهد شد و در مرحله نهایی به پایان پروژه صهیونیستی می‌انجامد.

شکست هدف اسرائیل در تبدیل‌شدن به «کشوری» امن و باثبات

دولت صهیونیستی بر مبنای یک باور اساسی تشکیل شده و آن هم این است که یهودیان نمی‌توانند احساس امنیت کنند؛ مگر اینکه کشوری داشته باشند و خودشان بر آن حکومت کنند، این هدف اولیه‌ای بود که تئودور هرتزل، در کتاب دولت یهود در سال ۱۸۹۶ به آن اشاره کرد و بعد از آن رژیم جعلی اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تشکیل شد.

اما با وجود همه تلاش‌هایی که صهیونیست‌ها و حامیانشان قبل و بعد از تشکیل رژیم جعلی خود در اراضی فلسطین انجام دادند، اسرائیل به چند دلیل نتوانست امنیت یهودیان را در قلمرویی که اشغال کرده بود تأمین کند، مهمترینِ این دلایل آن است که صهیونیست‌ها همچنان منطق خشونت و شهرک‌سازی را دنبال می‌کنند و از بیش از ۷۵ سال گذشته سرزمین‌های مردم فلسطین را اشغال و خانه‌هایشان را ویران می‌کنند و خودشان را هم به خاک و خون می‌کشند.

رژیم صهیونیستی از زمانی که موجودیت خود را در اراضی اشغالی فلسطین اعلام کرده تاکنون، همواره درگیر جنگ‌های مختلف بوده است و صهیونیست‌ها هرگز زندگی باثباتی نداشتند، آخرین جنگ هم مربوط به نبرد کنونی است که تبدیل به یک جنگ چندجبهه‌ای علیه اسرائیل شده است و بعد از شکست مفتضحانه این رژیم در عملیات طوفان الاقصی که توسط مقاومت فلسطین انجام شد، یهودیان مهاجر در فلسطین اشغالی شک‌وتردیدهای زیادی نسبت به اصول و اهدافی که بنیانگذاران و حامیان صهیونیسم درباره آن مانور می‌دادند، پیدا کرده‌اند.

همین بی‌ثباتی و عدم‌امنیت، از مهم‌ترین شاخص‌های آغاز فروپاشی پروژه صهیونیستی به‌شمار می‌رود، علاوه بر آن، به‌خلاف هدفی که بنیانگذاران صهیونیسم دنبال می‌کردند، فلسطین اشغالی نتوانست به مقصدی جذاب برای همه یهودیان از سراسر جهان تبدیل شود و درصد بسیار کمی از آنها به این منطقه مهاجرت کردند.

با وجود اینکه در طول قرن نوزدهم و بیستم، موج بزرگی از مهاجرت یهودیان به فلسطین آغاز شده بود، اما در قرن بیست‌ویکم، عکس این اتفاق افتاد و مهاجرت معکوس یهودیان از فلسطین اشغالی به کشورهای اروپایی و آمریکا آغاز شد.

تا پایان سال ۲۰۲۰ تعداد شهرک‌نشینانی که فلسطین اشغالی را ترک کرده‌اند، از مرز ۷۵۰ هزار نفر گذشت و این آمار تا پایان سال ۲۰۲۲ به ۹۰۰ هزار نفر رسید.

بر اساس گزارش اداره جمعیت و مهاجرت رژیم صهیونیستی، از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ موج مهاجرت اسرائیلی‌ها به خارج به‌شکلی قابل‌توجه افزایش یافته است و در این مدت نزدیک به ۴۷۰ هزار نفر اراضی اشغالی فلسطین را ترک کرده‌اند.

در سال‌های اخیر بسیاری از گزارش‌ها نشان داده است که یهودیان غربی که در زمان حاضر در آمریکا و اروپا زندگی می‌کنند، بسیار شادتر از یهودیانی هستند که در سرزمین‌های اشغالی فلسطین زندگی می‌کنند و این چیزی است که نسل جدید یهودیان بسیار به آن توجه دارد و به این نتیجه رسیده است که پروژه صهیونیستی دیگر سنگر امنیت یهودیان در فلسطین نیست.

حمایت جهانی بی‌سابقه از آرمان فلسطین

از زمان آغاز تجاوزات رژیم صهیونیستی به نوار غزه، آرمان فلسطین شاهد حمایت مردمی بی‌سابقه‌ای در جهان بود، به‌ویژه در غرب؛ جایی که شاهد تظاهرات گسترده در خیابان‌های شهرهای اروپایی و برافراشتن پرچم‌های فلسطین در میادین این کشورها هستیم و می‌بینیم که شهروندان آمریکایی و اروپایی؛ آپارتاید اسرائیل علیه مردم فلسطین را محکوم می‌کنند.

