در جهان پیچیده و پرتحول سیاست بینالملل، روابط بین عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا یکی از پر رمز و رازترین و البته تأثیرگذارترین روابط در خاورمیانه و حتی جهان است. از پشتپردههای همکاریهای نظامی و اقتصادی تا مذاکرات دیپلماتیک و رویدادهای جنجالی، هر لحظه از این رابطه ماجراهایی را به همراه دارد که توجه جهانیان را به خود جلب میکند. همسوییها و حتی اختلافات پنهانی در این رابطه، داستانهایی را شکل میدهد که هر کدام بخشی از تاریخ معاصر را رقم میزنند. با انتخاب مجدد دونالد ترامپ این روابط میتواند تأثیرات عمیقی بر نتایج و سیاستهای آینده ایالات متحده داشته باشد.
محمد پارسا نجفی در گفت وگو با قدس درباره چرایی این موضوع تشریح کرد: سیاست خارجی کشور عربستان سعودی از پایان جنگ جهانی دوم عملا امتداد سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا بوده و ادامه دارد. یعنی هر آنچه را که ایالات متحده میخواهد عربستان سعودی انجام می دهد و هیچ تفاوت یا اختلافی هرگز بین ریاض و واشنگتن نبوده و نیست ؛ البته در رسانه ها مطالب فاقد صحتی بیان می شود ؛ به ویژه رسانههای جریان اصلی غرب که مثلاً در دوران بایدن روابط عربستان و آمریکا رو به کاهش بوده است. در حالی که هرگز چنین نبوده و عربستان سعودی هیچ اقدامی انجام نمی دهد که خلاف منافع ایالات متحده یا حتی متفاوت از منافع آن باشد.
وی در ادامه گفت: در دوران دموکراتها یعنی اوباما که عربستان سعودی و امارات متحده عربی با همکاری آمریکا و انگلیس به یمن حمله کردند (در فروردین ۱۳۹۴ شمسی)، هم در دوران ۴ ساله ترامپ و در زمان ریاست جمهوری جوبایدن ایالات متحده از تجاوز رژیم آل سعود به یمن حمایت کرد. تنها تفاوت این بود که در فروردین سال ۱۴۰۱ به دلیل جنگ اوکراین و البته ضربات یمنی ها به تاسیسات عظیم نفتی آرامکو (در ۵ فروردین ۱۴۰۱) اتفاق افتاد، آمریکاییها از ترس توقف جریان صدور نفت عربستان از آنها خواستند که تجاوزات ریاض و ابوظبی به یمن متوقف بشود. ولی در اصل شروع تجاوز عربستان به یمن در دولت دموکرات اوباما بود و در دولت ترامپ و بایدن نیز ادامه پیدا کرد.
سیاستهای نظامی _ اقتصادی عربستان در دوران ترامپ
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: خریدهای نظامی عربستان هم به دلیل فشاری بود که جنگ یمن متوجه این کشور میکرد. به این دلیل که عربستانیها ماهانه یک میلیارد دلار برای بمباران ملت یمن هزینه می کردند. البته این حملات نتیجه ای برای آنها نداشت ؛ هزینه آن بمبها یا هزینه هایی که برای کشتار ملت یمن باید انجام میدادند باعث شده بود که عربستان در دوران بن سلمان از آمریکا خریدهای نظامی سنگینی را انجام بدهد. قرارداد نظامی مشهور ۱۱۰ میلیارد دلاری بن سلمان-ترامپ، باعث شد از بن سلمان به عنوان گاو شیرده اسم برده شود. چرا که شخص دونالد ترامپ در آن جلسه با نشان عکس هایی از تسلیحات خریداری شده سعودی ها نگاهی از بالا به پایین را غالب بر فضای جلسه کرد. ترامپ در اصل کاری برای عربستانی ها انجام نداد ؛ آن زمان که ارتش یمن به رهبری انصار الله به چاه های نفتی و پالایشگاه های عربستان (در ۲۳ شهریور سال ۱۳۹۸) حمله کرد نیرو های نظامی ایالات متحده آمریکا نتوانستند کار را خاصی انجام بدهند.
نجفی گفت: در رسانههای جریان اصلی ترامپ را به عنوان مرکانتالیست معرفی میکردند ؛ به این معنی که قصد دارد صادرات و تولید را در آمریکا افزایش بدهد و یا باعث ایجاد اشتغال بیشتر بشود. ترامپ خیلی به این مسئله افتخار می کرد که در حال تلاش برای ایجاد اشتغال در آمریکا هست، و تولید تسلیحات و جنگ افزار هم یکی از اصلی ترین کالاهای صادراتی آمریکا می باشد.
