امر به معروف و نهی از منکر یکی از اصول اساسی در اسلام، به شمار میآید. از جمله ثمرات این فریضه الهی این است که به حفظ و ترویج ارزشهای اخلاقی و انسانی کمک میکند و جامعه را از انحرافات اخلاقی محافظت مینماید؛ این عمل باعث همبستگی اجتماعی میشود و افراد را به یکدیگر نزدیکتر میکند؛ با تشویق به خوبیها و جلوگیری از بدیها، جامعهای سالمتر و پویاتر شکل میگیرد؛ وقتی افراد یکدیگر را به انجام کارهای نیک تشویق میکنند، خودشان نیز بیشتر به این رفتارها پایبند میشوند و احساس مسئولیت بیشتری نسبت به یکدیگر پیدا میکنند.
از منظر اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر میتواند منجر به تغییرات مثبت در جامعه شود و افراد را به سمت اصلاح رفتارها و اعتقادات سوق دهد. اما گاهی برداشت اشتباه از این اصل مهم و اجرای نادرست آن موجب تفرقه و شکافهای اجتماعی میشود؛ اتفاقی که میتواند استحکام هر نظامی را تهدید کند. نمودهایی از این نوع رویکرد را در سالهای اخیر در مسئله حجاب دیدهایم؛ حجاب از ملزومات مورد تاکید اسلام است ولی روش اشتباه برخورد با این مورد، امر به رعایت آن و نهی از بیحجابی موجب تفرقه و تنش در جامعه شد و خساراتی به بار آورد.
بر این اساس به نظر میرسد باید تاملی دوباره درباره اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در نظام تعالیم اسلامی و همچنین نقش آن در اصلاح فرد و جامعه صورت بگیرد تا این واجب فراموششده بتواند کارکرد اصلی خود را که هدایت تربیتی جامعه اسلامی است بازیابی کند.
در همین راستا با مسلم نادعلیزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه اهل بیت(ع) و دینپژوه گفتوگو کرده است که حاصل آن را در ادامه میخوانیم؛
ابتدا درباره اهمیت امر به معروف در قرآن و کارکرد آن در ایجاد جامعه مطلوب قرآنی توضیح بفرمایید.
طبیعتا امر به معروف و نهی از منکر از توصیههایی است که قرآن به مومنان کرده و جزء ویژگیهای مومنان شمرده شده است. در مرتبه نخست باید بدانیم معروف چیست و منکر چیست و آیا باید در جامعه، افراد به هر نحو که خودشان تشخیص میدهند همدیگر را امر و نهی کنند یا این مسئله اصول و ضوابطی دارد. آنچه از مجموع روایات برمیآید این است که معروف یعنی آن خیری که مورد توافق جامعه است و برای مردم شناختهشده است و اگر کسی میخواهد از آن تخلف کند دیگران موظف هستند به او یادآوری کنند و او را امر کنند که این کار را انجام بده. اگر یک زمانی بعضی امور برای بعضی افراد جامعه یا اقلیتی از جامعه نیکو شناخته میشد ولی اکثریت قابل توجهی آن را نیکو نمیدانستند، در اینجا امر به معروف معنا ندارد چون موجب اختلافات و نزاعهای اجتماعی میشود.
در مورد منکر هم همینطور است و آنچه عموم مردم جامعه و عرف جامعه زشت تلقی میکند باید مورد نهی قرار بگیرد. گاهی در جامعهای یک امری رایج میشود در حالی که یک عدهای ممکن است آن امر را جزء منکرات بدانند ولی اکثر مردم آن را زشت نمیدانند در این حالت هم نهی از منکر ساقط است چون ممکن است موجب نزاع اجتماعی شود و احتمال تاثیرش اندک است در حالی که یکی از شروط نهی از منکر احتمال تاثیر است لذا باید معروفها و منکرها را در جامعه بر مبنای عقل و عرف شناخت آن وقت با در نظر گرفتن شرایط، با ادبیات صحیح، با زبان روشن و مشخص و غیر طلبکارانه و مشفقانه همدیگر را مراقبت کرد تا از آن اصولی که لازم است رعایت کنیم، تخطی نشود.
این امر نباید منجر شود به اینکه بعضی آدمها به خودشان اجازه دهند تشخیصهای فردی و سلایق شخصی خود را به دیگران تحمیل کنند. امر به معروف و نهی از منکر فراتر از علایق و سلایق شخصی ما است و مربوط به آن چیزهایی است که در عرف جامعه به عنوان معروف و منکر شناخته میشوند مثل ظلم و عدل. عدالت همیشه معروف است و ظلم همیشه منکر است، یا راستگویی و دروغگویی یا یکرنگی در برابر دورویی و نفاق. اینها چیزهایی است که در جامعه به عنوان معروف و منکر شناخته میشود و باید به آنها توجه کرد و از همدیگر مراقبت کنیم که اینها را در جامعه پیاده کنیم.
امام حسین(ع) محور قیام خود را بر فریضه امر به معروف مبتنی کرد؛ با این نگاهی که شما مطرح کردید اساسا چگونه قیام آن حضرت ذیل این فریضه صورتبندی میشود؟
به کار بردن کلمه قیام برای حرکت امام حسین(ع) چندان دقیق نیست. در واقع امام حسین(ع) به حکومت ظالمانه یزید که بر مبنایی غیر از توافقات و نظر عموم جامعه به حکومت رسیده بود اعتراض داشت. بنابراین امام حسین(ع) فرمود من برای طغیان یا ستمگری یا شرارت حرکت نکردم بلکه اعتراض من برای این است که جلوی ظلم را بگیرم و در جامعه اصلاح صورت بدهم. من میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم که عدالت در حکومت بود عمل کنم.
امام حسین(ع) امر به معروف و نهی از منکر را تعریف کرده و در بیانی فرموده امر به معروف و نهی از منکر دعوت کردن و علاقمند کردن مردم است به اسلام از طریق جبران ظلمها؛ یعنی اگر امر به معروف و نهی از منکر موجب تنفر و گریزاندن مردم از اسلام شود، امر به معروف و نهی از منکر حقیقی نیست.
متن فرمایش حضرت این است: «إنَّ الْأمْرَ بِالْمَعْروفِ وَالنَّهیَ عَنِ الْمُنْکَرِ: دُعَاء إلَی الاْءسْلامِ مَعَ رَدِّ الْمَظالِمِ وَ مُخَالِفَةِ الظالِمِ وَ قِسْمَة الفَیءِ وَ الْغَنائِمِ وَ أخْذ الصّدَقاتِ مِنْ مَواضِعِهَا وَ وَضْعَها فی حَقَّها» یعنی امر به معروف و نهی از منکر، آن است که کافران را به اسلام دعوت کنی؛ حقوق ستمدیدگان را بازستانی؛ با ستمگر به مخالفت برخیزی؛ غنیمتها و بیت المال را عادلانه بین اهلش قسمت کنی؛ زکات را از آنجا که باید، بگیری و در آنجا که باید، مصرف کنی.
پس هر کس بگوید امام حسین(ع) برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد و بعد اغراض شخصی خودش را مطرح کند خائن است و دچار انحراف است. امام حسین(ع) تعریف روشن خودش را از امر به معروف و نهی از منکر بیان کردند و فرمودند امر به معروف باید موجب علاقمند کردن مردم به اسلام شود از طریق جبران ظلمها، مخالفت با ظالمان، قسمت عادلانه بیت المال و گرفتن مالیات از ثروتمندان و خرج کردن آن برای فقرا.
چگونه شد که مسئله امر به معروف و نهی از منکر به امور فرعیتر و جزئیتر فروکاسته شد و امروز تا بحث از امر به معروف میشود ذهنها منصرف به اموری چون تذکر حجاب و پوشش میشود؟
در لسان اهل بیت(ع) میبینیم امر به معروف و نهی از منکر به معنی مخالفت با جباران و استبدادگران و نقد حاکمان زورگو است و هدف اصلیاش این است که حاکمان مستبد را مورد سوال قرار دهد و بازخواست کند لذا حضرت علی(ع) در نهج البلاغه میفرماید: «اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیلالله عندالامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجی» یعنی همه کارهای خوب به علاوه جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر مثل قطرهای است در برابر دریا.
حضرت در ادامه میفرمایند: «وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ» یعنی بالاتر از همه اینها این است که شما در برابر حاکم مستبد فریاد عدالت بزنی. این نشان میدهد هدف اصلی امر به معروف و نهی از منکر نقد ظالمان است، نه گیر دادن به مردم بر سر چیزهای جزئی. کسانی که امر به معروف و نهی از منکر را به مسائل جزئی و فرعی تقلیل دادند یا حقیقت تعالیم دینی را نفهمیدند یا خواستند به اهداف دیگری برسند. به هر حال امر به معروف و نهی از منکر در معنای صحیح خودش و در بالاترین درجه خودش به نقد حاکمان و استبداد حکام و امر آنها به عدالت مربوط است.
به عنوان سوال پایانی به نقش امر به معروف در حوزه تربیت اسلامی و کارکردهای تربیتی این فریضه اشاره بفرمایید.
از قدیم گفتند مردم آنگونه زندگی میکنند که حاکمان و مسئولانشان زندگی میکنند، بنابراین اگر جریان حاکمیت اصلاح شود زندگی عموم مردم اصلاح میشود و امور تربیتی در مسیر درست خودش قرار میگیرد. اگر میبینیم در زندگی مردم اشرافیت، تجملگرایی و اسراف وارد شده به خاطر این است که مسئولین جامعه وارد این مسیرها شدند و دچار ریختوپاش و تجمل شدند لذا اگر مسئولان درست زندگی میکردند مردم از آنها الگو میگرفتند و درست زندگی میکردند. اگر آنها عدالت را اجرا میکردند شکافهای اجتماعی و فقر و فساد و ناامیدی و تبعیض در جامعه وجود نداشت. بنابراین اگر کسانی دیندار هستند و علاقمندند به این فریضه الهی یعنی امر به معروف و نهی از منکر عمل کنند باید مسئولان را مورد بازخواست قرار دهند و آنها را به اجرای عدالت امر کنند و از ظلم و خیانت و رشوه و فساد نهی کنند تا جامعه اصلاح شود.
نظر شما