روزنامه فایننشال تایمز در مقاله‌ای که در نوامبر ۲۰۲۳ منتشر شد، اعلام کرد: طی سال‌های گذشته آرمان فلسطین در مرحله فراموشی قرار گرفته بود و در سایه حمایت کامل آمریکا از اسرائیل، مسئله فلسطین در حال پاک‌شدن بود، اما بعد از آغاز جنگ غزه و صحنه‌های وحشتناکی که مردم جهان از جنایت‌های اسرائیل دیدند، تغییرات عمیقی در افکار عمومی جهان نسبت به مسئله فلسطین ایجاد شد.

مؤسسه معروف نظرسنجی گالوپ، در تحقیقی اعلام کرد: نظرسنجی‌ها نشان‌دهنده افزایش قابل‌توجه حمایت نسل‌های جوان آمریکایی از فلسطینیان در مقایسه با نسل‌های قدیمی‌تر است.

ایلان پاپه، مورخ اسرائیلی می‌گوید: تغییر در افکار عمومی جهان موجب شده است اکثر کسانی که در زمان حاضر با آرمان فلسطین همبستگی دارند، مایل به اتخاذ سناریوی پایان دادن به رژیم آپارتاید صهیونیستی باشند؛ درست همانند اتفاقی که برای رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی افتاد.

در ماه مه گذشته سه کشور اروپایی، یعنی اسپانیا، ایرلند و نروژ تصمیم گرفتند کشور فلسطین را به‌رسمیت بشناسند و بعد از جنگ ویرانگری که ارتش اسرائیل علیه نوار غزه به‌راه انداخته بود، این کشورها خواستار به‌رسمیت شناخته شدن دولت فلسطین شدند.

سپس در ژوئن گذشته، اسلوونی و چهار کشور دیگر واقع در دریای کارائیب نیز به کمپینی پیوستند که خواستار به‌رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین بود و تعداد کشورهایی که فلسطین را به‌رسمیت شناختند به ۱۴۶ کشور از ۱۹۳ کشور در سازمان ملل رسید.

این سناریویی است که دکتر عبدالوهاب المسیری، اندیشمند عرب‌زبان در بیش از ۱۵ سال گذشته پیش‌بینی کرده و گفته بود: پروژه صهیونیستی قادر به مقابله با مقاومت فلسطین نیست و نمی‌تواند این معضل را برای خود حل کند و در نهایت با همان سرنوشت رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی مواجه خواهد شد. جنبش‌های آزادی‌بخش در جهان در طول تاریخ توسط هیچ نیرویی شکست نخورده‌اند و در مورد فلسطین هم همین سناریو اجرا خواهد شد.

الگوی دیگری که میان رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی و رژیم صهیونیستی مشترک است، به این مسئله مربوط می‌شود که اسرائیل هم همانند آفریقای جنوبی نتوانست ساکنان بومی سرزمینی را که اشغال کرده بود، از بین ببرد و با وجود گذشت بیش از ۷۵ سال، همچنان در تلاش برای تغییر وضعیت جمعیتی فلسطین به‌ویژه قدس و یهودی‌سازی آن است، اما موفقیتی نداشت.

آبراهام بورگ، رئیس اسبق کنست رژیم صهیونیستی در این زمینه گفت: سیاست سرکوب هرگز موجب از بین رفتن جنبش مبارزاتی فلسطین نمی‌شود و ریختن خون فلسطینی‌ها نتیجه‌ای جز مقاومت بیشتر آنها نخواهد داشت و اسرائیل بهای سنگینی به‌خاطر این حجم از خشونت پرداخت خواهد کرد.

ایلان پاپه و نوام چامسکی در کتاب درباره فلسطین، به راهکارهایی اشاره کردند که گروه‌های ضدصهیونیستی می‌توانند از آنها برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند، از جمله اینکه جنبش‌های آزادی‌بخش علیه رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی را الگوی خود قرار دهند.

چامسکی در این زمینه به اقدامات سختگیرانه و شجاعانه جنبش‌های آزادی‌بخش آفریقای جنوبی اشاره کرد که به انزوای رژیم آپارتاید در سطح بین‌المللی و فرهنگی کمک زیادی کرد، به‌عنوان مثال جنبش‌های آزادی‌بخش در آفریقای جنوبی خواستار جلوگیری از مشارکت رژیم آپارتاید در رویدادهای ورزشی جهان شدند و به‌مرور، رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در سطح جهان طرد شد و تنها دو کشور یعنی آمریکا و انگلیس از این رژیم حمایت می‌کردند،
به همین دلیل است که چامسکی از جنبش‌های ضدصهیونیستی می‌خواهد کمپین‌های خود را علیه دولت آمریکا هدایت کنند و به این ترتیب، اسرائیل از حمایت بین‌المللی بزرگی که دریافت می‌کند محروم شود، بنابراین حامیان فلسطین باید مقابل امپریالیسم آمریکا بایستند؛ چرا که این کشور، اسرائیل را در واقع سرمایه راهبردی خود در خاورمیانه می‌داند و برای حفظ منافعش در منطقه به این رژیم نیاز دارد، بنابراین سلب حمایت آمریکا از اسرائیل مهم‌ترین گام برای دستیابی به آزادی فلسطین است.

نرخ بالای فقر میان صهیونیست‌ها

در ژانویه ۲۰۲۳ روزنامه عبری جروزالم پست در گزارشی اعلام کرد: نتایج اولیه یک نظرسنجی نشان می‌دهد ۲۰ درصد اسرائیلی‌ها زیر خط فقر زندگی می‌کنند و بر اساس گزارش‌های سال ۲۰۲۱ حدود ۳۰ درصد از زنان و مردان اسرائیلی، یعنی یک‌سوم اسرائیلی‌ها احساس فقر داشتند.

ناظران امور معتقدند که با تشدید فقر و بحران اقتصادی صهیونیست‌ها در نتیجه جنگ فرسایشی که اکنون درگیر آن هستند، موج مهاجرت معکوس از فلسطین اشغالی بیشتر خواهد شد و علاوه بر آن تعداد مهاجران یهودی که به این سرزمین می‌آیند هم، ممکن است حتی به اندازه صفر برسد.

یکی از نشانه‌های این وضعیت، فرار ثروتمندان و سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی در اراضی اشغالی فلسطین بعد از آغاز جنگ کنونی بود.

نافرمانی در ارتش صهیونیستی و فرار از خدمت

عبدالوهاب المسیری، اندیشمند عرب‌زبان در کتاب «فروپاشی اسرائیل از درون» چندین شاخص مهم را ارائه می‌کند که نشانه نابودی پروژه صهیونیستی هستند، از جمله این شاخص‌ها، نداشتن انگیزه میان شهرک‌نشینان برای جنگ و از دست دادن جانشان در این راه است.

رژیم اشغالگر صهیونیستی از سال ۱۹۴۸ یک دکترین نظامی برای همه شهرک‌نشینان تثبیت و تأکید کرد؛ "همه یهودیان در اینجا باید به ارتش بپیوندند و خدمت نظامی برای همه آنها، چه زن و چه مرد، یک ضرورت است". بنیانگذاران رژیم جعلی صهیونیستی این‌گونه القا می‌کردند که اسرائیل نیاز به دفاع دائمی از خود در برابر همسایگان عرب دارد و بنابراین همه اسرائیلی‌ها باید به‌شکل داوطلب وارد ارتش شوند.

اما وضعیت چند دهه گذشته تغییر زیادی کرده است و نسل جدید یهودیان صهیونیست، روحیه و انگیزه‌ای برای جنگ ندارند که همین امر آنها را به فرار از خدمت و نافرمانی در ارتش سوق می‌دهد. یک نظرسنجی در سال ۲۰۰۰ نشان داد که بیش از یک‌سوم جوانان اسرائیلی حاضر به خدمت در ارتش نیستند.

بعد از آغاز جنگ غزه، نافرمانی در ارتش صهیونیستی تبدیل به یک رویه معمول گشت و نظامیان صهیونیست بعد از شرایط وحشتناکی که در جنگ تجربه کرده‌اند، دیگر حاضر به بازگشت به ارتش نیستند.

اجزای حیات اسرائیل در بیرون آن است، نه در درون آن

پروژه صهیونیستی استعمارگری خود را در فلسطین به‌عنوان جایگزینی برای استعمارگری انگلیس آغاز کرد. بر اساس آنچه ماکسیم رودینسون، مورخ فرانسوی در کتاب خود با عنوان «فلسطین، موردی منحصر به فرد در تاریخ استعمارزدایی» اعلام کرده است، در واقع انگلیس بود که به مهاجران یهودی کمک کرد تا با سرکوب مردم فلسطین این سرزمین را برای خودشان اشغال کنند.

در واقع انگلیس بود که پایه و اساس وضعیت بحرانی‌ای را که اکنون شاهد آن هستیم، بنا نهاد و استعمارگری خود در فلسطین را به صهیونیست‌ها واگذار کرد. استعمار صهیونیستی، عقاید خود را از پایه‌های امپریالیسم اروپایی در قرن نوزدهم گرفته است و بسیاری از مورخان و متفکران بر این باورند که ادامه پروژه صهیونیستی برای بیش از ۷۰ سال، به‌دلیل موفقیت این پروژه نیست؛ بلکه علت این امر، تداوم و تشدید حمایت خارجی آمریکا و انگلیس است که وجود اسرائیل را از همه جهات، به حمایت غرب وابسته کرد.

بنابراین کاملاً روشن است که اگر حمایت آمریکا و اروپا نبود، اسرائیل چند سال بیشتر نمی‌توانست دوام بیاورد و سال‌ها قبل محو شده بود، اما خود همین مسئله، یعنی وابستگی اسرائیل به غرب و آمریکا موجب شده است این رژیم از داخل بسیار شکننده باشد،
بنابراین نسل جدید صهیونیست‌ها به این نتیجه رسیدند که بدون حمایت خارجی، اسرائیل هیچ تضمینی برای بقا ندارد و در واقع صهیونیسم، دشمن موجودیت یهودیان است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.