وی افزود: بنابراین قرارداد بن سلمان با ترامپ میتوانست در این مسیر برای آمریکا هم سودآور باشه هم اشتغال ایجاد بکند. این سیاست در گذشته هم پیگیری میشد اما نه با این حجم عظیم تسلیحات آن هم در برهه زمانی ملتهب غرب آسیا (خاورمیانه) که عموم کشور ها مستقیم و غیر مستقیم درگیر جنگ بودند. اصولاً اکثر تسلیحاتی که عربستانیها دارند از آمریکا و متحدان آمریکا که عضو ناتو هستند خریداری می شود ؛ به عنوان مثال خرید جنگنده های اف ۱۵ در نسخه های متفاوت، بعد جنگ کویت یکی از هزینه های سنگین نظامی بود که عربستان انجام داد.
چالشهای پیش روی دولت آینده آمریکا
محمد پارسا نجفی درباره این موضوع تشریح کرد: پیرو همان سیاستهای امپریالیستی مشهور ترامپ که به عنوان مرکاتالیستی مکتب مرکانتالیستی مطرح شده، ترامپ اینطور وانمود می کرد متحدان آمریکا باید هزینه دفاع از خودشان را به آمریکا بپردازند و آمریکا نباید رایگان از آنها دفاع کند.
نجفی در ادامه گفت: این موضوع هم به اروپایی ها فشار وارد می کرد که نقش بیشتری در تامین هزینه های ناتو داشته باشند، و هم به کشورهایی مانند عربستان سعودی فشار زیادی را وارد می آورد. ترامپ و نظریه پردازان دولت او از جمله جان بولتون سعی داشتند ناتوی عربی را در مقابل ایران شکل بدهند، البته برخلاف دوران ۴ ساله ترامپ ناتوی عربی تشکیل نشد، و آن اتحادی هم که میان دولتهای غربگرای عربی مثل عربستان، امارات، کویت، قطر و غیره بر ضد ملت یمن شکل گرفته بود فرو پاشید. یکی از مهم ترین علت های عدم تشکیل ناتوی عربی، ترس از بسته شدن تنگه هرمز بود که طبعا می توانست قیمت نفت را به شدت افزایش بدهد.
این کارشناس تصریح کرد: ضمن اینکه ترامپ برای کاهش هزینههای آمریکا در دفاع از رژیم صهیونیستی تلاش های زیادی کرد، تا پیمان آبراهام یا همان ابراهیم را پیگیری و به سرانجام برساند. البته در مورد امارات و بحرین نیز به آشکار سازی روابط پنهان دولتهای غربگرای عربی با اسرائیل منجر شد و این مسئله را برای عربستان هم پیگیری کرده بود. احتمال بسیار زیاد در دوران ۴ ساله حکومت ترامپ بر ایالات متحده عربستان سعودی به بهانه فشار آمریکا روابط مخفیانه خودش رو با رژیم صهیونیستی آشکارسازی خواهد کرد.
وی ادامه داد: ناگفته نماند پیرو همان برنامه پیمان آبراهام دونالد ترامپ در دولت قبلی (سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰)، اثبات کرد که هر خدمتی را به رژیم صهیونیستی تقدیم میکند ؛ از جمله به رسمیت شناختن اشغال جولان که به معنای حاکمیت اسرائیل بر جولان باشد یا انتقال دادن سفارت ایالات متحده آمریکا به بیت المقدس و یا سایر خدماتی که صهیونیستها نیاز داشتند.
نجفی در انتها افزود: هرچند که ایالات متحده همیشه و همه جا از موجودیت اسرائیل حمایت کرده است ؛ ولیکن دولت جدید آمریکا با چالش های به مراتب بیشتر و بزرگتری نسبت به سال ۲۰۱۶ و حتی ۲۰۲۰ مواجه می باشد. جنگ غزه، جنگ اوکراین و حمایت صد ها میلیارد دلاری واشنگتن از دولت کیف و یا تنش های نظامی در جنوب شرق آسیا (دریای چین جنوبی) از جمله مسائل مهم پیش روی شخص ترامپ می باشد. درگیری نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا در تنگه باب المندب با نیرو های دریایی یمن هم یکی دیگر از چالش های آمریکایی ها در دور جدید دولت ترامپ می باشد. خوشحالی بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی از انتخاب مجدد دونالد ترامپ هم بیشتر برای مصرف داخلی خود سعودی ها و یا هم پیمانان منطقه ای شان می باشد.
حمید اسدی-خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما