تحولات لبنان و فلسطین

سازه انگارهای ایرانی به دنبال یک دنیای یوتوپیا و آرمان شهر ایده آل هستند.آنها به این مسئله فکر نمی کنند که وقتی شما قدرت بازدارندگی نداشته باشید حقوق بین‌المللی نمی تواند به شما کمک کند.

برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی / دکتر یوسف عزیزی از بایسته و ضرورت های تقابل ایران با ائتلاف آمریکا - صهیونی می گوید

امروز دقیقا ۱۳ ماه از آغاز جنگ غزه و سپس تهاجم گسترده رژیم صهیونیستی به این باریکه می گذرد. طی این مدت اشغالگران ناکام از دست یابی به اهداف ترسیمی ابتدایی، خطی از تنش زایی و جنایت را در پیش گرفتند که تاکنون به شهادت و زخمی شدن بیش از ۱۵۰ هزار فلسطینی انجامید. تل آویو خشمگین از طوفان الاقصی رزمندگان فلسطینی البته به این هم بسنده نکرد. آنها این روزها لبنان را به زمینی برای اجرای نیات شوم خود تبدیل کرده اند. جنون صهیونیست های سرخورده که هیچ امیدی به ادامه حیات رژیم جعلی خود ندارند اکنون گریبان منطقه را گرفته و خاورمیانه را در آستانه جنگ قرار داده است. در این محیط مروری بر نحوه چیدمان استراتژی دفاعی و تهاجمی کشور برای مقابله با این تهدیدات خالی از لطف نیست؛ موضوعی که آن را در گفت و گو با یوسف عزیزی دکتری سیاستگذاری عمومی از دانشگاه ویرجینیاتک آمریکا به بحث گذاشته ایم.

یوسف عزیزی
یوسف عزیزی

 با توجه به تحولات منطقه، ایران  باید چه استراتژی در پیش گیرد تا بتواند خود را از تهدیدات محور غربی – عبری حفظ کند؟

در مورد این پرسش در کشور ما میان اساتید دانشگاه، تحلیلگران، سیاسیون و صاحبان اندیشه متناسب با نوع رویکرد و نحله فکری و اندیشه ای آنها تفاوت هایی وجود دارد. واقع گرایان بر این باور هستند که ساختار نظام بین‌الملل به صورت ذاتی آنارشیست است. آنارشیست هم به این معنا که شما عدالتی ندارید که اگر کسی بی قانونی کرد بتوانید آن را به دست قانون بسپارید. پس در این محیط اشوب و قانون جنگل، کشورها به دلیل نیاز به بقا و امنیت خود به دنبال کسب قدرت و افزایش توانایی های نظامی برای بازدارندگی هستند. حد نهایی آن هم بازدارندگی هسته ای است. از این منظر دست یابی به تسلیحات هسته ای به عنوان ابزاری ضروری در بازدارندگی و جلوگیری از حملات دیگر کشورها تلقی می شوند.

با این وجود سازه انگاران معتقدند که واقعیت های روابط بین‌الملل توسط هنجارها، باورها و تعاملات اجتماعی ساخته می شود و این درباره معادلات قدرت جهانی هم صدق می کند. سازه انگارهای ایرانی به دنبال یک دنیای یوتوپیا و آرمان شهر ایده آل هستند. فکر می کنند کسی که به حقوق بین‌الملل عمل نکند می توان در دادگاه های بین‌المللی او را مجبور کرد که اینکار را انجام دهد. به نظر آنها مسائل بین‌المللی را تقلیل می دهند یا دوست دارند در آن نظمی که برایشان شکل گرفته زندگی کنند. آنها به این مسئله فکر نمی کنند که وقتی شما قدرت بازدارندگی نداشته باشید حقوق بین‌المللی نمی تواند به شما کمک کند. نمونه بسیار عادی و روشن هم در این زمینه حمله غیرقانونی آمریکا به عراق بود که بدون مجوز شورای امنیت صورت گرفت.  

