چقدر خوب میشد اگر پیش از آنکه مثلاً بیبیسی فارسی، صدای آمریکا و بقیه شرکایشان «کلینیک ترک بیحجابی» را طرح و جایی برای بستری و تحت فشار گذاشتن بیحجابها و بدحجابها معرفی کنند، پیش از اینکه «ایران اینترنشنال» و مشابهانش هیاهوی حجاب اجباری راه بیندازند و خیلی از سایتهای داخلی هم این کلینیک را به کمپهای ترک اعتیاد تشبیه کنند، کاربران فضای مجازی برایش جوک بسازند و خلاصه کار به جنجال کشیده شود، کسی پیدا میشد و همانطور که در گزارش روز پنجشنبه در این صفحه گفتیم، کمّ و کیف و ویژگیهای طرح کلینیک ترک بیحجابی را جور دیگر و یا با عنوانی دیگر برای مردم شفافسازی میکرد.
خودشان از ما خواستند
حالا باز خدا پدر «معاون امور اجتماعی ستاد امر به معروف و نهی از منکر» را بیامرزد که اگرچه دیر، اما بالاخره و پس از حرف و حدیثهایی که به راه افتاد حاضر شد بپذیرد که به کار بردن عنوان «کلینیک ترک بیحجابی» برای طرح و برنامههای ارائه شده در راستای طرح حجاب و عفاف، نوعی کجسلیقگی بوده که منجر به برداشتهای ناجور هم شده است.
محمدرضا میرشمسی این طور توضیح داد که: «در راستای دغدغه جناب رئیسجمهور درباره مسائل مربوط به گشت ارشاد و تأکید آقای پزشکیان مبنی بر اینکه باید در این زمینه، کار فرهنگی انجام شود، بهتازگی محافلی برای ارائه آموزش به کسانی که تمایل دارند بیحجابی را کنار بگذارند، دایر شده است. البته برخی خانوادهها که فرزندانشان درگیر این مسئله شده بودند، به ما مراجعه میکردند یا تماس میگرفتند و ابراز نگرانی میکردند که خانوادههایشان در حال از همپاشیدگی است... خود کسانی که درگیر بیحجابی شده بودند و ناخواسته نقض قانون کرده بودند هم با ستاد امر به معروف تماس میگرفتند و از ما راهکار میخواستند. آنها دلایل مختلفی را برای درگیر شدن با بیحجابی مطرح میکردند، از جمله اینکه میگفتند به صورت ناخواسته با موج رسانهای که دشمن علیه حجاب و عفاف ایجاد کرده است، همراه شده بودند... برخی از آنها نیز ترس محرومیت از شغل داشتند، زیرا متأسفانه بعضی کارفرمایان بخش خصوصی به خانمها تأکید میکنند که باید در محیط کار کشف حجاب کنید... البته قضات محترم قوه قضائیه هم درخواست کرده بودند که مجازاتهای جایگزینی (به جای جریمه) برای افرادی که به دلیل کشف حجاب دستگیر میشوند، تعیین شود. ما پیشنهاد دادیم که حضور در این محافل بهنوعی به عنوان حکم جایگزین در نظر گرفته شود... زیرا احساس میکنیم اگر با این افراد گفتوگو کنیم بهتر است از اینکه برایشان پرونده قضایی تشکیل دهیم و از آنها جریمه نقدی بگیریم».
محفل به جای کلینیک
میرشمسی به جزئیات دیگری هم اشاره کرده و اضافه میکند: «مدیریت این محافل با تشکلهای اجتماعی است، اما در آنها، افرادی دیگران را راهنمایی میکنند که خودشان در گذشته بیحجاب بودهاند و حالا به حجاب روی آوردهاند. حالا هم محفلهایی در برخی مناطق تهران راهاندازی شده که در آنها، کسانی که در گذشته خودشان دست به کشف حجاب میزدند و از این عمل خود آسیب دیده بودند با دخترانی که به گذشته این افراد شباهت دارند صحبت میکنند و تجارب خود را درباره آسیبهایی که در دوره بیحجابی با آن مواجه بودند، به این افراد منتقل میکنند. به نظر میرسد استفاده از عنوان «محفل» به جای «کلینیک» برای این مراکز بهتر است. استفاده از واژه «کلینیک» به هیچ وجه به معنای داشتن نگاه بیمارگونه به افرادی که درگیر بیحجابی شدهاند نبود، اما موجب شد برخی دوستان و بعضی رسانهها نگران شوند که آیا نگاه بیمارگونه به افرادی که کشف حجاب میکنند، وجود دارد؟ ستاد امر به معروف به این افراد نه نگاه بیمارگونه دارد و نه نگاه امنیتی، بلکه تماماً به فکر این است که موضوع بیحجابی یک موضوع فرهنگی و تربیتی محسوب شود... از نظر ستاد امر به معروف و نهی از منکر، این افراد کسانی هستند که به هر دلیلی در گذشته قانون را رعایت نکردهاند و حالا با حضور در محافل فرهنگی ما و صحبتهایی که با آنها میشود، توجیه میشوند که بهتر است حجاب را رعایت کنند».
فعلاً نمیشود آمار داد
معاون امور اجتماعی ستاد امر به معروف و نهی از منکر به پشتوانه قانونی راهاندازی چنین محافلی هم اشاره کرد و گفت: «شورای عالی انقلاب فرهنگی براساس بند ۱۱ ماده ۱۶ قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر، موظف به پیگیری راهکارهای فرهنگی ستاد امر به معروف است. راهاندازی این محافل هم یکی از راهکارهایی است که از چند ماه پیش شروع شده است. در این محافل سه دسته از خانمها شرکت میکنند، یکی خانوادههایی که به دنبال راهکاری برای رفع معضل بیحجابی در فرزندان خود هستند، دوم دخترانی که خودشان درگیر این مشکل هستند و با مراجعه به این محافل با دختران همسن و سال خودشان که به حجاب روی آوردهاند، صحبت میکنند تا مشکل خود را حل کنند و گروه سوم هم کسانی که اول صحبتهایم گفتم از طرف مرجع قضایی به ما معرفی میشوند. البته ما دورههای عمومی هم در این محافل برگزار میکنیم که افراد از طریق فضای مجازی در آنها نامنویسی میکنند. چون این محافل مدت کوتاهی است راه افتاده اکنون نمیتوانیم آمار دقیقی بدهیم که چه تأثیری در کاهش روند بیحجابی داشته اما دستکم میبینیم دخترخانمهایی که پیشتر بیحجاب یا بدحجاب بودهاند، امروز با میل خودشان به محافل ما میآیند و میگویند حاضر هستند دیگران را راهنمایی کنند. فعلاً میشود گفت برگزاری محافل ترک بیحجابی آثاری داشته است که امروز در قالب قدردانی و تشکر به ما میرسد. درباره برخی مؤسسههای بخش خصوصی که از کارکنان خانم خود میخواهند بدون حجاب بر سر کار حاضر شوند در گام نخست، نیروهای آموزشدیده ما به این مراکز مراجعه کرده و از مدیران آنها خواستهاند که دست به چنین اقداماتی نزنند...اگر خدای ناکرده توصیههای همکاران ما توسط مدیران شرکتها و مؤسسههای خصوصی مذکور مورد پذیرش قرار نگیرد، آنها به مجموعههایی معرفی میشوند که میتوانند از طریق قانونی با آنها برخورد کنند... البته ما سعی میکنیم کار به اینجا نرسد... حتی در برگزاری محافل نیز نگاه ما کاملاً ایجابی است، چون هیچکس را به اجبار نمیتوانیم وارد این عرصه کنیم، بلکه به خانمها پیشنهاد میدهیم آیا تمایل دارید درباره این موضوع صحبت کنیم و کسانی که آمادگی دارند، در محافل ما حضور مییابند و در این زمینه صحبت میکنند».
سخنان آقای معاون این امیدواری را میدهد که مطرح کردن نام «کلینیک ترک بیحجابی» فقط از روی کمتوجهی و بیسلیقگی در اعلام راهاندازی محافل مربوط به بدحجابی انجام شده است. با این حال هنوز جای این پرسش باقی است که چرا اجرای طرحی با این اهمیت و حساسیت در حوزه حجاب و عفاف، یا انتخاب نام و عنوان برای آن و نحوه اطلاعرسانی عمومی درباره طرح اینقدر چراغ خاموش و بیسروصدا انجام شده است؟ چقدر و چطور با روانشناسان، جامعهشناسان و کارشناسان مسائل دینی درباره این طرح رایزنی شده است؟ آیا اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و دیگرانی که باید، از کیفیت و کمیت طرح اطلاع داشتهاند؟
نظر شما