با این تفاسیر شما از ضرورت قوی شدن کشور می گویید. امنیتی و نظامی های ما چقدر از این رویکرد آگاه هستند؟

از چند وجهه می شود به این مسئله نگاه کند. جمهوری اسلامی ایران دارد با قوی ترین نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و نظامی دنیا مبارزه می کند. موساد، سیا، ام آی سیکس در تقابل با ما هم افزایی می کنند. با وجود همه چالش ها رویکرد نهادهای سیاسی و نظامی ما در این زمینه قابل قبول است. امروز ما بویژه در حوزه اقتصادی دچار مشکل هستیم. پایین و بالا شدن قیمت ارز خود عامل بسیاری از مشکلات است.‌ ما در مقایسه با کشورهای منطقه مانند ترکیه، قطر، امارات و ... به لحاظ امنیتی و نظامی خوب عمل کرده ایم ولی در نبرد رو در رو جایی برای کم کاری و اشتباه نیست. ایران در بحث موشکی و پهپادی و نوع بازیگری جبهه مقاومت خود را تقویت کرده اما مسلما بخش هایی هست که دچار کمبود است. انفجار پیجرها و بی سیم ها در لبنان نمونه ای از ضعف ها در سیستم پیچیده جنگ ترکیبی امروز بود، به مرور باید با تقویت نقاط ضعف و تبدیل آنها به نقطه امنیت دشمن را بیش از پیش در تنگنا قرار دهیم.

نظر شما درباره استراتژی جنگی که صهیونیست ها در تقابل با حزب الله به کار می برند چیست؟

هنگام صحبت در باره جنگ باید ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد؛ خرابکاری و جاسوسی، عملیات اطلاعاتی و پروپاگاندا که بر روی افکار عمومی تاثیر دارد و در آخر هم جنگ سخت و میدانی. بنابراین آنچه پشت صحنه جنگ هم اتفاق می افتد مهم است. سال ۲۰۰۶ کاری که اسرائیل کرد این بود که به دلیل برتری هوایی، قسمت های مختلف ضاحیه بیروت را با خاک یکسان کرد. این مسئله روی افکار عمومی تاثیر داشت. صهیونیست ها جنگ اخیر اما قبل از ورود به نبرد زمینی، با توجه به منابع جاسوسی که داشتند، در مورد تجهیز حزب الله به سلاح های پیشرفته طی این یک دهه اخیر اطمینان داشتند لذا تصمیم گرفتند در ابتدای کار پشت جبهه حزب الله را تمام کرده و از عملیات جاسوسی و خرابکارانه استفاده حداکثری را ببرند و سپس عملیات زمینی را شروع کنند. فکر می کردند اینگونه تلفات کمتری خواهند داد. عملیات گسترده تخریبی مانند انفجار پیجرها و بی سیم ها و استفاده از بمب های سنگین و سنگرشکن آمریکایی در همین زمینه بود.

آیا به اهداف ترسیمی دست یافتند؟

مهم ترین نکته در جنگ، پیروزی زمینی است. صرف انهدام مواضع دست یابی به اهداف نیست، شما باید بتوانید آن شروطی که گذاشتید به آن برسید مانند عقب راندن حزب الله تا پشت رودخانه لیتانی و امن کردن شمال که صهیونیست ها مدعی آن بودند. شواهد میدانی نشان می دهد اسرائیل به یک دیوار سخت برخورد کرده و یارای پیشروی ندارد. سیاست ویرانگری گسترده و هدف قرار دادن رهبران مقاومت هم آنگونه که انتظار اشغالگران بود خللی در مسیر حزب الله ایجاد نکرد. همین باعث شده انها از اهداف ابتدای عقب بنشینند و بجای عقب راندن مقاومت تا پشت رود لیتانی حال دنبال آن هستند تا ۳.۵ و چهار کیلومتری مرز را پاکسازی کنند. این در حالی است که حمله پهپادی حزب‌الله به جنوب حیفا و دو عملیات وعده صادق جمهوری اسلامی ایران معادلات را بر هم ریخته و یک حد و مرز جدیدی از مبارزه طلبی مقاومت را بازگو کرد. بر خلاف براوردهای نهادهای اطلاعاتی دشمن، حزب الله پس از سردرگمی مقطعی بعد ترور رهبرانش در بحث سازمانی قدرت خود را بدست آورده و ضربات جبران ناپذیری به اسرائیل وارد می کند.

خبرنگار: محمدحسین واحدی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.